آسمان سياست ايران
فرامرز عليخاني
ميگويند آسمان سياست ايران از ديرباز ابري بوده است. در روز آفتابي به طرفهالعيني هجوم باد و باران همه را غافلگير ميكند و گاهي در آن ميانه، خورشيد عالمتاب از بين ابرهاي متراكم خودنمايي كند. قضيه امروز و ديروز هم نيست و به الگوي ذهني ما از قدرت و سياست برميگردد. هر جنگآوري كه ميتوانست تعدادي مزدور رزمآور يا تفنگچي دور خود جمع كند ادعاي حكمراني ميكرد و در مراحل بعد شجرهنامه رو ميكرد كه اجدادش به خانداني عاليمقام يا سلسلهاي پادشاهي بر ميگردد. در اين شرايط جاي تعجب نداشت كه رجلي كه در مقام وزارت سر بر بالين گذاشته نيمه شب با هجوم گزمهها براي بردن اموال و انتقال به زندان مواجه شود يا حكم صدارت از پشت ميلههاي زندان به كسي ابلاق شود. ثبات سياسي وجود نداشت و همه چيز به قدرت شمشير از نيام درآمده برميگشت. از معروفترين اين موارد به زندان رفتن قوامالسلطنه در دوره رياستالوزرايي سيدضياءالدين طباطبايي و به صدارت رسيدن او بعد از بركناي و تبعيد رييس كابينه سياه است.
اما بعدتر و با نوشتن قانون تغييراتي رخ داد ولي دولت مستاجل بود. گاهي كه اين آسمان آرامتر ميبارد و حاكمان و مخالفان به رسم بهتري با يكديگر و با مردم تعامل ميكنند دقيق ميشويم كه شايد اينبار بيشتر دوام بياورد و رييس و مخالف بر سر يك ميز بنشينند و تبادلنظر كنند و كار به داغ و درفش نكشد.
يكي از اين موارد تازه ديدار رييس قوه قضاييه با جمعي از صاحبنظران سياسي و تبادلنظر با ايشان از جمله علي مطهري و عباس عبدي است. شايد ديدار و گفتوگوي علي مطهري به عنوان يك چهره اصولگراي ميانه كه پيش از اين به صندلي مجلس نيز تكيه زده با رييس قوه خيلي عجيب نباشد، اما ديدن عباس عبدي و محسني اژهاي در يك قاب با توجه به سوابق سياسي هردو قابل تامل است.
اگر نمودار فكري و گذشته سياسي اين دو چهره را ترسيم كنيم آقايان عبدي و اژهاي در دو سر انتهايي نمودارِ چپ و راست با بيشترين فاصله از هم قرار ميگيرند! چه چيزي اين دو چهره سياسي در جايگاه رياست قوه قضاييه و روزنامهنگار منتقد را بر سر يك ميز نشانده است؟ شايد لحن منتقد كمي ملايمتر، دانشورانه و همدلانه شده باشد، ولي به نظر ميرسد از آن سو نيز تغييراتي هر چند كوچك رخ داده است.
گرچه مدت زيادي از انتصاب آقاي اژهاي به رياست قوه قضاييه نميگذرد و زمان مناسبي براي ارزيابي كارنامه ايشان نيست، اما اقداماتي از جمله بازديد از زندان، گفتوگو با زندانيان امنيتي، تذكر به قضات درباره احكام بازداشت موقت و انتقاد از بهرهگيري از سازمان بازرسي و حراستها براي حذف گروهها و چهرههاي با سابقه و پياده كردن آنها از قطار انقلاب حاوي ادبياتي است كه پيش از اين توسط جناب اژهاي و همفكران ايشان به كار نميرفت. به نظر ميرسد تجربه ساليان و حضور مستمر در قوه قضاييه ايشان را به ناكارآمدي برخي روشها آگاه كرده و خود را نيازمند شنيدن و بهره بردن از نظرات منتقدان دانستهاند. گفتوگوي دو چهره باسابقه سياسي و داراي سلايق متفاوت نشانههايي از عقلانيت سياسي در رفتار حاكميت و منتقدان دارد. چيزي كه ما به شدت به آن نيازمنديم اما گفتوگو با منتقدان و بهرهگيري از ادبيات اصلاحي تا مدتي ميتواند براي رسانهها و افكار عمومي جذاب باشد. چيزي كه ميتواند در كارنامه رييس قوه قضاييه ماندگار باشد ديده شدن تاثير ملموس در اقدامات ميداني در جهت حفظ حقوق شهروندان است.