• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5053 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۹ مهر

گفت‌وگو با هوانگ دونگ هيوك سازنده سريال «بازي مركب»

در جهاني ناعادلانه زندگي مي‌كنيم

سيد حسين رسولي

پخش سريال «بازي مركب» باعث بالا رفتن توجه جهاني به فرهنگ، هنر، صنعت سرگرمي و حتي محصولات زيبايي- آرايشي كره‌ جنوبي شده است. اين روزها بسياري به كلاس‌هاي آموزش زبان كره‌اي هجوم برده‌اند. از وقتي بونگ جون- هو با فيلم «انگل» توانست تمام جوايز مهم سينما از كن تا اسكار را بربايد، صنعت فيلم و سريال كره هم به جايگاه مهمي در سطح جهان رسيده است. «بازي مركب»  ساخته هوانگ دونگ هيوك، درباره گروهي از فقرا است كه زندگي‌شان را در جهنم سرمايه‌داري از دست داده‌اند و براي تصاحب يك جايزه نقدي وسوسه‌انگيز، تن به شركت در بازي‌هاي كودكانه‌اي با عواقبي ناگوار مي‌دهند. آنها حاضرند همديگر را براي رسيدن به آن پول شادي‌آور سلاخي كنند؛ گويا شاهد تصويري شدن نظريه‌هاي منتقدان سرمايه‌داري هستيم. البته عجله نكنيد! درست است كه سريال «بازي مركب» و فيلم «انگل» درباره شكاف‌هاي طبقاتي و ناعدالتي در جهاني ناعادلانه هستند اما هيچ پيام انقلابي روشني ندارند. آنها تنها براي سرگرمي توليد شده‌اند و چون وضعيت بسياري از مردم جهان خراب است و در شرايط نامساعد اقتصادي زندگي مي‌كنند شيفته چنين آثاري مي‌شوند. اين آثار هنري از همان روياي قديمي يك‌شبه پولدار شدن مي‌گويند. همان مساله‌اي كه ماكياولي اين‌گونه مطرحش كرد: هدف، وسيله را توجيه مي‌كند. نتفليكس روي چنين موضوع‌هايي تمركز كرده چون اتاق فكر آنها به اين نتيجه رسيده كه با ساخت آثاري چون «سرقت پول» و «بازي مركب» و استفاده گسترده از رنگ قرمز در طراحي لباس مي‌تواند نگاه‌هاي خيره طبقات پايين، فرودستان و معترضان به وضعيت موجود را جذب كند. در ادامه، بخش‌هايي از مصاحبه هاليوود ريپورتر با هوانگ دونگ هيوك، كارگردان سريال بازي مركب را مي‌خوانيد.

سريال «بازي مركب» از كجا شكل گرفت؟ اصلا ايده اين سريال چطور به ذهن‌ شما خطور كرد؟
ماجرايش برمي‌گردد به سال ۲۰۰۸. يك فيلمنامه‌اي داشتم كه اتفاقا آن را كامل نوشته بودم و براي ساختنش دنبال سرمايه‌گذار مي‌گشتم. اين جست‌وجو به نتيجه نرسيد و در نتيجه فيلمنامه‌ام تبديل به فيلم نشد. اين‌گونه شد كه در يك شرايط بسيار بد مالي قرار گرفتم. رسما ورشكسته بودم. وقت زيادي را در كافه‌هاي كتاب‌هاي مصور صرف مي‌كردم و خيلي كتاب مي‌خواندم. كميك بوك‌هاي زيادي را خواندم كه حول محور بازي مرگ‌ بودند. آثاري مثل «بازي دروغ»، «كاجي» و «نبرد سلطنتي» كه خب پر از‌ داستان‌هايي بود درباره ورود انسان‌هاي بدهكار به بازي مرگ و زندگي. چون خودم از نظر مالي وضعم خراب شده بود به‌شدت مجذوب اين بازي‌‌ شدم. فكر كردم كه خيلي دوست دارم در اين بازي‌هاي مرگ و زندگي شركت كنم چون پول زيادي به دست مي‌آوردم و مي‌توانستم از اين وضعيت فلاكت‌بار رها بشوم. بعدش به فكر فرو رفتم كه ‌اي بابا من خودم كارگردان هستم، پس چرا فيلمي با اين موضوع نسازم؟ بنابراين «بازي مركب» از اينجا شروع شد. به اين نتيجه رسيدم كه مي‌خواهم يك بازي مرگ و زندگي كره‌اي را به شيوه خودم بسازم. اين ايده در سال ۲۰۰۸ شكل گرفت و در سال ۲۰۰۹ هم فيلمنامه‌اي براي يك فيلم بلند سينمايي نوشتم. 
    خيلي جالب است كه ريشه اين فيلم به مبارزه‌هايي از زندگي شخصي شما مربوط مي‌شود. آيا چيزهاي ديگري از زندگي شخصي خودتان هست كه در داستان و شخصيت‌هاي اين سريال  باشد؟
اوه، بله. اسم شخصيت‌هايي مثل سئونگ گي هون (نفر اصلي بازي مركب)، چوو سانگ وو (دوست دوران كودكي نفر اصلي كه محل زندگي خودش را براي تحصيل در دانشگاه ملي سئول ترك كرده) و ايل نام (پيرمردي كه در مركز داستان قرار دارد) از نام دوستان خودم گرفته‌ شده‌. سانگ وو اسم يكي از دوستان دوران كودكي‌ام است كه با او در كوچه‌ها بازي مي‌كردم. چندين مورد ديگر هم هست مثلا نام افرادي مثل هوانگ جون هو (افسر پليسي كه براي پيدا كردن برادرش وارد بازي مركب مي‌شود) و هوانگ اين هو (برادر گمشده‌اش مشهور به مرد جلودار) هم از شخصيت‌هاي واقعي زندگي‌ام گرفته شده. هوانگ جون هو نام دوست من است. اسم برادر بزرگ‌ترش هم واقعا هوانگ اين هو است. درست مثل سريال. به‌طور قابل توجهي سرشار از خصوصيات شخصيت‌هاي گي هون و سانگ وو هستم.
 من درست مثل گي هون، بعد از شكست فيلمم بيچاره شدم و مادرم از من حمايت مالي مي‌كرد. يك زماني هم با روياي به دست آوردن پول زياد وارد شرط‌بندي مسابقات سواركاري شده بودم. البته به هيچ عنوان مثل گي هون از مادر دزدي نكردم. بخش‌هايي از اين شخصيت شبيه به عمويم است كه قبلا براي مادربزرگم كلي دردسر ساخته بود. من هم مانند اين شخصيت‌ها در محله‌اي فقيرنشين در جنوب سئول بزرگ شده‌ام. خانواده‌ام در گذشته وضع مالي خوبي نداشتند. مادربزرگم به بازار مي‌رفت و غرفه‌اي كوچك راه انداخته بود مثل مادر سانگ وو در سريال. من دقيقا مثل سانگ وو به دانشگاه ملي سئول رفتم و آنجا درس خواندم. به اطرافيانم خيلي حسادت مي‌كردم و انتظارات زيادي هم از خوانده‌‌ام داشتم. بنابراين، بله، مادربزرگم، مادرم، خودم، دوستانم و داستان‌هاي محله‌ام، همه و همه در بازي مركب هستند.
    از وقتي اين سريال به موفقيت بزرگي رسيده با خانواده و دوستان‌تان درباره اين واقعيت‌ها صحبت كرده‌ايد؟ واكنش آنها چه بود؟
بله. آنها مدام به من مي‌گفتند: «واي خداي من، تو در سريال از اسم من استفاده كردي!» (مي‌خندد.) هوانگ جون هو گفت: «تو حتي از اسم برادرم هم استفاده كردي!» برادر او در جاي ديگري زندگي مي‌كرد و با او زياد صحبت نمي‌كرد و حتي به مادرشان هم سر نمي‌زد! ولي تا سريال را ديد به او زنگ زد. من عمدا از اسم آنها استفاده كردم چون مثل شوخي‌اي بين من و آنها بود. مي‌خواستم او به برادرش زنگ بزند و عذرخواهي كند. اتفاقا كار هم كرد. اين هو از برادرش عذرخواهي كرد چون مدت زيادي با او حرف نزده بود. 
    چقدر عالي! عجب نتيجه خوشايندي. بنابراين بايد سوالي را بپرسم كه همه مي‌خواهند از شما بپرسند: فكر مي‌كنيد چرا سريال شما در سراسر جهان محبوب شده است؟
 خب، وقتي سريال «بازي مركب» را مي‌ساختم، هدفم را ساخت سريالي براي مخاطبان جهاني قرار دادم. خيلي‌ها اين بازي‌هاي كودكانه‌اي كه در سريال نشان داده مي‌شوند را بازي كرده‌اند و با آنها نوستالژي دارند. درك اين بازي‌ها خيلي ساده است. هر كسي در هر جاي دنيا كه باشد اگر به اين سريال نگاه كند به راحتي مي‌تواند قوانين اين بازي‌ها را بفهمد. چون قوانين بازي‌ها ساده است پس نيازي نيست مخاطبان تلاش زيادي براي درك آنها بكنند. آنها مي‌توانند روي احساسات دروني شخصيت‌ها و روابط پوياي آنها تمركز كنند. تماشاگران مي‌توانند در تمام تجربه اين شخصيت‌ها غوطه‌ور شوند. آنها را تشويق كنند و با آنها همدل شوند. شخصا مي‌خواستم داستاني بگويم كه خيلي سرگرم‌كننده باشد. مي‌خواستم سريالي را بسازم كه تماشايش واقعا سرگر‌م‌كننده باشد. اين گفته من مي‌تواند كنايه‌آميز هم باشد چون شاهد هستيم قساوت‌هاي وحشتناكي در سريال رخ مي‌دهند. با اين حال، مي‌خواستم چيزي همه‌جانبه و چشمگير بسازم. دوست داشتم كساني كه اين سريال را تماشا مي‌كنند خودشان را زير سوال ببرند: من به عنوان يك انسان چگونه زندگي مي‌كنم؟ جايگاهم در ميان اين شخصيت‌ها چگونه است؟ در چه دنيايي زندگي مي‌كنم؟ مي‌خواستم اين سوال‌ها مطرح شود. وقتي سريال شروع مي‌شود با خودتان فكر مي‌كنيد: اين ديگر چه نوع داستاني است؟ همه اينها كه خيلي سوررئال است! اما وقتي بيشتر تماشايش مي‌كنيد به شخصيت‌ها وابسته مي‌شويد. شروع به تشويق بعضي از آنها مي‌كنيد و از خيلي‌هاي ديگر هم متنفر مي‌شويد. در نهايت اينكه بايد اتصالي ميان اين شخصيت‌ها و داستان‌هاي شان با تجربه دنياي واقعي برقرار كنيد. اين‌گونه است كه برخي از پيام‌هاي سريال را دريافت مي‌كنيد. 
    بله. آن‌هم چه پيام‌هايي! فكر مي‌كنيد با اين شيوه‌ عميقي كه اين سريال در سراسر جهان پيش مي‌رود آيا حرفي هم درباره وضعيت جهاني دارد؟
خب، اين روزها ما در جهاني زندگي مي‌كنيم كه عميقا ناعادلانه و از نظر اقتصادي كاملا چالش‌برانگيز است. به ويژه پس از همه‌گيري كوويد ۱۹. منظورم اين است كه نابرابري بيشتر اقتصادي، باعث رقابت بيشتر مي‌شود و افراد بيشتري هم به مرز فقر و گرسنگي رانده مي‌شوند. فكر مي‌كنم در حال حاضر، بيشتر از ۹۰ درصد مردم جهان با وضعيت بد زندگي شخصيت‌هاي سريال «بازي مركب»   ارتباط بگيرند و با آنها همدردي كنند. بيشتر از هر چيز ديگري، احتمال مي‌دهم به همين دليل است كه اين سريال توانسته به چنين موفقيت بزرگي در سراسر جهان دست يابد.


    من هم مانند اين شخصيت‌ها در محله‌اي فقيرنشين در جنوب سئول بزرگ شده‌ام. خانواده‌ام در گذشته وضع مالي خوبي نداشتند. مادربزرگم به بازار مي‌رفت و غرفه‌اي كوچك راه انداخته بود مثل مادر سانگ وو در سريال. من دقيقا مثل سانگ وو به دانشگاه ملي سئول رفتم و آنجا درس خواندم. به اطرافيانم خيلي حسادت مي‌كردم و انتظارات زيادي هم از خوانده‌‌ام داشتم. بنابراين، بله، مادربزرگم، مادرم، خودم، دوستانم و داستان‌هاي محله‌ام، همه و همه در بازي مركب هستند.
    وقتي سريال شروع مي‌شود با خودتان فكر مي‌كنيد: اين ديگر چه نوع داستاني است؟ همه اينها كه خيلي سوررئال است! اما وقتي بيشتر تماشايش مي‌كنيد به شخصيت‌ها وابسته مي‌شويد. شروع به تشويق بعضي از آنها مي‌كنيد و از خيلي‌هاي ديگر هم متنفر مي‌شويد. در نهايت اينكه بايد اتصالي ميان اين شخصيت‌ها و داستان‌هاي‌شان با تجربه دنياي واقعي برقرار كنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون