بيلبوردهاي كتاب در تهران
ابراهيم عمران
شهرداري تازهنفس تهران با گرايش خاص سياسي، در سطح شهر؛ بيلبوردهايي علم كرده است كه شعار «كتاب خوب بخوانيم» در آن خودنمايي ميكند. در اين ميان عدهاي از روزنامهنگاران و فعالان فرهنگي، به مخالفت با چنين كرداري برخاستند. چه كه افرادي به عنوان نويسنده در اين بيلبوردها معرفي شدهاند كه اصولا تا به حال در بين جامعه كتابخوان، ناشناخته بودهاند و از اين رهگذر كتابهاي معرفي شده و نويسندهها؛ لامحاله در ذهن اين مخالفين، جايگاهي پيدا نكردهاند. اين روش تبليغ براي كتابهاي همراستاي فكري شهردار و مديرانش، شايد مخاطب تازهاي ايجاد ننمايد و فقط صرف دري به تخته خوردن جديد باشد و بس. ولي آنچه در نگاه عام، ميتواند توجه برانگيز باشد رويت چنين تبليغ فرهنگي بعد از مدتها در پايتخت بود. مردماني عادي كه طي روز در اتوبانهاي شهر، ميبينند كتاب هم ميتواند در تبليغات شهري جايگاهي داشته باشد و فقط چيپس و پفك و اقلام غذايي، در نگاه رهگذران نباشد. مهم به باورم اين است و بس. وگرنه عامه مردم همان اندازه كه اين نويسندگان نور چشمي را نميشناسند؛ در طرف مقابل نيز كفه ترازو آنچنان سنگين نيست كه قابل گفتن و نوشتن باشد. نميدانم اين انگارههاي سياسي مانده در ذهن تا چه زماني بايد گريبانگيرمان باشد و هر كرداري را از اين زاويه بايد ببينيم. پر واضح است انتظار از اين تازهواردهاي شهرداري نيست كه از خالق كليدر و سمفوني مردگان و سووشون؛ نامي برند و به عنوان كتاب خوب معرفي نمايند. پس چرا ذهنها را مسموم نماييم و حداقل دستاوردها را نبينيم. اگر كوچكترين تلنگري به هر فردي وارد آيد كه كتاب را در سبد خريد هفته و ماهش قرار دهد؛ اين تبليغ موفق بوده است. به هر حال با فرد كتابخوان راحتتر ميتوان ارتباط داشت. بهتر ميتوان بحث و مجادله كرد. حال كتاب هم جهت فكري ما نخواند. كتابي ديگر بخواند. همان قدر كه كتابهاي همسوي انديشه ما زير پانصد تيراژ دارد؛ آن كتابها هم به لطايفالحيل همينقدر شمارگان واقعي دارد. پس كفه ترازو به نفع هيچ يك از ما نيست. لااقل اجازه دهيم طيفي در حال تبليغ كتاب همفكران خويش؛ غيرمستقيم پاس گلي به ما هم دهد. شهر براي اين دوستان شده است. كشتيبان را سياست تازه آمده است. قرار نيست در اين شهر و كشتي فقط نظارهگر باشيم و منتقد اوضاع. مگر نميشود بيبيلبورد، سري به كتابفروشيهاي مورد علاقه زد. مگر نميتوان كتابهاي قابل قبول از جهت نزديكي به خويش را تهيه نمود؟ پس از چه ميناليم؟ بگذاريم دوستان، كار و راه خود انجام دهند و ما نيز طي طريق خويشتن قدم بر داريم. مهم بيلبوردهايي هستند كه كتاب بماهو كتاب را تبليغ مينمايند. اين بيلبوردها روزي هم ميتواند براي همفكران ما شود. مگر چند صباح قبل نبود؟ چه كردند؟ كمي واقعبين باشيم! بد نيست دوستان اين سمتي و آن سمتي اگر فيلم سه بيلبورد خارج از ابينگ، ميزوري را تماشا نكردهاند؛ در اولين فرصت آن را ببينند. شايد شباهتها زياد باشد!