• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5061 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۰ آبان

به مناسبت پخش گسترده سريال «بازي مركب»

بازيچه‌ايم دراين بازي زندگي!

ابراهيم عمران

بعد از تماشاي سريال نه قسمتي «بازي مركب» فرصتي دست داد چند قسمت پاياني فصل دوم سريال «ديدن» را نيز تماشا كنم. حيرت عجيبي داشتم از اين هم‌آوايي در بين دو سريال كه هيچ يك تقدم و تاخري بر ديگري ندارند و منِ مخاطب هستم كه بنا بر دلايلي آنها را در بازه زماني مشترك نگاه مي‌كنم. قسمت آخر سريال «ديدن» آنچنان صحنه‌هاي خونين و كشت و كشتار دارد كه با برخي سكانس‌هاي بازي مركب همخواني دارد. هر چند داستان تخيلي آن سريال درباره نابينايي است و پسابينايي را مدنظر قرار مي‌دهد و دنيايي را ترسيم مي‌كند كه از همه علوم و دانش سيراب شده و پا به جهان تاريكي مي‌نهد؛ ولي آنچه مشاهده مي‌شود كماكان از بين بردن ديگري و هم نوع فصل‌الخطاب زيست آدمي است. انساني كه پوست و گوشت است و در اين زيستن مصيبت‌بار آماده است به هر نحوي خويشتن را از پل پيروزي عبور دهد. بازي مركب تكانه‌اي است به انسان‌هاي معاصر؛ آناني كه در هر وانفسايي خويش را مي‌بينند و بس. براي دقايق و ساعاتي خوش بودن حاضرند كارناوالي از كشتن و خون بازي راه اندازند. آنسان كه پيرمرد داستان لو مي‌دهد. چهارصد و پنجاه و شش نفري كه از فرط بحران اقتصادي و بدهي‌هاي زياد حاضرند در بازي مرگ و زندگي حضور به‌ هم رسانند. حال ‌گيريم كه در ابتداي كار نمي‌دانستند. ولي در پارت بعدي با اختيار و علم به پايان زندگي برگشتند و اين‌گونه انسان‌ها در همه جاي گيتي فراوان هستند و حالا نيز به مدد كرونا و بحران‌هاي بزرگ بيكاري و بي‌پولي تعدادشان از ميليون‌ها نفر نيز افزون‌تر مي‌رود. سازندگان كره‌اي نيم نگاهي به كره‌شمالي و پاكستان نيز داشته‌اند. با دو كاراكتري كه خلق كرده‌اند. نمي‌دانم چرا از بين اين همه كشور اين دو جغرافيا را انتخاب كرده‌اند. هر چند كشور شمالي مي‌تواند به سبب همسايگي و ادباري كه گرفتارش است؛ گزينه مناسبي باشد. ولي پاكستان و انتخابي از آسياي دور به حتم مي‌تواند پيام‌هاي نهفته‌اي داشته باشد كه علي اين داستان تا حدود زيادي با آن چهره معصومانه و ساده‌وارش؛ بيان تصويري خاص از مردماني بود كه تحت سيطره حكومتي ايدئولوگ زندگي مي‌كنند. نمي‌دانم شايد اگر از چند كشور ديگر نيز داوطلب بازي جمع مي‌كردند اين همه‌گيري ديدن سريال؛ بازتاب پرمعناتري پيدا مي‌نمود.
 سرمايه‌گذاران مستقيم و غيرمستقيم اين اثر به حتم رگ خواب مخاطب جهاني اين كار را پيدا كرده بودند كه اين‌گونه در چهار گوشه گيتي، حرف از اين ساخته كره‌جنوبي است. دنيايي كه در آن مهر و وفا تا جايي وجود دارد كه شرط بقا را تضمين نمايد و آنجا كه زيستن به فرديت مي‌رسد، لاجرم انتخابي ديگر نيست. تا جايي مي‌شود فداكاري كرد. تا قسمتي مي‌شود از خودِ وجودي گذشت و اين پارادوكس عجيب زندگي است كه اين «تا»، تا كجا ادامه مي‌تواند داشته باشد و نخش تا چه زماني مقاوم است؟ در همه‌گيري كوويد 19 مشاهده كرديم كه در ابتدا ماسك و دستكش در اقصي نقاط جهان در چشم به‌هم زدني در آسمان و زمين ربوده مي‌شد و احتكار. آناني كه قوي‌تر بودند به راحتي دسترسي داشتند به همه امكانات بهداشتي و در توليد ابتدايي واكسن نيز كشورهاي دارا براي عموم مردم بيش از دو دوز تهيه كردند. پس مهرباني و عطوفت تا جايي است و بس. همان‌طوركه در قسمت ششم اين سريال و در نبرد دو به دو ميزان از خود گذشتگي نمايان شد و بهت و حيرتي كه چشمان مخاطب نظاره‌گرش بود؛ بر اهميت فرد محوري در دنياي امروز؛ صحه مي‌گذاشت. بازي مركب بار ديگر جامعه فرد محور را به درستي به تصوير گذاشت. جمعيتي كه با ماسك و براي خوشايند خويش، تعدادي را اجير مي‌كنند تا بالماسكه‌اي از خون و كشتار راه اندازند و حتي در آن ميان نيز به فكر لذات جسماني و شهواني خويشند و بس. مخاطب عام شايد از طناب‌كشي و تيله‌بازي در جاي جاي دنيا، ذهنيتي مشترك داشته باشد ولي شايد آگاه نباشد در پس اين طناب‌كشي و تيله انداختن‌ها، سراني نشسته‌اند و براي ديگران نقشه زندگي مي‌كشند. گويي بيراه نبود و نيست و نخواهد بود كه از قديم مي‌گفتند دنيا را چند نفر مي‌گردانند و هر چه بخواهند انجام مي‌دهند در پس پرده و اين دموكراسي‌ها و استبدادها نيز سويه ظاهري هستند براي پيشبرد لختي آسايش اين گروه ناپيدا. قصد مي‌كنند در امريكا و اروپا آزادي نسبي باشد؛ در آفريقا گروه‌هاي واپس‌گرا؛ در آسيا طالبان و داعش و القاعده باشند و همه اينها در لواي خوش بودن آنان است و بس.‌ اي كاش سازندگان اين سريال به فكر فصل‌هاي بعدي نباشند؛ چون كه آش را از اينكه هست بيشتر شور مي‌كنند. ما مي‌دانيم در اين بازي همه بازيچه‌ايم؛ چه در بازي‌اي چون مكعب چه در بازي اصلي زندگي. بيشتر از اين به روي‌مان نياوريد با مديوم سينما و تلويزيون كه چقدر براي سنت و دلار و يوآن و وون و ريال، حاضريم از همه عبور نماييم. بس‌مان بود اين سريال در اين روزگار محنت‌بار...!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون