تولد كريستف كلمب
مرتضي ميرحسيني
سال 1451 در چنين روزي در جنوا، بندري در شمال غربي ايتاليا متولد شد. پدرش فروشنده پشم و پارچه بود و او پس از چند سال شاگردي براي پدر، در روياي دريانوردي و ماجراجويي خانه را ترك كرد و به آب زد. از نوجواني در كشتيهاي تجاري كار كرد و حتي نوشتهاند در يكي از سفرها به مقصد ليسبون (پرتغال) كشتياي كه بر آن سوار بود - در حمله دزدان دريايي - شكست و غرق شد. بيشتر سرنشينان كشتي در دريا غرق شدند، اما او شناكنان و به كمك شكستهپارههاي كشتي خودش را به ساحل رساند و زنده ماند. در همان سالهاي جواني در حرفه دريانوردي كارآزموده شد و به عنوان ناخدا، چند كشتي تجاري را در مسير پرتغال به انگليس هدايت كرد. اما اين زندگي نسبتا آرام و آسوده راضياش نميكرد. او به عبور از اقيانوس اطلس، به رسيدن به آن سوي ايسلند ميانديشيد و مصمم بود از غرب به آسيا برسد و دو قاره را از مسير دريايي مستقيم به هم پيوند بزند. پيشنهادش را به دربارهاي پرتغال و انگليس و فرانسه ارايه كرد و از آنان پول و كشتي خواست. مشاوران اين حكومتها و جغرافيدانان سرشناس زمانه، محاسبات كلمب را نادرست و اجراييشدن نقشههاي او را ناممكن ديدند و از اينرو نه در انگليس و فرانسه، و نه حتي در پرتغال كسي با پيشنهاد او همراه نشد. اما در اسپانيا، فرديناند و ايزابل - بياعتنا به نظر درباريانشان - فكر كلمب را اگر نه عملي كه جالب ديدند و قراردادي با او امضا كردند. هدفشان گشودن مسير تجاري مستقيم با آسيا، كسب ثروت (و قدرت) و نيز گسترش مسيحيت به گوشه و كنار جهان بود و در روياي كلمب، نقاط مشتركي با اهداف خودشان ميديدند. كلمب با 3 كشتي و 90 همراه و آذوقه كافي براي يك سال به دل اقيانوس اطلس زد و فصل تازهاي از تاريخ، موسوم به عصر استعمار امريكا را آغاز كرد. سفر سختي بود، اما سرانجام به خشكي رسيد و قاره تازهاي را «كشف» كرد كه ميليونها نفر، از هزاران سال پيش نسل پشت نسل در آن زندگي ميكردند. او حتي نخستين اروپايي نبود كه به امريكا ميرسيد و قبل از او بريندان قديس ايرلندي (با گروهي از سِلتها) و نيز ليف اريكسون وايكينگ و همسفرانش قدم به خشكيهاي آن سوي اطلس گذاشته بودند.
جالب اينكه كلمب حتي بعد از عبور از اقيانوس، درست نميدانست چه كرده و فكر ميكرد به گوشهاي از آسيا، به ساحلي از سواحل هند رسيده است. بعدتر سه بار ديگر مسير بين دو قاره را طي كرد و در هر سفر ماجرا و جنايتهاي تازهاي را رقم زد (اوون مككورمك در مقالهاي براي سايت آيريشسنتر مينويسد كه كلمب مسوول مرگ حداقل 3 ميليون نفر از بوميان قاره امريكاست. رقمي كه شايد اغراقآميز باشد، اما قطعا رگههايي از واقعيت را در خود دارد). اما او يكي از مشهورترين چهرههاي تاريخ جهان است. ويل دورانت در جلد ششم تاريخ تمدن درباره چرايي اين شهرت مينويسد: «اكتشافات دريايي كه... كريستف كلمب آن را به اوج رسانيد... بزرگترين انقلاب بازرگاني تاريخ را پس از اختراع هواپيما به وجود آورد. باز شدن درياهاي غربي و جنوبي به روي دريانوردي و تجارت، به دوران مركزيت مديترانه در تاريخ تمدن جهان پايان داد و دوران اقيانوس اطلس را رقم زد.» طلا و نقره را از معادن امريكا استخراج كردند و به اروپا بردند و اين قاره را ثروتمند كردند. ثروتي كه زمينه برتري بعدي آنان را مهيا ساخت. همچنين كشت گياهان و سبزيهاي جديد، از سيبزميني گرفته تا گوجه و ذرت را از بوميان امريكا آموختند و كشاورزي را در اروپا رونق دادند.