ورزش و مبارزه با افسردگي
سهراب صالحين
بارها شنيدهايم كه براي مقابله با افسردگي، ورزش كردن توصيه ميشود. درست است كه ورزش كردن تاثيرات اثبات شدهاي براي جلوگيري از افسردگي دارد، اما واقعا تا چه حد معقول است به شخصي كه درگير افسردگي است، ورزش كردن را پيشنهاد كنيم؟
سال پيش، براي من اتفاق ناگواري افتاد كه به ناگاه زندگيام را دچار تغييرات ناخوشايند و شرايط اضطرابآوري كرد. البته من داراي بيماري افسردگي نبودم اما شرايط محيطي پيشآمده من را به حال افسردگي برده بود. علاقهاي به بلند شدن از تختخواب نداشتم و اضطراب شديدي هم دامنگيرم بود. در آن زمان بعد از چند روز تصميم گرفتم دويدن را ادامه دهم. ميگويم ادامه دهم زيرا قبل آن اتفاق نيز من به طور مرتب ميدويدم اما شرايط ايجاد شده باعث شده بود كه انگيزهاي براي دويدن نداشته باشم. به هر حال پس از چند روز عزم خود را جزم كردم و رفتم دويدم. تاثير شگرفي در حال من گذاشت و باعث شد روزهاي بعدي هم اين كار را ادامه دهم. اضطرابم كمتر شده بود و افسردگي كمكم جاي خود را به انگيزه براي تلاش، براي خارج شدن از موقعيت ركود داد.
اما چرا اين فرمول ممكن است براي ديگران جواب ندهد؟ زيرا من مهارت دويدن را قبل از بهوقوع پيوستن بحران و شروع افسردگي كسب كرده بودم. بنابراين ميتوانستم بدون آنكه زحمت زيادي به خود بدهم، كاري را كه بلد بودم، مرتب آن را انجام ميدادم و بدن خود را براي آن آماده كرده بودم را انجام دهم.
اين شرايط براي كسي كه در حال ورود به افسردگي است و مهارت ورزش كردن را به بدن خود نياموخته ميتواند بسيار سخت و اضطرابزا باشد، بنابراين توصيه انجام ورزش به كساني كه افسرده هستند در بسياري مواقع ممكن است بيهوده باشد. به نظر من اين توصيه زماني سودمند است كه فرد مهارت ورزش را قبلتر و در حالت غيرافسردگي كسب كرده باشد و تنها نياز باشد تا كسي او را تشويق به استفاده از مهارت خود در زمان لازم كند.
براي مثال در حال حاضر همسر من در حالت افسردگي قرار دارد و من تلاش ميكنم زمانهايي كه او درگير بيانگيزگي ميشود، به عنوان راهكار، او را تشويق به انجام ورزشهايي كنم كه او آنها را بلد است. اين كار باعث شده كه او پس از انجام آن ورزش، اعتماد به نفس خود را تا حدي بازيابد و كمتر درگير بيانگيزگي شود.
بنابراين خيلي خوب است كه همه ما مهارت ورزش كردن را به خود و بدنمان ياد دهيم تا هنگام بحرانهاي روحي و شرايط سخت، بتوانيم از آن به عنوان مسكني قوي براي بهبود حالمان استفاده كنيم.
ورزش كردن كار سختي است و انجام آن نياز به كسب مهارت دارد اما درست مانند زدن ماسك براي جلوگيري از ابتلا به كرونا، سپر محكمي است براي جلوگيري از ورود به حالات ناخوشايند روحي كه با لذت نيز همراه است. تجربه من اين است كه ورزش كردن را همواره با انجام دادن و به اشتراك گذاشتن اثر آن به ديگران پيشنهاد كنم، نه به شكل نصيحت آن هم زماني كه فرد مورد نظر انرژي حياتي لازم براي انجام آن كار دشوار را ندارد.