يادي از اديب فرزانه، احمد بهمنيار
محمود فاضلي
دكتر احمد بهمنيار كرماني (روزنامهنگار، شاعر، محقق ايراني و عضو پيوسته فرهنگستان ايران) در سال 1262 در خانداني فرهيخته در كرمان به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايي را در همان شهر و سپس ادبيات فارسي و عربي، فقه، اصول، فلسفه و رياضيات را نزد پدر و برادر خود آموخت. او ضمن تحصيل، زبان تركي اسلامبولي و انگليسي را فراگرفت و در اين دو زبان، دست به تحقيقات و تاليفاتي زد. در سال 1287 روش تدريس جديد را برگزيد و در همان مدرسه پدر، مدرسهاي چهاركلاسه به نام «تربيت» تاسيس كرد كه بعدها به نام مدرسه «سعادت» نامگذاري شد. در شهر بم نيز مدرسهاي به نام «اسلاميه» كه پس از چندي به «عماديه» تغيير نام داد، احداث كرد.
بهمنيار تا سن سيسالگي معمم بود و حجرهاي در مدرسه داشت و به تجددخواهي معروف بود و در همان روزنامه مقاله مينوشت. پس از فتح تهران و شكست محمدعليشاه، در تهران دو حزب دمكرات عاميون و اعتداليون تاسيس شد. او از بركت گوهر پاك، بسيار ديندار و شريف و نكتهسنج و دقيق، صريحاللهجه و غيور و مهربان و دردآشنا، دوستدار ستمديدگان و محرومان و دشمن بدخواه ظالمان و جباران بهويژه استعمارگران با ديگر آزاديخواهان كرمان در حزب دموكرات به فعاليتهاي سياسي و اجتماعي مشغول شد. بهمنيار يكي از معروفترين كساني است كه در تقويت اين حزب موثر بود. اعضاي اين حزب در 9 فروردين 1295 دستگير و تعدادي از آنها منجمله احمد بهمنيار و زندانيان آلماني به سوي فارس فرستاده شدند كه به مدت يكسال و دو ماه و هفت روز در زندان كريمخاني شيراز در بند بود. بهمنيار در همين مدت زبان تركي عثماني را آموخت و صرف و نحوي بر زبان تركي نوشت. پس از آزادي از زندان و انتصاب به رياست اداره تحديد در خراسان و سپس اقامت در مشهد و در 29 خرداد 1301 روزنامه «فكر آزاد» را منتشر كرد. از يك سال پيش از انتشار اين روزنامه از خدمات دولتي استعفا و در 1303 رهسپار تهران شد. پس از تدريس در مدارس «اميركبير»، «ثروت»، «شرف»، «علميه» و سپس در «دارالفنون» و «دارالمعلمين» كه به «دانشسراي عالي» تغيير نام داد، در سال 1312 به عنوان استاد تاريخ ادبيات در دانشكده معقول و منقول به تدريس مشغول شد. در همين سال قانون تاسيس دانشگاه به تصويب رسيده بود و مدرسان دانشگاه براي كسب درجه استادي مجبور به داشتن مدرك دكترا بودند. بهمنيار كتابي در شرح احوال و آثار «صاحب بن عباد» به عنوان «رساله» نوشت تا ميزان تحصيلات او در حد دكترا شناخته شود تا بتواند استحقاق تدريس در دانشگاه و رتبه استادي پيدا كند. بهمنيار مدتي به رياست دارالمعلمين تبريز و نيز استادي دانشسراي عالي دانشگاه تهران رسيد و در سال 1321، به عضويت پيوسته فرهنگستان ايران درآمد. پس از اخذ دكترا از دانشگاه تهران به تدريس عربي پرداخت و به تاليف و ترجمه همت گماشت.
تصحيح «اسرارالتوحيد في مقامات الشيخ ابيسعيد»، تصحيح «التوسل الي الترسلِ» بهاءالدين بغدادي، تصحيح «تاريخ بيهقِ» ابن فندق، تصحيح «الابنيه عن حقايق الادويه» ابومنصور هروي؛ «شرح احوال و آثار صاحب بنعباد» و «تحفه احمديه» تعدادي از آثار منتشرشده بهمنيار است. استاد از سال 1318، در تنظيم لغتنامه با مرحوم دهخدا همكاري داشت.دكتر علياكبر سياسي، رييس دانشگاه تهران از 1321 تا 1333 و رييس دانشكده ادبيات درباره شخصيت علمي و اخلاقي بهمنيار چنين ميگويد: «اشخاص از دو جهت ممكن است مورد علاقه و احترام قرار گيرند، يكي از جهت مقام علمي و ديگر از جهت فضايل و محامد اخلاقي. از صفات حميده آن مرحوم، صداقت و صفا و وفاداري او را بايد ذكر كرد. ديگر از صفات ممتازه او شرم و فروتني و آرامش و خموشي ظاهري او بود. همه همت خود را صرف مطالعه و تحقيق و تتبع و تدريس و افاضه ميكرد. علم را مطلوب بالذات ميدانست و گرد جاه و مال نميگشت.» بهمنيار بهرغم بيماري تا آخرين لحظات توانايي، درس را ترك نگفت. سرانجام در روز 12 آبان 1334 و در سن 72 سالگي درگذشت. پيكرش طبق وصيت او به كربلا حمل و در وادي ايمن به خاك سپرده شد. دكتر اقبال رييس وقت دانشگاه درگذشت بهمنيار را چنين توصيف كرد: «با درگذشت وي دانشگاه استادي متبحر، فرهنگ معلمي مهذب، كشور فرزندي عفيف و شريف را از دست داد و بهطور مسلم يافتن بديل و نظيرش اگر ممتنع نباشد، البته بسيار مشكل خواهد بود.»