صميميت موذيانه با دمشق
صباح زنگنه
طراحيهايي كه اخيرا از سوي برخي كشورهاي عربي براي عاديسازي روابط با سوريه آغاز شده است، حاكي از نوعي گشايش براي سوريه با برخي شيطنتهاي پنهاني و اهداف موذيانه است. چارچوب مذاكرات اخير مصر و اردن با سوريه، با دستور كار رساندن برق و گاز به لبنان از طريق خاك سوريه آغاز شده است. بعد از نزديك به يك دهه، طرد و انزواي سوريه، اين گشايشها در شرايطي اتفاق ميافتد كه جمهوري اسلامي ايران مستقيما به ارسال سوخت براي لبنان از طريق سوريه اقدام كرده است. اين اقدام ايران و اعلام آمادگي براي احداث دو نيروگاه برق در لبنان به معناي اين است كه ايران آماده ميشود بعد از اين به عنوان يك رقيب جدي در عرصه انرژيرساني در منطقه عمل كند. همزمان با تلاش اردن و مصر براي گفتوگو با سوريه، شاهد تلاشهاي اين دو كشور براي توسعه همكاريهاي اقتصادي با عراق هم هستيم. در عراق هم شاهد هستيم كه همين بحثها مطرح شده است. در حالي كه عراق بخش عمدهاي از برق و گاز طبيعي مورد نياز خود را از ايران وارد ميكند، مباحثي در مورد صادرات برق اردن به عراق، براي جايگزين شدن آن به جاي بخشي از برق وارداتي از ايران و همچنين گمانهزنيهايي در مورد صادرات گاز از مصر (كه در واقع گاز استحصالشده توسط رژيم صهيونيستي است كه در تاسيسات تصفيه گاز مصر فرآوري ميشود) به عنوان جايگزين گاز طبيعي ايران مطرح شده است. هدف اصلي اين اقدامات مهار ايران و جلوگيري از حضور فعال ايران در شبكههاي انتقال انرژي منطقه به ويژه اتصال شبكه گاز طبيعي و برق كشورهاي منطقه به ايران است. در مورد سوريه، بعد از يك دهه خصومت و تنگنظري، دو كشور مصر و اردن ميدانند كه دمشق نيازمند توجه و دوستي از سوي دولتهاي عربي است. در نتيجه امان و قاهره كه با اشاره و دستورالعمل امريكا وارد ميدان شدهاند، ممكن است با هدف مهار ايران و
كاهش نفوذ ايران در منطقه، امتيازاتي هم براي دولت سوريه در نظر گرفته باشند. مصر و اردن، بدون مجوز و اذن واشنگتن، جرات پيشقدم شدن براي ارسال سوخت و انرژي به لبنان ندارند و مسجل و مسلم است كه در پشت اقدامات اخير مصر و اردن براي عاديسازي روابط با سوريه و استفاده از خاك سوريه براي انتقال گاز و برق به لبنان و عراق، قطعا اراده و دستور ايالات متحده امريكا قرار دارد. استفاده از خاك سوريه براي رسيدن به خاك لبنان و عراق، براي مصر و اردن يك انتخاب نيست، بلكه يك اجبار جغرافيايي است؛ با اين حال طراحان اين فرآيند ضروري ديدهاند كه براي تحت فشار قرار دادن و حذف كردن ايران از بازار انرژي منطقه، لازم است امتيازهايي سياسي شامل شناسايي مشروعيت دولت دمشق به اين كشور داده شود.
در كنار موضوع حذف ايران از بازار انرژي منطقه، هدف پنهان ديگري هم در عاديسازي روابط اردن و مصر با سوريه وجود دارد. به هر حال، اردن و مصر دو كشوري هستند كه پيش از همه كشورهاي عربي، با امضاي قراردادهايي با اسراييل صلح و عاديسازي روابط با اين رژيم اشغالگر را آغاز كردند. پيشقدم شدن امان و قاهره براي رابطه با دمشق، تلاشي براي ترغيب سوريه به پيوستن به روند عاديسازي روابط كشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي است كه از سال گذشته با پيوستن امارات متحده عربي و بحرين به اين فرآيند دوباره احيا شده بود.
سوريه محاسبات عملگرايانه و پراگماتيكي دارد و همواره تلاش كرده است با محاسبات واقعگرايانه عمل كند. در مساله تبادل انرژي، قطعا منافعي به اقتصاد سوريه هم ميرسد. نبايد فراموش كرد كه مبحث انرژي در منطقه، تابع عرضه و تقاضا خواهد بود. سوريه و لبنان، هر دو از كشورهايي هستند كه ظرفيتهاي بهرهبردارينشده انرژي دارند. دمشق به دليل تحريمها و حتي اقدام به اشغال نظامي توسط امريكا، از بهرهبرداري از منابع نفتي و اكتشاف و استحصال منابع گاز طبيعي خود بازمانده است، لبنان هم به همين ترتيب به دليل تحريمهاي امريكا و تزريقهاي اسراييل نتوانسته است به منابع گازي خود در درياي مديترانه دسترسي پيدا كند.
يكي از رويكردهايي كه دولت پيشين امريكا در منطقه غرب آسيا در پيش گرفت، اين بود كه با ابتكار داماد رييسجمهور پيشين امريكا و مشاور او، جارد كوشنر، روابط اقتصادي و تجاري، جايگزينهاي فشارهاي سياسي و ايدئولوژيك براي عاديسازي روابط با رژيم صهيونيستي شود. بر اساس اين تئوري، كشورهاي منطقه با لمس فوايد روابط اقتصادي، تجاري و فناوري و بهبود شرايط زندگي خود به خود مساله اشغال شدن فلسطين و جولان اشغالي را به فراموشي ميسپارند و شيريني درآمدهاي اقتصادي ميتواند دولتهاي منطقه را نرم تا از دعواها و اختلافات سياسي و ايدئولوژيك دور كند.