خاطرات سفر و حضر (72)
اسماعيل كهرم
عكاسان حرفهاي معتقدند كه از دو گروه سوژه نبايد فيلمبرداري شود؛ اول كودكان و دوم حيوانات زيرا هر دو غير قابل پيشبيني هستند. يك لحظه كاملا بجا و منطقي رفتار ميكنند و لحظه بعد ..... خدا ميداند. بنده بارها با گروههاي گوناگون فيلمبرداران حيات وحش از كشورهاي امريكا، نگليس، آلمان، ژاپن، فرانسه و نيز فيلمبرداران مستقل از ايران كسب تجربه كردهام. آلمانيها را سختگير و منضبط و انگليسيها را وقتشناس ديدهام ولي از نظر ابتكار در عمل، امريكاييها همتا ندارند.
در دشتهاي فارس و در كنار دشت ارژن زيبا به فكر فيلمبرداري از پرندگان ارژن بوديم. فيلمبردار محل را به تفصيل بررسي كرد. قدم به قدم، سپس با تخته و تير و پارچه يك پناهگاه و پنهانگاه، محل اختفاي فيلمبردار و دستيار او تهيه كرد. يك ساعت بيشتر طول نكشيد. سپس اين سازه را مدتي به حال خود رها كرد. چهار روز. وقتي سراغ آن رفتيم، پرندگان به قدري به آن خو گرفته بودند كه يك پرنده روي آن نشسته بود. سپس سه نفري به سوي پناهگاه رفتيم. دو نفر داخل پناهگاه ماندند و يك نفر بيرون رفت! فيلمبردار گفت پرندگان شمارش نميكنند. همينقدر كه ميبينند ما از پناهگاه خارج ميشويم كافي است. فكر ميكنند(!) كسي داخل آن نيست! با اين حقه و بسياري ديگر فيلمهاي بينظير از حياتوحش ميگرفتند و اكنون نيز ميگيرند!