علي ولياللهي
كميته ملي المپيك ايران در طول چهار سال گذشته فراز و نشيبهاي زيادي را پشت سر گذاشته است. از ثبت بهترين نتيجه تاريخ ورزش ايران در المپيكها تا مواجهه با مشكلاتي كه به خاطر عدم رويارويي ورزشكاران ايراني با اسراييلي به وجود آمد. با اين حال منتقدان قائل به اين هستند كه برآيند عملكرد كميته در دوران رياست صالحي اميري و دبيركلي كيكاووس سعيدي مثبت بوده است. هرچند انتقادات هم در اين دوران كم بوده. اين انتقادات در مباحثي نظير مهاجرت ورزشكاران، مشكلات مالي، لباس كاروان اعزامي به المپيك و نفرات اعزام شده به اوج خود رسيدند. براي بررسي وضعيت كميته ملي المپيك و يافتن پاسخ برخي ابهامات با دكتر كيكاووس سعيدي، دبيركل كميته ملي المپيك به گفتوگو نشستيم؛ گفتوگويي كه گاه شكل چالشي به خود گرفت اما ايشان در نهايت با آرامش پاسخ سوالات را داد.
با توجه به اينكه در اواخر دوره فعلي كميته ملي المپيك هستيم، بفرماييد چه اقداماتي در اين مدت انجام شد.
در بدو ورود يك برنامه ۵ ساله براي كميته توسط متخصصين تدوين و آن شد نقشه راه ما. ۲۰ پروژه و محور تعيين شد و ما به صورت برنامه محوري و پروژه محوري فعاليت را شروع كرديم. اولين پروژه توسعه و تقويت زيرساختهاي ابنيه كميته بود. از جمله بازسازي كامل تاسيسات آكادمي ملي المپيك، سالن فارسي، هتل المپيك، سالن تمرينات مركز تيمهاي ملي، رستوران. در داخل هم ستاد نوسازي كميته را داشتيم. پروژه بعدي ما تاريخ شفاهي ورزش قهرماني ايران بود كه بخش عمدهاي از محصولاتش در معرض عموم قرار ميگيرد. بانك اطلاعات و آمار هم كار خودش را عرضه ميكند. پروژه بعدي راهاندازي موزه ملي ورزش المپيك و پارالمپيك بود. با كمك ساير نهادها و دستگاهها از جمله وزارت ميراث و گردشگري، وزارت ورزش و جوانان، شهرداري تهران و فدراسيونها اين پروژه انجام شد. محور بعدي تكريم و پاسداشت پيشكسوتان و نامآوران ورزش ايران بود. در اين زمينه اقدامات ارزشمندي انجام شد. البته اين را ما نبايد بگوييم و خود اين عزيزان بايد قضاوت كنند. پروژه ديگر ما ديپلماسي ورزش بود براي كاهش تهديدات و توليد فرصت. در اين بخش و در بحث تقويت مناسبات بينالمللي و رابطه با كشورهاي همسايه تلاش شد. بيش از ۱۴۰ ملاقات و ديدار را دكتر صالحي اميري با مقامات مختلف دنيا از جمله توماس باخ رييس كميته بينالمللي المپيك، مسوولان IOC، شوراي المپيك آسيا در داخل و خارج از كشور انجام داد. در بخش منابع مالي جهش خوبي انجام شد. افزايش سهم بودجه اختصاصي فدراسيون كه ۴۶ تا هستند از ۲۰ به ۵۰ ميليارد تومان انجام شد. در كنار اين متوازنسازي بودجه را داشتيم. اين بودجه تا پيش از اين روندي بود و ممكن بود در يك جاهايي تعادل نداشته باشد. اين مورد بررسي قرار گرفت و پس از ۶ ماه بررسي كارشناسي بودجه شاخص محور شد. سياست ديگر بحث شفافسازي و اقدامات در بحث پروژهها و اقدامات بود. تمام قراردادها و پرداختها در سايت كميته ملي المپيك درج ميشود. توجه به ورزش زنان در اين دوره خوب صورت گرفت. محصول اين تلاشها هم اين بود كه با كمك وزارت ورزش و تلاش مضاعف فدراسيونها و كميته ملي المپيك بيشترين تعداد سهميه را در طول ادوار المپيك به دست آورديم. كمكهاي موردي خاص هم به كرات داشتيم. براي كمك به آمادهسازي تيمهاي ملي، بازي تداركاتي، كسب سهميه. اين علاوه بر بودجه مصوب بود. پرداختيها نيز در زمان مناسب انجام شد تا فدراسيونها بتوانند از آن به موقع استفاده كنند. بحث توجه به منابع انساني و ارتقاي سطح كيفي نيروهاي انساني در كميته ملي المپيك انجام شد. همچنين تعامل حداكثري با وزارت ورزش و جوانان را داشتيم. ديگر فعاليت ما اعزام كاروان ورزشي جمهوري اسلامي ايران به چند رويداد بزرگ از جمله بازيهاي آسيايي جاكارتا، المپيك جوانان بوينسآيرس، المپيك توكيو و بازيهاي زمستاني بود. محور ديگر فعال شدن كميسيونهاي تخصصي كميته ملي المپيك بود كه ۱۷ كميته فعال شد. بالاي ۹۰ درصد تصميمات كميته اجرايي به انجام رسيد. اين مهم بود كه تصميماتي كه ميگيريم اجرا شود.
از ناكاميهاي كميته هم بگوييد. از برنامههايي كه داشتيد و اجرايي نشد.
شرايط سخت كرونايي مشكلات زيادي را براي ما ايجاد كرد. محدوديتها، مشكلاتي كه در برگزاري اردو داشتيم، قرمز شدن ناگهاني مناطق، ابتلاي ورزشكاران يا مصدوم شدن آنها ما را به چالش كشيد. اگر اينها نبود ما ميتوانستيم در توكيو نتيجه بهتري بگيريم. بهطور مثال مشكل بهمن عسگري، حميده عباسعلي، آسيبديدگي سهراب مرادي، احسان حدادي كه شانس مدال بودند. به هر ترتيب با تلاش حداكثري كه انجام شد نتيجه، نتيجه خوبي بود. برخي پروژهها را هم داريم كه آغاز كرديم و در آينده بايد ادامه پيدا كند. بازسازيهاي ديگري داريم كه جزو برنامههاي ما هست و هنوز موفق نشديم شروع كنيم.
چالش بزرگ ورزش ايران رويارويي با ورزشكاران اسراييلي است. در اين مورد چه برنامهاي داريد؟
اين بحث مفصلي است كه بايد در يك زمان مشخص به آن بپردازيم.
اگر ميشود الان توضيح دهيد.
عرض كردم اين را بايد در يك بازه زماني ديگري به آن بپردازيم. بحث مفصلي دارد كه در اين مقال نميگنجد.
چالش بعدي ورزش ايران مهاجرت و پناهندگي ورزشكاران بوده. براي حل اين مشكل چه برنامهاي داشتيد؟
پديده مهاجرت يك پديده عام است. يعني بحث ورزش نيست. ما مهاجرت در همه بخشها داريم. تحصيلي، پزشكي، تجاري، فرهنگي و... افرادي از كشور ميروند براي تحصيل و تجارت و... در ورزش هم ما كساني را داريم كه ميروند. تبادل در دنيا هست. ميروند در كشورهاي ديگر كار ميكنند، حقوق ميگيرند. به ايران هم ميآيند. اين هميشه هست. نسبت مهاجرت ورزشكاران هم نسبت به ساير بخشها چندان نيست.
قبول داريد كه اين چيزي كه شما ميگوييد با مهاجرت و پناهندگي ورزشكاران متفاوت است؟
آنها مصاديق خاص است. به هر صورت بايد مشوقهايي ديد براي ورزشكاران و قهرمانان. در سطح ملي بايد اين كار انجام شود. فقط به عهده كميته ملي المپيك نيست. بايد مشكلات اشتغال، دغدغههاي مالي، محدوديتها، تنگناهاي اقتصادي برطرف شود تا قهرمانان بدون دغدغههاي مختلف كار خودشان را انجام دهند. خيلي سوبسيدها و امتيازات هم انصافا در اين ۴۰ سال انقلاب براي ورزشكاران به صورت قانون حتي در نظر گرفته شده. قانون معافيت سربازي، قانون اشتغال مدالآوران المپيكي و بازيهاي آسيايي، عضويت در صندوق حمايت از قهرمانان، حقوق و دستمزد و پاداشهاي خوب را ما هميشه داشتيم. بعضي از مواقع هم اهداي مسكن و زمين داشتيم. اما باز هم بايد اين حمايتها تقويت شود تا ورزشكاران دغدغهاي به لحاظ مالي و اشتغال نداشته باشند و آتيهشان مشخص باشد.
شما به عنوان دبير كميته ملي المپيك چه احساسي در مورد خانم كيميا عليزاده داريد؟ آيا مثل صداوسيما از آوردن اسم ايشان ابا داريد؟ آيا فكر ميكنيد وطنفروش است يا همچنان به چشم يك ورزشكار به او نگاه ميكنيد؟
اينها بهطور كل بايد بررسي شود. اصلا نبايد كار داشته باشيم چه شخصي رفته.
اجازه بدهيد اين يك مورد خاص را بررسي كنيم.
حالا به هر صورت به اندازه كافي در مورد اين موضوع صحبت شده. فدراسيونها متوليان ورزش قهرماني هستند. بستر رشد و شكوفايي در فدراسيونهاست. ما مسوول ورزشكاران نيستيم. ما مسوول مهاجرت نيستيم. كميته ملي المپيك نقش مشخصي دارد. حفاظت از جنبش المپيك و معرفي منشور المپيك در چارچوب ارزشهاي كشور و قوانين، همچنين حمايت حداكثري از فدراسيونها. اين رفتوآمدها بوده. مصاديقي كه ميگوييد هم اتفاق افتاده. كشور و دستگاههاي متولي به اندازه ظرفيت حمايتهاي خودشان را داشتهاند. حالا خب ورزشكاري ممكن است مهاجرت كند و متاثر از يكسري عوامل بيروني در يك شرايطي قرار بگيرد. به هر حال سياست كشور و نظام جذب حداكثري است. اين آمادگي در كشور براي كارشناسان ايراني خارج از كشور كه در حوزههاي مختلف مثل سرمايهاي، تخصصي يا ورزشي فعاليت دارند، وجود داشته كه بيايند براي اعتلاي كشورشان تلاش كنند.
يعني اين ورزشكاران ميتوانند برگردند؟
ما تصميمگيرنده نيستيم. نقش ما حمايت حداكثري از فدراسيونهاست. ما از برنامههاي فدراسيونها كه در راستاي ورزش قهرماني كشور است، حمايت ميكنيم.
در حالي كه ما از يك طرف با اين اتهام مواجه هستيم كه منشور المپيك را رعايت نميكنيم خودمان مورد تبعيض سياسي هستيم و تحريمها مشكلات زيادي را مخصوصا در حوزه مالي براي ورزش ايران به وجود آورده.
ما مشكلي براي استفاده از منابع بينالملليمان نداريم. هم با كميته بينالمللي المپيك هم با شوراي آسيا تعامل خوبي داريم. منابعي كه براي ما از جمله بورسيهها و كمكها به دستمان ميرسد و از آن استفاده ميكنيم. تا الان هم نداشتيم منابعي كه بلوكه شده.
ولي فدراسيونها و باشگاهها اين مشكل را دارند.
حالا آن بحث ديگري است و فدراسيونها خودشان پيگير هستند.
شما گفتيد يكي از راهبردهاي ما ديپلماسي ورزشي است.
مساله تحريمها موضوع نظام است و نظام اين دغدغه را دارد و براي رفع تحريمها تلاش ميكنند. ما هم در زمينه ديپلماسي ورزشي تلاش خودمان را انجام داديم كه از منابع خودمان استفاده كنيم؛ منتها براي ما چنين مشكلي تا به امروز پيش نيامده.
كارشناسان معتقدند كميته ملي المپيك ميتواند با طرح كردن اين موضوع در كميته بينالمللي المپيك به آنها فشاري وارد كنند.
فدراسيونهاي بينالمللي هر كدام اساسنامه و ساز و كار خودشان را دارند. طبق ضوابط خودشان عمل ميكنند. روساي فدراسيونهاي ما هم تلاشهاي خوبي داشتند براي جذب منابع. بعضي اوقات ممكن است در استفاده از منابع مشكلي ايجاد بشود و ممكن است درصدي محقق نشود.
چه مقدار از تقصير عدم صعود تيم المپيك به توكيو متوجه كميته ملي المپيك است و چه مقدار متوجه فدراسيون؟
توافقي كه ما با فدراسيون فوتبال وقت داشتيم، اين بود كه ما در انتخاب كادرفني مداخله نميكنيم و فدراسيون متولي آن است.
شما بعد از انتخاب فرهاد مجيدي گفتيد اين انتخاب طبق روال درست انجام نشده.
روي شخص فرهاد مجيدي ما موضعي نداشتيم. آن تشخيص فدراسيون بود. ما هم احترام گذاشتيم. بحث ما اين بود كه مطلع نشديم. گفتيم خوب بود ما را مطلع ميكردند. كما اينكه در انتخاب آقاي مهدويكيا هم دخالتي نداشتيم. ما گفتيم هر تصميمي فدراسيون بگيرد حمايت ميكنيم اما در چارچوب توافق و همكاري. ما هم دفعه پيش و هم اين دوره حمايت مالي كرديم و ميكنيم. منتها ناكاميهايي داشتيم كه انشاءالله اين دوره رفع بشود.
اينكه ميگوييد اختيارات به فدراسيون فوتبال محول شده بود يعني تقصيري متوجه شما نيست؟
نه، اجازه بدهيد واضحتر بگويم. نه تنها فدراسيون فوتبال كه در هيچ فدراسيوني در تصميمات فني و تخصصي دخالت نميكنيم. اين اختيار محول شده به آنها. فدراسيون عاليترين مرجع يك رشته ورزشي است. هر فدراسيوني كار خودش را ميكند اما در قبالش بايد پاسخگو باشد. ما نقش حمايتي و نظارتي داريم.
چالش بعدي شما اعزام نفرات به المپيك بود كه كار را به مجلس هم كشاند و گفته شد شما ۶۶ ورزشكار و ۱۸۸ همراه برديد كه خيلي از آنها سمتي نداشتند.
ما بعد از بازيها كل ليست نفرات اعزامي به بازيها را در سايت كميته قرار داديم. ۱۸۰ نفر اعزام كرديم. اين هم شامل كادر سرپرستي ميشد، هم ورزشكاران، كادرفنيها، بخشهاي مالي و پشتيباني. فرد غيرمرتبط اعزام نشد. همه در چارچوب كادر تعيين شده اعزام شدند. اين هست و مشخص است. ما چيزي را پنهان نميكنيم. ما كسي را نبرديم كه اسمش در ليست نيامده باشد. براي مجلس محترم هم ارسال كرديم.
من اسامي چند نفر را دارم كه وظيفه مشخصي برايشان تعريف نشده بود و ارتباط چنداني نداشتند.
رويداد بازيهاي المپيك دو بخش دارد. يك بخش قهرماني و ورزشي است و بخش ديگر فرهنگي است. ما از اقدامات فرهنگي هم غافل نبوديم. ستاد فرهنگي بازيها در دستگاههاي بيروني تشكيل شد. اين نهاد وظيفه امور فرهنگي از جمله معرفي فرهنگ و تمدن ايران را برعهده داشت. ممكن است يكي، دو نفر هم براي امورات فرهنگي اعزام شده باشند. طبيعي هم هست چون ما بايد در اين حوزه هم كار كنيم. وجه غالب كاروان افراد مرتبط ورزشي و فني بودند. وجه غيرمرتبط نداشتيم.
رييس سابق فدراسيون دووميداني تحت چه عنواني به توكيو سفر كردند؟
ايشان به خاطر سمت داشتن يا نداشتن در فدراسيون دووميداني به آنجا نيامد. اعضاي هيات اجرايي كميتههاي ملي المپيك همه كشورهاي دنيا در همه ادوار به تناوب ميآيند و در المپيك حضور پيدا ميكنند. اينها نقش راهبري و نظارت دارند. چند نفر از اعضاي هيات اجرايي در المپيك حضور پيدا كردند آن هم نه به صورت يكجا بلكه به تناوب.
آقاي افتخاري عضو اتحاديه جهاني كشتي مدعي شدند براي پيگيري پرونده حسن يزداني از شما درخواست ۱۲۵ دلار براي كرايه ماشين كردند اما شما تماس ايشان را بيپاسخ گذاشتيد. ايشان مدعي شده كميته ملي المپيك توريستهايي به ژاپن فرستاده بود كه روزي ۱۸۰۰۰ دلار هزينه گردش ميكردند.
نه من به خاطر ندارم چنين تماسي را. البته آقاي افتخاري يكي از افراد آگاه و آشنا به المپيك است و فرد با تجربهاي به حساب ميآيد. حالا اين مصداق را به خاطر ندارم كه با من صحبت كرده باشند.
حرفشان را تاييد ميكنيد؟
ممكن است در طول بازيها ابهاماتي ايجاد شده باشد. بعد از بازيها چون اطلاعات سفر و هزينهها منتشر ميشود ديگر آن سوءبرداشتها از بين ميرود. به نظرم الان ديگر سوءتفاهمي در اين زمينه وجود ندارد.
لباس كاروان هم حسابي جنحالي شد. شما گفتيد چند شركت خارجي حاضر شدند با قيمت پايينتر كار را انجام دهند. چرا بايد قيمت توليد داخل گرانتر در بيايد؟
لباس رسمي كاروان اسپانسر داشت و رايگان بود. در مورد لباس ورزشي هم به هر حال فراخواني صورت گرفت. سازوكار خريد قانون دارد و ما در آن راستا حركت ميكنيم. اما در مورد طرح نزديك به دو سال كارگروه مد و لباس روي اين موضوع كار كردند. اين موضوع سليقهاي است. شما برويد در سايت خيلي از كشورها و لباس ديگران را ببينيد. ببينيد آيا به مذاق شما خوش ميآيد يا نميآيد.
من به شخصه در استوري اينستاگرام نظرسنجي گذاشتم و ۹۵ درصد گفتند لباس خوب نيست. فكر كنم اينجا ديگر نميشود گفت سليقه!
ما بايد در طراحي لباس نظر ورزشكار را جلب كنيم يا نظر استوري شما را؟ من شخصا از چند نفر از خانمها پرسيدم و آنها گفتند راحتيم. آن لباس هم براي رژه بود. رژهاي كه به خاطر كرونا محدود هم شده بود. شايد اگر عكسهاي مناسبتري گرفته ميشد اين طور به نظر نميآمدند. شايد عدهاي در تصوير نتوانستند آن نماي واقعي لباس را ببينند.
در مورد نظر ورزشكار هم من به صورت خصوصي از چند ورزشكار پرسيدم و راضي نبودند.
به هر صورت اين حاصل كار كارشناسي بود. من همان موقع هم گفتم به افكار عمومي احترام ميگذاريم ولي اين چيزي است كه سليقه است. بعد از سفر هم بازخوردي كه داشتم، اين بود كه اين لباس خوبي بود، چرا اين همه موضع گرفته شد عليه آن؟ يك موجي يك باره به راه افتاد و اين بحثها مطرح شد.
برخي منابع ادعا كردند آن شركتي كه برنده شد اصلا در مناقصه شركت نكرده بود.
اين را بايد از دكتر عارفنيا سوال كنيد.
شما براي مدال طلا ۱۰۰۰۰ و براي نقره ۵۰۰۰ يورو پاداش در نظر گرفته بوديد اما به حسن يزداني كه نقره گرفت پاداش مدال طلا داديد.
اين يك تصميم جمعي بود. واقعا حسن يزداني بار سنگيني به دوشش بود. اين قهرمان ما واقعا كمفروشي نكرد و تمام تلاش خودش را انجام داد. تصميم هيات اجرايي بود كه پاداش طلا به ايشان داده شود. سليقهاي نبود. بعد از بازيها ورزشكاران ديگري بودند كه ما آنها را بر اساس پيشنهاد فدراسيونها در هيات اجرايي بررسي كرديم و پاداشهاي ديگري به آنها داده شد.
بهتر نبود اين ۵۰۰۰ يورو تحت يك عنوان ديگر به يزداني داده ميشد؟
تصميم در صحنه بود. تصميم بر اين شد كه از اين ورزشكار كه آن همه تلاش كرده بود و از خودگذشتگي نشان داده بود حداقل حمايت انجام شود. اين يك سياست تشويقي بود.
كميته ملي المپيك ايران در طول چهار سال گذشته فراز و نشيبهاي زيادي را پشت سر گذاشته است. از ثبت بهترين نتيجه تاريخ ورزش ايران در المپيكها تا مواجهه با مشكلاتي كه به خاطر عدم رويارويي ورزشكاران ايراني با اسراييلي به وجود آمد. با اين حال منتقدان قائل به اين هستند كه برآيند عملكرد كميته در دوران رياست صالحي اميري و دبيركلي كيكاووس سعيدي مثبت بوده است. هرچند انتقادات هم در اين دوران كم بوده. اين انتقادات در مباحثي نظير مهاجرت ورزشكاران، مشكلات مالي، لباس كاروان اعزامي به المپيك و نفرات اعزام شده به اوج خود رسيدند. براي بررسي وضعيت كميته ملي المپيك و يافتن پاسخ برخي ابهامات با دكتر كيكاووس سعيدي، دبيركل كميته ملي المپيك به گفتوگو نشستيم؛ گفتوگويي كه گاه شكل چالشي به خود گرفت اما ايشان در نهايت با آرامش پاسخ سوالات را داد.
با توجه به اينكه در اواخر دوره فعلي كميته ملي المپيك هستيم، بفرماييد چه اقداماتي در اين مدت انجام شد.
در بدو ورود يك برنامه ۵ ساله براي كميته توسط متخصصين تدوين و آن شد نقشه راه ما. ۲۰ پروژه و محور تعيين شد و ما به صورت برنامه محوري و پروژه محوري فعاليت را شروع كرديم. اولين پروژه توسعه و تقويت زيرساختهاي ابنيه كميته بود. از جمله بازسازي كامل تاسيسات آكادمي ملي المپيك، سالن فارسي، هتل المپيك، سالن تمرينات مركز تيمهاي ملي، رستوران. در داخل هم ستاد نوسازي كميته را داشتيم. پروژه بعدي ما تاريخ شفاهي ورزش قهرماني ايران بود كه بخش عمدهاي از محصولاتش در معرض عموم قرار ميگيرد. بانك اطلاعات و آمار هم كار خودش را عرضه ميكند. پروژه بعدي راهاندازي موزه ملي ورزش المپيك و پارالمپيك بود. با كمك ساير نهادها و دستگاهها از جمله وزارت ميراث و گردشگري، وزارت ورزش و جوانان، شهرداري تهران و فدراسيونها اين پروژه انجام شد. محور بعدي تكريم و پاسداشت پيشكسوتان و نامآوران ورزش ايران بود. در اين زمينه اقدامات ارزشمندي انجام شد. البته اين را ما نبايد بگوييم و خود اين عزيزان بايد قضاوت كنند. پروژه ديگر ما ديپلماسي ورزش بود براي كاهش تهديدات و توليد فرصت. در اين بخش و در بحث تقويت مناسبات بينالمللي و رابطه با كشورهاي همسايه تلاش شد. بيش از ۱۴۰ ملاقات و ديدار را دكتر صالحي اميري با مقامات مختلف دنيا از جمله توماس باخ رييس كميته بينالمللي المپيك، مسوولان IOC، شوراي المپيك آسيا در داخل و خارج از كشور انجام داد. در بخش منابع مالي جهش خوبي انجام شد. افزايش سهم بودجه اختصاصي فدراسيون كه ۴۶ تا هستند از ۲۰ به ۵۰ ميليارد تومان انجام شد. در كنار اين متوازنسازي بودجه را داشتيم. اين بودجه تا پيش از اين روندي بود و ممكن بود در يك جاهايي تعادل نداشته باشد. اين مورد بررسي قرار گرفت و پس از ۶ ماه بررسي كارشناسي بودجه شاخص محور شد. سياست ديگر بحث شفافسازي و اقدامات در بحث پروژهها و اقدامات بود. تمام قراردادها و پرداختها در سايت كميته ملي المپيك درج ميشود. توجه به ورزش زنان در اين دوره خوب صورت گرفت. محصول اين تلاشها هم اين بود كه با كمك وزارت ورزش و تلاش مضاعف فدراسيونها و كميته ملي المپيك بيشترين تعداد سهميه را در طول ادوار المپيك به دست آورديم. كمكهاي موردي خاص هم به كرات داشتيم. براي كمك به آمادهسازي تيمهاي ملي، بازي تداركاتي، كسب سهميه. اين علاوه بر بودجه مصوب بود. پرداختيها نيز در زمان مناسب انجام شد تا فدراسيونها بتوانند از آن به موقع استفاده كنند. بحث توجه به منابع انساني و ارتقاي سطح كيفي نيروهاي انساني در كميته ملي المپيك انجام شد. همچنين تعامل حداكثري با وزارت ورزش و جوانان را داشتيم. ديگر فعاليت ما اعزام كاروان ورزشي جمهوري اسلامي ايران به چند رويداد بزرگ از جمله بازيهاي آسيايي جاكارتا، المپيك جوانان بوينسآيرس، المپيك توكيو و بازيهاي زمستاني بود. محور ديگر فعال شدن كميسيونهاي تخصصي كميته ملي المپيك بود كه ۱۷ كميته فعال شد. بالاي ۹۰ درصد تصميمات كميته اجرايي به انجام رسيد. اين مهم بود كه تصميماتي كه ميگيريم اجرا شود.
از ناكاميهاي كميته هم بگوييد. از برنامههايي كه داشتيد و اجرايي نشد.
شرايط سخت كرونايي مشكلات زيادي را براي ما ايجاد كرد. محدوديتها، مشكلاتي كه در برگزاري اردو داشتيم، قرمز شدن ناگهاني مناطق، ابتلاي ورزشكاران يا مصدوم شدن آنها ما را به چالش كشيد. اگر اينها نبود ما ميتوانستيم در توكيو نتيجه بهتري بگيريم. بهطور مثال مشكل بهمن عسگري، حميده عباسعلي، آسيبديدگي سهراب مرادي، احسان حدادي كه شانس مدال بودند. به هر ترتيب با تلاش حداكثري كه انجام شد نتيجه، نتيجه خوبي بود. برخي پروژهها را هم داريم كه آغاز كرديم و در آينده بايد ادامه پيدا كند. بازسازيهاي ديگري داريم كه جزو برنامههاي ما هست و هنوز موفق نشديم شروع كنيم.
چالش بزرگ ورزش ايران رويارويي با ورزشكاران اسراييلي است. در اين مورد چه برنامهاي داريد؟
اين بحث مفصلي است كه بايد در يك زمان مشخص به آن بپردازيم.
اگر ميشود الان توضيح دهيد.
عرض كردم اين را بايد در يك بازه زماني ديگري به آن بپردازيم. بحث مفصلي دارد كه در اين مقال نميگنجد.
چالش بعدي ورزش ايران مهاجرت و پناهندگي ورزشكاران بوده. براي حل اين مشكل چه برنامهاي داشتيد؟
پديده مهاجرت يك پديده عام است. يعني بحث ورزش نيست. ما مهاجرت در همه بخشها داريم. تحصيلي، پزشكي، تجاري، فرهنگي و... افرادي از كشور ميروند براي تحصيل و تجارت و... در ورزش هم ما كساني را داريم كه ميروند. تبادل در دنيا هست. ميروند در كشورهاي ديگر كار ميكنند، حقوق ميگيرند. به ايران هم ميآيند. اين هميشه هست. نسبت مهاجرت ورزشكاران هم نسبت به ساير بخشها چندان نيست.
قبول داريد كه اين چيزي كه شما ميگوييد با مهاجرت و پناهندگي ورزشكاران متفاوت است؟
آنها مصاديق خاص است. به هر صورت بايد مشوقهايي ديد براي ورزشكاران و قهرمانان. در سطح ملي بايد اين كار انجام شود. فقط به عهده كميته ملي المپيك نيست. بايد مشكلات اشتغال، دغدغههاي مالي، محدوديتها، تنگناهاي اقتصادي برطرف شود تا قهرمانان بدون دغدغههاي مختلف كار خودشان را انجام دهند. خيلي سوبسيدها و امتيازات هم انصافا در اين ۴۰ سال انقلاب براي ورزشكاران به صورت قانون حتي در نظر گرفته شده. قانون معافيت سربازي، قانون اشتغال مدالآوران المپيكي و بازيهاي آسيايي، عضويت در صندوق حمايت از قهرمانان، حقوق و دستمزد و پاداشهاي خوب را ما هميشه داشتيم. بعضي از مواقع هم اهداي مسكن و زمين داشتيم. اما باز هم بايد اين حمايتها تقويت شود تا ورزشكاران دغدغهاي به لحاظ مالي و اشتغال نداشته باشند و آتيهشان مشخص باشد.
شما به عنوان دبير كميته ملي المپيك چه احساسي در مورد خانم كيميا عليزاده داريد؟ آيا مثل صداوسيما از آوردن اسم ايشان ابا داريد؟ آيا فكر ميكنيد وطنفروش است يا همچنان به چشم يك ورزشكار به او نگاه ميكنيد؟
اينها بهطور كل بايد بررسي شود. اصلا نبايد كار داشته باشيم چه شخصي رفته.
اجازه بدهيد اين يك مورد خاص را بررسي كنيم.
حالا به هر صورت به اندازه كافي در مورد اين موضوع صحبت شده. فدراسيونها متوليان ورزش قهرماني هستند. بستر رشد و شكوفايي در فدراسيونهاست. ما مسوول ورزشكاران نيستيم. ما مسوول مهاجرت نيستيم. كميته ملي المپيك نقش مشخصي دارد. حفاظت از جنبش المپيك و معرفي منشور المپيك در چارچوب ارزشهاي كشور و قوانين، همچنين حمايت حداكثري از فدراسيونها. اين رفتوآمدها بوده. مصاديقي كه ميگوييد هم اتفاق افتاده. كشور و دستگاههاي متولي به اندازه ظرفيت حمايتهاي خودشان را داشتهاند. حالا خب ورزشكاري ممكن است مهاجرت كند و متاثر از يكسري عوامل بيروني در يك شرايطي قرار بگيرد. به هر حال سياست كشور و نظام جذب حداكثري است. اين آمادگي در كشور براي كارشناسان ايراني خارج از كشور كه در حوزههاي مختلف مثل سرمايهاي، تخصصي يا ورزشي فعاليت دارند، وجود داشته كه بيايند براي اعتلاي كشورشان تلاش كنند.
يعني اين ورزشكاران ميتوانند برگردند؟
ما تصميمگيرنده نيستيم. نقش ما حمايت حداكثري از فدراسيونهاست. ما از برنامههاي فدراسيونها كه در راستاي ورزش قهرماني كشور است، حمايت ميكنيم.
در حالي كه ما از يك طرف با اين اتهام مواجه هستيم كه منشور المپيك را رعايت نميكنيم خودمان مورد تبعيض سياسي هستيم و تحريمها مشكلات زيادي را مخصوصا در حوزه مالي براي ورزش ايران به وجود آورده.
ما مشكلي براي استفاده از منابع بينالملليمان نداريم. هم با كميته بينالمللي المپيك هم با شوراي آسيا تعامل خوبي داريم. منابعي كه براي ما از جمله بورسيهها و كمكها به دستمان ميرسد و از آن استفاده ميكنيم. تا الان هم نداشتيم منابعي كه بلوكه شده.
ولي فدراسيونها و باشگاهها اين مشكل را دارند.
حالا آن بحث ديگري است و فدراسيونها خودشان پيگير هستند.
شما گفتيد يكي از راهبردهاي ما ديپلماسي ورزشي است.
مساله تحريمها موضوع نظام است و نظام اين دغدغه را دارد و براي رفع تحريمها تلاش ميكنند. ما هم در زمينه ديپلماسي ورزشي تلاش خودمان را انجام داديم كه از منابع خودمان استفاده كنيم؛ منتها براي ما چنين مشكلي تا به امروز پيش نيامده.
كارشناسان معتقدند كميته ملي المپيك ميتواند با طرح كردن اين موضوع در كميته بينالمللي المپيك به آنها فشاري وارد كنند.
فدراسيونهاي بينالمللي هر كدام اساسنامه و ساز و كار خودشان را دارند. طبق ضوابط خودشان عمل ميكنند. روساي فدراسيونهاي ما هم تلاشهاي خوبي داشتند براي جذب منابع. بعضي اوقات ممكن است در استفاده از منابع مشكلي ايجاد بشود و ممكن است درصدي محقق نشود.
چه مقدار از تقصير عدم صعود تيم المپيك به توكيو متوجه كميته ملي المپيك است و چه مقدار متوجه فدراسيون؟
توافقي كه ما با فدراسيون فوتبال وقت داشتيم، اين بود كه ما در انتخاب كادرفني مداخله نميكنيم و فدراسيون متولي آن است.
شما بعد از انتخاب فرهاد مجيدي گفتيد اين انتخاب طبق روال درست انجام نشده.
روي شخص فرهاد مجيدي ما موضعي نداشتيم. آن تشخيص فدراسيون بود. ما هم احترام گذاشتيم. بحث ما اين بود كه مطلع نشديم. گفتيم خوب بود ما را مطلع ميكردند. كما اينكه در انتخاب آقاي مهدويكيا هم دخالتي نداشتيم. ما گفتيم هر تصميمي فدراسيون بگيرد حمايت ميكنيم اما در چارچوب توافق و همكاري. ما هم دفعه پيش و هم اين دوره حمايت مالي كرديم و ميكنيم. منتها ناكاميهايي داشتيم كه انشاءالله اين دوره رفع بشود.
اينكه ميگوييد اختيارات به فدراسيون فوتبال محول شده بود يعني تقصيري متوجه شما نيست؟
نه، اجازه بدهيد واضحتر بگويم. نه تنها فدراسيون فوتبال كه در هيچ فدراسيوني در تصميمات فني و تخصصي دخالت نميكنيم. اين اختيار محول شده به آنها. فدراسيون عاليترين مرجع يك رشته ورزشي است. هر فدراسيوني كار خودش را ميكند اما در قبالش بايد پاسخگو باشد. ما نقش حمايتي و نظارتي داريم.
چالش بعدي شما اعزام نفرات به المپيك بود كه كار را به مجلس هم كشاند و گفته شد شما ۶۶ ورزشكار و ۱۸۸ همراه برديد كه خيلي از آنها سمتي نداشتند.
ما بعد از بازيها كل ليست نفرات اعزامي به بازيها را در سايت كميته قرار داديم. ۱۸۰ نفر اعزام كرديم. اين هم شامل كادر سرپرستي ميشد، هم ورزشكاران، كادرفنيها، بخشهاي مالي و پشتيباني. فرد غيرمرتبط اعزام نشد. همه در چارچوب كادر تعيين شده اعزام شدند. اين هست و مشخص است. ما چيزي را پنهان نميكنيم. ما كسي را نبرديم كه اسمش در ليست نيامده باشد. براي مجلس محترم هم ارسال كرديم.
من اسامي چند نفر را دارم كه وظيفه مشخصي برايشان تعريف نشده بود و ارتباط چنداني نداشتند.
رويداد بازيهاي المپيك دو بخش دارد. يك بخش قهرماني و ورزشي است و بخش ديگر فرهنگي است. ما از اقدامات فرهنگي هم غافل نبوديم. ستاد فرهنگي بازيها در دستگاههاي بيروني تشكيل شد. اين نهاد وظيفه امور فرهنگي از جمله معرفي فرهنگ و تمدن ايران را برعهده داشت. ممكن است يكي، دو نفر هم براي امورات فرهنگي اعزام شده باشند. طبيعي هم هست چون ما بايد در اين حوزه هم كار كنيم. وجه غالب كاروان افراد مرتبط ورزشي و فني بودند. وجه غيرمرتبط نداشتيم.
رييس سابق فدراسيون دووميداني تحت چه عنواني به توكيو سفر كردند؟
ايشان به خاطر سمت داشتن يا نداشتن در فدراسيون دووميداني به آنجا نيامد. اعضاي هيات اجرايي كميتههاي ملي المپيك همه كشورهاي دنيا در همه ادوار به تناوب ميآيند و در المپيك حضور پيدا ميكنند. اينها نقش راهبري و نظارت دارند. چند نفر از اعضاي هيات اجرايي در المپيك حضور پيدا كردند آن هم نه به صورت يكجا بلكه به تناوب.
آقاي افتخاري عضو اتحاديه جهاني كشتي مدعي شدند براي پيگيري پرونده حسن يزداني از شما درخواست ۱۲۵ دلار براي كرايه ماشين كردند اما شما تماس ايشان را بيپاسخ گذاشتيد. ايشان مدعي شده كميته ملي المپيك توريستهايي به ژاپن فرستاده بود كه روزي ۱۸۰۰۰ دلار هزينه گردش ميكردند.
نه من به خاطر ندارم چنين تماسي را. البته آقاي افتخاري يكي از افراد آگاه و آشنا به المپيك است و فرد با تجربهاي به حساب ميآيد. حالا اين مصداق را به خاطر ندارم كه با من صحبت كرده باشند.
حرفشان را تاييد ميكنيد؟
ممكن است در طول بازيها ابهاماتي ايجاد شده باشد. بعد از بازيها چون اطلاعات سفر و هزينهها منتشر ميشود ديگر آن سوءبرداشتها از بين ميرود. به نظرم الان ديگر سوءتفاهمي در اين زمينه وجود ندارد.
لباس كاروان هم حسابي جنحالي شد. شما گفتيد چند شركت خارجي حاضر شدند با قيمت پايينتر كار را انجام دهند. چرا بايد قيمت توليد داخل گرانتر در بيايد؟
لباس رسمي كاروان اسپانسر داشت و رايگان بود. در مورد لباس ورزشي هم به هر حال فراخواني صورت گرفت. سازوكار خريد قانون دارد و ما در آن راستا حركت ميكنيم. اما در مورد طرح نزديك به دو سال كارگروه مد و لباس روي اين موضوع كار كردند. اين موضوع سليقهاي است. شما برويد در سايت خيلي از كشورها و لباس ديگران را ببينيد. ببينيد آيا به مذاق شما خوش ميآيد يا نميآيد.
من به شخصه در استوري اينستاگرام نظرسنجي گذاشتم و ۹۵ درصد گفتند لباس خوب نيست. فكر كنم اينجا ديگر نميشود گفت سليقه!
ما بايد در طراحي لباس نظر ورزشكار را جلب كنيم يا نظر استوري شما را؟ من شخصا از چند نفر از خانمها پرسيدم و آنها گفتند راحتيم. آن لباس هم براي رژه بود. رژهاي كه به خاطر كرونا محدود هم شده بود. شايد اگر عكسهاي مناسبتري گرفته ميشد اين طور به نظر نميآمدند. شايد عدهاي در تصوير نتوانستند آن نماي واقعي لباس را ببينند.
در مورد نظر ورزشكار هم من به صورت خصوصي از چند ورزشكار پرسيدم و راضي نبودند.
به هر صورت اين حاصل كار كارشناسي بود. من همان موقع هم گفتم به افكار عمومي احترام ميگذاريم ولي اين چيزي است كه سليقه است. بعد از سفر هم بازخوردي كه داشتم، اين بود كه اين لباس خوبي بود، چرا اين همه موضع گرفته شد عليه آن؟ يك موجي يك باره به راه افتاد و اين بحثها مطرح شد.
برخي منابع ادعا كردند آن شركتي كه برنده شد اصلا در مناقصه شركت نكرده بود.
اين را بايد از دكتر عارفنيا سوال كنيد.
شما براي مدال طلا ۱۰۰۰۰ و براي نقره ۵۰۰۰ يورو پاداش در نظر گرفته بوديد اما به حسن يزداني كه نقره گرفت پاداش مدال طلا داديد.
اين يك تصميم جمعي بود. واقعا حسن يزداني بار سنگيني به دوشش بود. اين قهرمان ما واقعا كمفروشي نكرد و تمام تلاش خودش را انجام داد. تصميم هيات اجرايي بود كه پاداش طلا به ايشان داده شود. سليقهاي نبود. بعد از بازيها ورزشكاران ديگري بودند كه ما آنها را بر اساس پيشنهاد فدراسيونها در هيات اجرايي بررسي كرديم و پاداشهاي ديگري به آنها داده شد.
بهتر نبود اين ۵۰۰۰ يورو تحت يك عنوان ديگر به يزداني داده ميشد؟
تصميم در صحنه بود. تصميم بر اين شد كه از اين ورزشكار كه آن همه تلاش كرده بود و از خودگذشتگي نشان داده بود حداقل حمايت انجام شود. اين يك سياست تشويقي بود.
ما مسوول ورزشكاران نيستيم. ما مسوول مهاجرت نيستيم. كميته ملي المپيك نقش مشخصي دارد. حفاظت از جنبش المپيك و معرفي منشور المپيك در چارچوب ارزشهاي كشور و قوانين، همچنين حمايت حداكثري از فدراسيونها. اين رفتوآمدها بوده. كشور و دستگاههاي متولي به اندازه ظرفيت حمايتهاي خودشان را داشتهاند.
محدوديتها، مشكلاتي كه در برگزاري اردو داشتيم، قرمز شدن ناگهاني مناطق، ابتلاي ورزشكاران يا مصدوم شدن آنها ما را به چالش كشيد. اگر اينها نبود ما ميتوانستيم در توكيو نتيجه بهتري بگيريم. بهطور مثال مشكل بهمن عسگري، حميده عباسعلي، آسيبديدگي سهراب مرادي، احسان حدادي كه شانس مدال بودند.