• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5075 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۶ آبان

در ستايش جزييات

قواعد غذا خوردن

سيدحسن اسلامي اردكاني

من كم غذا مي‌خورم، اما زياد به غذا خوردن فكر مي‌كنم. در واقع، بخش قابل‌توجهي از خواندني‌ها و انديشيدني‌هاي من ناظر به خوردن است. چون گياهخوارم، خيلي غذاها را نمي‌خورم. اين محدوديتِ خودخواسته پيامدهايي دارد. هم بايد به ديگران توضيح بدهم كه چرا فرآورده‌هاي گوشتي نمي‌خورم، هم بايد به استدلال‌هايي كه عليه من مي‌شود فكر كنم و گاه پاسخ بدهم و هم مراقب باشم به برخي خوردني‌ها نزديك نشوم. از همه مهم‌تر، حواسم باشد كه دچار سوءتغذيه و كمبود غذايي نشوم. نه آنكه خيلي نگران كمبود غذايي و بيماري و به اصطلاح «جان عزيز» باشم. نه، بيشتر نگران ملامت دوستان و شادكامي احيانا «دشمنان» هستم. كافي است كه يك بيماري ساده بگيرم، به اتفاق مي‌گويند كه ديدي! اين هم نتيجه گياهخواري. يعني اگر گوشتخواران انواع بيماري‌ها را بگيرند، امري طبيعي به نظر مي‌رسد. انگار اين اصل است كه گوشتخواران مجازند بيمار شوند يا طبيعي است كه بيمار شوند. اما خدا نكند يك گياهخوار يك تب ساده كند، يك صدا گفته مي‌شود كه به خاطر گوشت نخوردن بدنش ضعيف شده است و... اخيرا كه چشمم ناراحتي پيدا كرده بود و سر از مركز تخصصي و درمان درآوردم، يك مدافع طب سنتي و طبيعتا مدافع «اندكي گوشتخواري» به اصرار مي‌گفت كه مشكل شما ريشه در كمبود فلان ماده دارد كه فقط در گوشت يافت مي‌شود. پاسخ دادم روزانه ده‌ها نفر به اين مركز مراجعه مي‌كنند كه دقيقا مشكل مرا دارند و در اين ميان احتمالا فقط من گياهخوار بوده‌ام. خب، من كمبود گوشت دارم، آنها چه كمبودي دارند؟ اما اين استدلال‌ها در آنها كارگر نمي‌افتد. براي همين هم خيلي بايد مراقب سلامتي خودم باشم تا گزك دست كسي ندهم. در نتيجه، تقريبا هر نوشته چشمگير و دندان‌گيري در باب خوردن ببينم مي‌خوانم و به آن فكر مي‌كنم. تازگي كتاب «قواعد غذا: راهنماي خورنده» (انتشارات پنگوئن، 2009) را ديدم كه برايم جالب بود. اين كتاب از سوي نيويورك‌تايمز جزو پروفروش‌ترين‌ها معرفي شده است. مايكل پولان روزنامه‌نگار و نويسنده اين كتاب كه البته گياهخوار «نيست» 64 قاعده غذا خوردن را معرفي مي‌كند با محوريت «بخور، به اندازه بخور و عمدتا گياهي بخور». او در سراسر كتاب همين اصل كلي را به شكل قواعد ملموسي براي رفتارهاي غذايي روزانه گسترش داده است.  دقت نظر نويسنده و توجه به رفتارهاي ساده غذايي ما كه برخي واقعا سمي هستند برايم لذت‌بخش بود. اين كتاب نه تئوريك است و نه تاريخي. در برابر، برخي قواعد ملموس را به دست مي‌دهد و ما را به تامل در آنها دعوت مي‌كند. در آغاز اشاره مي‌كند كه امروزه بحث غذا خوردن پيچيده شده است و هر كس ايده و نظري دارد و شاهد رژيم‌هاي غذايي متعدد كربوهيدرات يا پروتيين‌محور هستيم. اما فارغ از همه اين مناقشات، دو واقعيت آشكار داريم. يكي آنكه نظام تغذيه غربي كه عمدتا بر فرآوري گسترده غذاها استوار است پيوندي نزديك با بيماري‌هاي معيني چون ديابت، چاقي و سرطان دارد.
واقعيت دوم آنكه كساني كه نظام‌هاي غذايي سنتي يا غير غربي را با غذاهاي كمتر فرآوري شده مصرف مي‌كنند، كمتر با اين بيماري‌ها دست و پنجه نرم مي‌كنند. با اين نگاه وي مي‌كوشد بدون ورود به تفصيلات، قواعد ساده‌اي به دست بدهد از خوردن غذاي واقعي تا پرهيز از غذاهايي كه در تلويزيون تبليغ مي‌شود تا دوري از پرخوري. يا توصيه به خوردن سبزي‌هاي رنگين با اين تاكيد كه هر يك آنتي اكسيدان متفاوتي دارد، همچنين تاكيد بر آنكه از نوآوري در غذا دوري كنيد و همان غذاهايي را بخوريد كه مادرِ مادربزرگ‌تان آن را به عنوان غذا به رسميت مي‌شناخت.  البته آخرين قاعده آن است كه «گاه به گاه اين قواعد را نقض كنيد»، با اين توضيح كه رعايت بهداشت غذايي يك چيز است و نگراني مدام درباره سلامتي خود مساله‌اي ديگر است. اين يك خود عامل بيماري است نه سلامت‌بخش. اين هم مشخصات كتاب‌شناختي اين كتاب جمع و جور:  Food rules: an eater’s manual, Michael Pollan, Penuin books, 2009.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون