فرناز حيدري
ذخيرهگاه زيستكره ميانكاله واقع در شمال ايران، مساحتي معادل 68.800 هكتار دارد. برخي از گونههاي گياهي اين تالاب بينالمللي مانند بارهنگ Plantago indica، جگن Carex nutance، انار وحشي Punic sp، شبنمي Frankenia hirsuta و بارهنگ پاكلاغي Plantago coronopus اهميت بسزايي بالاخص از منظر كنترل سيلاب دارند. توسكا و بهطور اخص توسكاي ييلاقي Alnus subcordata كه درختي خزانكننده با ارتفاع تقريبي 20 متر است و بيشتر در بخشهاي حاشيهاي ديده ميشود؛ به همراه بارهنگ و جگن پوششي مناسب را جهت لانهسازي پرنده شكاري موسوم به ليل Falco Subbuteo فراهم ميكنند. انار جنگلي (Pure Punica Vegetation) بخش اعظم مركزي شبهجزيره را دربرگرفته و گونه غالب هم Punica granatum است. دراج Francolinus francolinus يكي از پرندگاني است كه به اين پوشش وابسته است. اين پرنده يك گونه بومي و فراوان در ايران و البته حمايت شده است كه پرندهشناسها معتقدند حفاظت از محلهاي توليدمثل و آشيانهسازي اين پرنده نيازمند برنامهريزي دقيق است. اين در حالي است كه گونههاي ديگري مانند سنگ چشم، سينه سرخ اروپايي، قرقاول، بلدرچين و ابيا هم به اين زيستگاه وابسته هستند. با وجود اينكه حضور برخي از گونههاي گياهي در ميانكاله نقش مهمي در مهار سيلابها داشته اما كميته نجات خليج گرگان و تالاب ميانكاله كه توسط دفتر سواحل و تالابهاي ساحلي سازمان حفاظت محيط زيست در سال 96 شكل گرفت، در يك برنامه ارزيابينشده تصميم گرفت كه همه نهرها و رودخانههاي ورودي به تالاب ميانكاله را پاكسازي كند و بدين واسطه بخش وسيعي از نهرها و رودخانههاي ورودي به تالاب كاملا خالي از گياه و در عين حال عميق و عريض شدند. در زمستان گذشته كه بيش از دو هزار پرنده مهاجر در ميانكاله تلف شد، رييس سازمان دامپزشكي كشور، دكتر عليصفر ماكنعلي هشدار داد كه فعاليتهاي حياتي اين اكوسيستم طي چندين دهه برهم خورده يعني اكوسيستم شرايط حياتي خود را تا حد قابلملاحظهاي از دست داده و ميبايست احيا شود. اما تلفات گسترده اخير پرندگان مهاجر تنها چالش
پيش روي ميانكاله نبود، در تابستان سال جاري بيش از 40 آتشسوزي پراكنده در اين تالاب بينالمللي رخ داده كه بدون ترديد شرايط را از قبل هم پيچيدهتر كرده است. «اعتماد» در گفتوگو با علي كلانه، دانشجوي دكتراي رشته جنگلداري و رييس ذخيرهگاه زيستكره ميانكاله، ابعاد مختلف آتشسوزيهاي اخير را بررسي كرده است.
آتشسوزيهاي ميانكاله از كي آغاز شد و تاكنون چند مورد آتشسوزي مهار شده؟
بحث آتشسوزي در ميانكاله محدود به سال اخير نيست؛ اما دفعات آتشسوزيها در سالهاي گذشته نسبت به امسال كمتر بود. در سالهاي گذشته تعداد آتشسوزيها اغلب بين يك الي 5 مورد بود اما در ظرف يك الي 2 سال اخير اين تعداد به شكل غيرعادي بيشتر شده. سال گذشته در ميانكاله 16 مورد آتشسوزي رخ داد كه در نوع خود بيسابقه بود اما امسال تعداد آتشسوزيها به نزديك 40 مورد رسيده است. اين تعداد آتشسوزي ما را واقعا نگران كرده.
شرايط و امكانات مهار آتشسوزي امسال به چه صورت بود؟
با توجه به اينكه تجربيات همكاران ما امسال از سالهاي قبل بيشتر شده، يك ابتكارهايي انجام دادند و تجهيزاتي را سرهمبندي كردند ولي اين تجهيزات صرفا ابتكاري است و استاندارد نيست. به عنوان مثال همكاران ما براساس تجربه تراكتور را با دستگاه آبپاش و تانكر سرهمبندي كردند و براي اطفاي حريق استفاده ميكنند اما استفاده از آنها واقعا سخت و طاقتفرسا است. نبايد فراموش كرد كه در طول اين مدت خيلي از تجهيزات هم فرسوده شده و كارايي لازم را ندارد، بنابراين همكارانم هميشه با مشكل مواجه هستند. متاسفانه مديريت در سطح كلان اين برنامه را نداشته كه در سطح منطقهاي برنامهريزي كند و تجهيزات اختصاصي براي مهار آتشسوزي ارايه كرده و مشكل را كم كند. از اساس بحث آتشسوزي در ستاد بحران تعريف و بودجهاش به جهاد كشاورزي اختصاص داده شده و لذا وظيفه آن هم با جهاد كشاورزي است در نتيجه آنها بايد پاي كار بيايند اما متاسفانه سهلانگاري ميكنند.
وسعت آتشسوزيها تاكنون چقدر بوده؟
تا شب چهارشنبه 7 مهر ماه در مجموع كمتر از 300 هكتار آتشسوزي در ميانكاله داشتهايم.
اين صحبتي كه عنوان شده آتشسوزيها عمدي است، آيا صحت دارد؟
در اينكه آتشسوزيها در ميانكاله عمدي است، بحثي نيست. محال است كه شما در جايي مانند ميانكاله 30 الي 40 مورد آتشسوزي سهوي داشته باشيد. با توجه به حضور دامدار، گردشگر، صياد و حتي شكارچي متخلف اين احتمال هست كه يك الي دو بار آتشسوزي سهوي رخ دهد ولي 40 بار واقعا ممكن نيست. مواردي بوده كه ما در يك شب، 5 نقطه آتشسوزي همزمان داشتهايم. مسلم است كه آتشسوزيها در ميانكاله عمدي است و سازمان محيطزيست و محيطبانها صرفا در تلاش هستند كه وسعت و ابعاد آتشسوزي بيش از اين نشود وگرنه شناسايي عوامل و دستگيري آنها وظيفه ما نيست. ما بهطور مكرر پيگيري كرده و خواستار اين شدهايم كه دستگاه امنيتي موضوع را بررسي كند اما به نظر من آنطور كه بايد و شايد به اين مساله ورود نكردهاند.
چه تعداد محيطبان در اين 68.800 هكتار فعاليت ميكند؟
در حال حاضر در مجموع 20 محيطبان داريم بنابراين نهتنها تعداد محيطبان كافي نيست بلكه تجهيزات هم كفاف اين آتشسوزيها را نميكند. 2 الي 3 ماه است كه سازمان محيطزيست، يك خودرو براي ميانكاله فرستاده اما قبل از آن فقط يك خودروي فرسوده داشتيم. موتوسيكلت كه اصلا نداريم و محيطبان بايد با پاي پياده منطقه را پايش كند. ميانكاله منطقه باارزشي است و تعداد محيطبانهاي آن بايد بيش از اين باشد. از نظر من هر چه براي حفاظت از ميانكاله هزينه كنيم، باز هم ارزشش را دارد. صرف وقوع يكسري حوادث نميتواند ارزش منطقه را كاهش دهد؛ حوادثي كه تاكنون اتفاق افتاده، منشا انساني دارد و ضربههاي جبرانناپذيري هم هست اما جايگزيني براي ميانكاله وجود ندارد. اگر ميانكاله از بين برود، نهتنها حياتوحش بلكه حتي مردم هم آسيب ميبينند.
چه قشري از جوامع محلي به تالاب ميانكاله وابسته هستند؟
به هر حال الان دامدارهايي هستند كه معاش آنها از طريق دامي است كه در عرصه پراكنده است. يكسري ماهيگير هستند كه به صورت قانوني 6 ماه از سال فعاليت ميكنند، به صورت محدود تعدادي زمين زراعي داخل منطقه هست كه حيات كشاورزان آنها هم به بقاي تالاب گره خورده. در مجموع حيات حداقل چند هزار نفر به اين تالاب وابسته است و زماني كه تالاب آسيب ببيند، شرايط آنها هم بدتر ميشود چنانچه الان اين اتفاق افتاده. اگر از صيادهاي محلي بپرسيد، آنها هم از وضعي كه در چند سال اخير رخ داده، آسيب ديدهاند چون ميزان صيدشان بهشدت كاهش پيدا كرده. در گذشته صيادان محلي بودند كه اينجا خاويار صيد ميكردند اما الان ميزان صيد بهشدت افت كرده.
چه نوع خودروهايي نياز هست كه شما در اختيار نداريد؟
قايق موتوري، موتوسيكلت و خودروي كمكدار كه ما هيچ كدام را دراختيار نداريم. البته يك الي 2 موتوسيكلت فرسوده داريم كه مدتهاست در تعميرگاه است. يك الي 2 تراكتوري هم كه هست، فقط در حد خاموش كردن آتش كمك ميكند. الان حداقل به يك الي 2 دستگاه خودروي كمكدار علاوه بر خودرويي كه داريم، يك الي 2 دستگاه تراكتور
6 سيلندر و 4 الي 5 موتوسيكلت نياز داريم. اينها حداقلها است و نميتوان كمتر از آن را جايز دانست.
تراكتورها چطور براي خاموش كردن آتش ميروند؟ آيا تجهيزات مناسب دارند؟
تراكتورها براي مهار آتشسوزي داخل عرصه در حال سوختن ميشوند، يعني جايي كه سوخته و پوشش گياهي در آن از بين رفته، جايي است كه تراكتور بايد وارد آن شود و از اين طريق به آتشسوزي نزديك شود.
به هر حال احتمال خطر در اين شرايط براي تراكتور هم خيلي زياد است، درست است؟
بله قطعا، تراكتور وسيله خاموش كردن ايمن آتش نيست مخصوصا هم كه تنش حرارتي به حدي بالا است كه توقع زيادي نميرود.
برخي معتقدند كه شايد مشكلات معيشتي و مسائل اقتصادي باعث شده كه تعداد آتشسوزيها و ميزان تعارضها بيشتر شود، نظر شما چيست؟
نه من اصلا با اين نظر موافق نيستم.
امسال چقدر از هزينه و زمان شما صرف مهار آتشسوزي شد؟
تقريبا همه زمان و هزينهاي كه داشتيم صرف مهار آتشسوزي شد. همكاران ما واقعا خسته شدهاند، الان نزديك 5 الي 6 ماه از آتشسوزيها گذشته و در برخي موارد هم آتشسوزيها 2 الي 3 روز طول كشيدهاند؛ اين روند واقعا براي همكارانم فرسايشي بوده. باور كنيد من خودم گاهي توان همراهي با محيطبانها را ندارم.
سازمان محيطزيست از تهران كمكي براي شما فرستاده؟
متولي ميانكاله تاكنون اداره محيطزيست استان مازندران بوده و تقريبا از 2 ماه پيش كه من از طريق سازمان محيطزيست و با ابلاغ آقاي دكتر كلانتري با عنوان رييس ذخيرهگاه زيستكره براي مديريت ميانكاله معرفي شدم، با سازمان در ارتباط بودهايم. به لحاظ كارشناسي تعاملاتي داريم و كمك ميكنند اما هنوز از مشكلات ما كم نشده و امكانات مورد نياز هم محقق نشده. البته سازمان محيطزيست تا امروز هنوز متولي مشخصي ندارد و اين خودش شرايط را كمي سخت كرده. درخواست من از رياست جديد سازمان حفاظت محيطزيست، آقاي دكتر علي سلاجقه اين است كه نگاه ويژهاي به ميانكاله و حفاظت از آن داشته باشند.
فعالان محيطزيست چقدر به شما كمك كردهاند؟
همين الان هم خيلي از امكانات و تجهيزات مورد نياز ما را فعالان محيطزيست تامين كردهاند، آنها گاهي حتي سوخت خودروهاي ما را هم تامين ميكنند و اين بدون تعارف است.
و سخن آخر شما در مورد ميانكاله...
من فكر ميكنم در اين برهه زماني خاص همه بايد كمك كنند كه ذخيرهگاه ارزشمندي مانند ميانكاله باقي بماند، اگر ما ميتوانستيم مناطق جايگزين و بهتري معرفي كنيم، حرفي نبود اما واقعا ديگر جايي مانند ميانكاله نيست. بسياري از مناطق طبيعي را از بين بردهايم و ميانكاله هم جزو آخرين بازماندههاست، به داد اين منطقه برسيد چه مردم چه دستگاههاي متولي كمك كنند كه ميانكاله از اين شرايط بحراني گذر كند.
منابع
https: //www.sid.ir/en/Journal/ViewPaper.aspx?ID=102825
تنگه هايقر: از ظهر روز دوشنبه ۱۱ مرداد سال جاري دامنه كوههاي هايقر در استان فارس اسير آتش شد. آتشي كه دو، سه روزي دامن منطقه را گرفت، آتشي كه اطفا ميشد و باز با دست باد از زير خاكستر بيرون ميآمد و دوباره شعلهور ميشد. يك روز پس از شروع آتش بود كه خبر جانكاه رسيد: گرفتاري چهار عضو يك خانواده عشاير در آتش. فرماندار فيروزآباد روز 12 مرداد اعلام كرد: «در پي آتشسوزي بسيار گسترده در ارتفاعات صعبالعبور هايقر، متاسفانه سه نفر از ساكنان عشاير جان خود را از دست دادند. با گسترش اين آتشسوزي، تعدادي از عشاير مشغول خاموش كردن آتش بودند كه متاسفانه يك گردباد شديد موجب فراري دادن آنها ميشود و سه نفر از آنان حين فرار از گردباد و آتش كشته و يك نفر نيز مصدوم شده است.» پس از اين خبر بود كه بالگردهايي براي اطفاي حريق به منطقه اعزام شدند. مدتها پس از فرو نشستن آتش بود كه روز دوم شهريور خبر رسيد، چهارمين عضو آن خانواده كه به جنگ آتش رفته بودند هم در بيمارستان جان باخته است و با اين حساب شمار جانباختگان آتشسوزي تنگه هايقر به چهار نفر رسيد: حاج جهانبخش، حاج ناصر، حامد و رضا بهزادي.
تالاب انزلي: هشتم شهريور ماه امسال، آتشسوزي در نيزارهاي منطقه چراغ پشتان انزلي آغاز شد و يك روز بعد 12 هكتار از اراضي اين تالاب در آتش سوخته بودند. سه روز بعد مديركل مديريت بحران استانداري گيلان در بخش خبري شبكه باران گفته بود كه وجود حريق در مناطق دور از دست (مناطق باتلاقي) سبب شده كه مهار اين آتشسوزي به طول انجامد. اما سرانجام پس از حضور يك فروند بالگرد آبپاش جمعيت هلال احمر مازندران و پرواز يك فروند هواپيماي آتشنشان وزارت دفاع، سرانجام خلبان هواپيما و كارشناسان سازمان آتشنشاني از مهار حريق به طور كامل خبر دادند، در عين حال هنوز دودهايي در مناطقي از تالاب ديده ميشد كه به لطف بارش ناگهاني باران خاموش شد. تصاوير غمباري كه از تالاب انزلي ميرسيد رد پاي آتش را بر تن تالاب نشان ميداد، آتش خاموش شده بود و لكههاي بزرگ سياهي از خاكستر در جاي جاي تالاب پشت سر گذاشته بود. روز نهم شهريور بود كه با اعلام عمدي بودن آتشسوزي تالاب انزلي خبر از دستگيري دو متهم رسيد، يك روز بعد تعداد اين متهمان به 5 نفر افزايش پيدا كرد. دادستان عمومي و انقلاب مركز استان گيلان اعلام كرد كه در ارتباط با آتشسوزي تالاب انزلي يك نفر بازداشت شد و چهار نفر تحت نظر هستند.
زاگرس: ماجراي آتسسوزيهاي گسترده زاگرس در سال 99 بود كه تيتر خبرها شد. آتشسوزيهايي كه در خرداد و تير ماه 99 دامنه كشيد، خاموش كردنشان روزها طول كشيد و تاثيربرانگيزترين خبرش غير از دست رفتن درختهاي بلوط و بنه، از دست رفتن جان چهار انساني بود كه به خاموش كردن آتش شتافته بودند. مختار خنداني، ياسين كرمي و بلال اميني از اعضاي انجمن ژيواي پاوه روز هشتم تير كه براي خاموشي آتش منطقه حفاظت شده «بوزين و مرخيل» رفته بودند، ميان شعلهها گرفتار شدند و سوختند. پيش از آنها روز 30 مرداد ماه بود كه البرز زارعي، از كوهنوردان و اعضاي فعال تشكل زيستمحيطي سبزگامان كهگيلويه و بويراحمد هنگام كمك در اطفاي حريق كوه ديل گچساران جان باخت.