تهيدستان زير تيغ تورم
جعفر گلابي
كاش شرايطي فراهم ميشد كه هيچكس در دنيا نتواند شعار محرومنوازي و دفاع از فقرا را بدهد و حداقل از اين طريق منتي بر سر آنان ننهند. تهيدستان اين غم را كجا ببرند كه به نامشان قصيدهها سروده ميشود، داستانها ساخته ميشود، فيلمها پر ميشوند، دولتها ميآيند و ميروند ولي درنهايت و در همه احوال سر ايشان است كه بيكلاه ميماند! تاريخ مملو از جنگها و انقلابها و شورشها براي تنگدستان و مستمندان يا به وسيله ايشان بوده است و چه حكومتها كه براثر دوگانه فقر و غنا سقوط كردهاند و چه نظامها كه برپا شدهاند تا حق ضعفا را از اغنيا بگيرند. ادبيات جهان آكنده از اوصاف فقرا و اغنيا و تخالف و حتي جنگ ميان اين دو بوده است. افزون بر مكاتب غير الهي كه حمايت از محرومان را تئوريزه كردهاند، اديان ابراهيمي هم بر عدالت اقتصادي تكيه كرده و رسالت پيامبران را قيام به قسط قلمداد كردهاند. با اين همه همچنان پديده فقر چهره غالب بسياري از جوامع است و گرسنگان عالم كه در قعر جدول محرومان جهان به سر ميبرند بنابر اعلام سازمان ملل بالغ بر815 ميليون نفرند و گزارشهاي متعدد نشان ميدهد كه طي 10 سال گذشته فقيران بيشتر و فاصله طبقاتي افزونتر شده است. درحاليكه پيشرفتهاي بشر در استخراج منابع و توليدات مختلف خارقالعاده بوده است ولي سهم مستمندان جهان ناشي از دستاوردهاي عظيم علمي كمتر شده، در 20 سال گذشته شكاف بين ثروتمندان و فقرا بهطور نگرانكنندهاي زياد شده است. بر اساس تحقيق برنامه انكشافي ملل متحد، يكچهارم جمعيت جهان، 80 درصد مجموع ثروت دنيا را در اختيار خود دارند.
جنگها برتعداد فقيران و شدت فقرميافزايد و بر اثر اصطكاك و مجادله دولتها و كشورها محرومان اولين آسيبپذيران ميشوند. هرجا هر اتفاقي ميافتد از سيل و زلزله گرفته تا اپيدمي و خشكسالي اين فقرا هستند كه خسارت اصلي را ميبرند و بر جهان فاقد عدالت به چشم حسرت مينگرند. معلوم نيست با چنين شرايطي چگونه بشريت ميتواند دم از تهيدستان بزند و بر ايشان منت گذارد كه مورد اعتنا هستند؟! نگاهي گذرا به اكثر جوامع و روندهاي اقتصادي انسان را از اينكه روزي فرا برسد كه فقيران جهان حداقل ناني براي خوردن داشته باشند و با هيولاي گرسنگي دست وپنجه نرم نكنند نااميد ميسازد. در ايران خودمان خصوصا پس از تحريمهاي غيرانساني امريكا و همهگيري كرونا طبق گزارش رسمي مركز آمار ايران و شبكه اطلاعات پرداخت كارتي و پايگاه اطلاعات رفاه ايرانيان در سال 1399، 26ميليون نفر از جمعيت كشور زير خط فقر قرار گرفتهاند و با توجه به افزيش تورم، پيشبينيها از افزايش اين عدد در سال جاري خبر ميدهد. يكي از وعدههاي دولت آقاي رييسي رسيدگي فوري به مشكلات اقتصادي اقشار آسيبپذير جامعه بود ولي افزايش روزانه قيمتها طي 100 روز تصدي اين دولت هيچ چشمانداز روشني از بهبود وضعيت فقرا نشان نميدهد. اكنون كه قرار است ارز4200 توماني حذف شود گرانيهاي جديد بلكه گسترده از راه ميرسند و حتي اگر يارانههاي مستقيم افزايش پيدا كنند در نهايت باز هم اين فقرا هستند كه اولين خط آسيبپذيري راتشكيل ميدهند. همه ميدانند و بسياري ميگويند و مينويسند كه وضعيت اقشار مستمند جامعه رو به وخامت است و از هر زاويه كه بنگريم واقعيتهاي اقتصادي حكايت ازشدت آسيبها در اين حوزه است ولي جز كمكهاي موردي كه بهكار نمايش ميآيند تقريبا كاري صورت نميگيرد و خدا ميداند كه درآينده نزديك شاهد چه اوضاعي در اقشار آسيبپذير باشيم. اگر وضعيت تهيدستان و حاشيهنشينان جامعه كه روز به روز برتعداشان افزوده ميشود محل توجه بود و در اولويت تصميمها قرار ميگرفتند، ميشد حتي از طريق مواضع مسالمتآميز در روابط خارجي فضاي رواني پيرامون نرخ ارز را آرام كرد و از شتاب افزايش قيمت دلار جلوگيري به عمل آورد. متاسفانه ما به اندازه قدرت اقتصادي و توان رسيدگي به اقشار ضعيف جامعه شعار نميدهيم و بيگانگان به راحتي ميتوانند رفتارهاي بعدي ما را تشخيص بدهند و براساس آنها تلههاي گوناگون جلوي ما بگذارند. چه بسا تشنجهايي كه در روابط خارجي كشور تحميل ميشوند و بعضا مورد استقبال افراطيون داخلي قرار ميگيرند دقيقا با هدف افزايش فشار اقتصادي بر مردم برنامهريزي شده باشند. امتيازگيري از طرفهاي برجام و داشتن دست بالا در مذاكرات البته قابل دفاع است ولي بايد ميدانستيم تاخير در مذاكرات پشت جبهه طرف ايراني را از طريق اقتصادي تضعيف ميكند. هنر سياست اين است كه ميان ظرفيتها و توانها و تحملها و ضعفها توازن منطقي برقرار كند و براي لحظهها، لحظههايي كه ميليونها نفر در حال تحمل مشقت هستند حساب باز كند. اگرفكر ميكنيم كه تحكم با بيگانگان ضروري است بايد تاثير اين تحكم در بازار را هم در نظر آوريم بازاري كه به كوچكترين نشانههاي تشنج و درگيري حساس است و عكسالعمل منفي از خود بروز ميدهد و باز هم اين فقرا هستند كه تاوان آن را نقدا پرداخت ميكنند.