براي خدا زير ميز ميراث نزنيد!
نيوشا طبيبي
آنچه به عنوان ميراث فرهنگي براي ما بر جا مانده، اعم از ميراث ملموس و غيرملموس، ابنيه و آثار تاريخي ثروت و گنجينهاي بيجايگزين هستند. با هزاران ميليارد دلار و يورو نميتوان بقعه شيخ صفي و مسجد شيخ لطفالله و تخت جمشيد بنا كرد و به آن ارزش و اعتبار داد. كشورهايي كه از پيشينهاي برخوردار نيستند با صرف سرمايههاي هنگفت سعي در ساختن تاريخ براي خود هستند تا از مواهب مادي و معنوي آن برخوردار شوند. براي ما اين ثروت و سرمايه از سوي گذشتگانمان و به خون دل و بذل جان فراهم آمده.
بگذاريد نمونهاي عرض كنم؛ محله بستكيه در شهر دبي، يگانه بافت تاريخي اين شهر محسوب ميشود. چند كوچه و پسكوچهاي كه آن را هم اهالي بستك فارس خودمان بنا كردهاند. از نظر اندازه چيزي حدود يكدهم بافت تاريخي بوشهر است و قدمت محله شايد به بيش از يك قرن هم نرسد. هر چه هست براي دبي بدون گذشته كه به تاريخ نياز دارد، اين محله گنجينهاي به حساب ميآيد. آن را نه تنها بازسازي كردهاند بلكه يك محله نوساز ديگر هم در امتداد خور و به دنبال بدنه محله اصلي و به همان شكل و سبك و سياق ساختهاند تا به دنيا بگويند دبي نه تنها شهري مدرن است بلكه تاريخ و پيشينهاي هم دارد. امروز در همان محله به اصطلاح «فيك» و آن چند بناي كوچك اصلي مركزي توريستي برپا شده كه برايشان درآمد و شغل و البته در چشم ناآگاهان تاريخ ميسازد.
اين را مقايسه كنيد با نگاه وزير محترم ميراث آقاي ضرغامي به بافت تاريخي. او در سفر اخير خود به فارس چندان سخنان ترسناكي بيان داشته كه آينده پيش رو را چيزي تاريكتر از دوران سياه مديريت مونسان بر ميراث نشان ميدهد. بافت تاريخي شيراز - محلاتي با قدمت چند صدساله - را بافت فرسوده ناميده. همه ميدانيم اين نامگذاري به چه معناست. در تمام شصت - هفتاد سال گذشته ما با بيرحمي تمام آثار و ابنيه قديمي خود را فداي توسعهاي ظاهري و بيهويت و زشت كردهايم. بافتهاي تاريخي شهرهايمان را به بهانه نوسازي نابود كرديم و هيچوقت به فكر نگهداري و بازيابي آنها و حفظ هويت بصري و تاريخي شهرهايمان نبودهايم. نوسازي بافت فرسوده اصطلاح بسيار دهشتناكي است كه معنايش تخريب ميراث و تاريخ و معماري گذشته است.
وزارت (قبلا سازمان) ميراث فرهنگي از مظلومترين نهادهاي اداري و اجرايي كشور است. در نگاه مديران عالي، جايي است كه نشستن بر مسند آن نه شناختي لازم دارد و نه تخصصي. در طول سالهاي گذشته چند نفر از روساي سازمان از بدنه ميراث انتخاب شدهاند و نتيجه آن چه بوده؟ دوره رياستجمهوري آقاي احمدينژاد و نشستن افراد به كلي بيگانه با كاركرد و وظايف سازمان، ميراث فرهنگي كشور را دچار لطمات و خسارات بسيار زيادي كرد.
در دوره بعدي و رياست آقاي مونسان، كار مرمت و نگهداري ابنيه تاريخي به شركتهايي فاقد پيشينه و افرادي فاقد تجربه سپرده شد. نتيجه آن صدمه شديدي بود كه به آثار تاريخي و سرمايههاي ملي ايران وارد شد. مرمت گنبد شيخ لطفالله اصفهان و بام عمارت چهلستون منجر به فجايعي شدند كه معلوم نيست قابل برگشت و جبران باشند. همه اينها پيش چشم استادكاران و افراد مجربي اتفاق ميافتاد كه نيروي سازمان محسوب ميشدند ولي به كار گرفته نميشدند.
به تاخير افتادن چندماهه پرداخت دستمزد نيروهاي شاغل در سايتهاي تاريخي از اتفاقات عادي اين بخش است. در نمونهاي ديگر در سالهاي ۹7- ۹6، نيروهاي سازمان يا شاغلين قراردادي كه در محوطه تاريخي چغازنبيل به كار مشغول بودند، دستمزد خود را هر چند ماه يك بار دريافت ميكردند. با وجود مضايق فراوان اين افراد سر كار خود حاضر ميشدند و وظايف خود را - مظلومانه - به جاي ميآوردند. چغازنبيل محوطه تاريخي بسيار مهمي است مربوط به تمدن عيلام و بناي آن بايد بهطور مستمر تحت نظارت و مرمت قرار داشته باشد. در همان زمان آقاي مونسان حاضر نبودند كه از سفر لابد پر هزينه و واقعا بيحاصل سالانه به اسپانيا براي شركت در نمايشگاه گردشگري چشمپوشي كند تا به جاي آن بودجه يكي از اين سايتها تامين شود.
تجربه اين سالها و آمدن و رفتن دولتها به ما مردم آموخته، مديراني كه با سر و صدا ميخواهند «ساماندهي» كنند يا به قول وزير محترم ميراث «زير ميز» بزنند، معمولا كارنامهاي پر از خطا و خسارت بر جاي گذاشتهاند. زخم بر ميراث فرهنگي كشور ترميم نميشود و نام كسي كه سبب تخريب و خسارت شده در تاريخ ثبت ميشود.
به قيمت راضي كردن كوتاهمدت عدهاي، مجوز حفر چاه و ساختن بناهاي غيرمجاز و تخريب آثار قديمي صادر نكنيد. شما را به خدا زير ميز ميراث فرهنگي نزنيد. اداره اين وزارتخانه تامل و مطالعه و طمانينه و دلسوزي ميخواهد نه زير ميز زدن و پاره كردن و خراب كردن. اداره ميراث روحيه ساختن ميخواهد.