ديپلماسي موزهاي
رضا دبيرينژاد
از موزههاي استعماري كه از ممالك مختلف انواع آثار تاريخي و هنري را جمع ميكردند تا به اروپا ببرند و گنجينههاي بزرگي بسازند و حالا با نام ابرموزههاي مشهور جهان آنها را ميشناسيم تا موزههاي جديدي كه در جنوب خليجفارس شكل گرفتهاند رويكردهاي مختلفي در موزهها شكل گرفته است.
موزهها اين روزها از آن سياست تصاحبگرايانه برتربينانه به يك فرصت ديپلماسي تبديل شدهاند تا بستري براي نمايش توسعه يا امنيت يا دموكراسي باشند. از اين رو امروزه كشورها در مناسبات بينالمللي از موزه به عنوان ابزاري براي قدرت نرم استفاده ميكنند، اين استفاده هم در ايجاد موزهها تبلور دارد به گونهاي كه با سرمايهگذاريهاي بزرگ و جمع كردن آثار گرانبها بتوانند موقعيت و امنيت خود را به رخ بكشند و هم بتوانند نقطه توجهي براي عموم مردم در سطح جهاني باشند.
اين موضوع كه آنها از اين طريق تلاش ميكنند تصوير كشورشان را بازسازي كرده و آن را به شكلي محبوب نشان دهند شايد مهمترين نقشي است كه از موزه توقع دارند و موزهها را بر اين پايه استوار ميسازند. نگاهي كه در سطح سياستگذاريهاي كلان تغيير كرده است و سياستگذاران كشورهاي همسايه و كشورهاي در حال توسعه آن را در چشمانداز خود
قرار دادهاند.
با چنين نگاهي موزهها تنها مسووليت تفاخر ملي را برعهده ندارند و تنها معطوف به كاركرد دروني نيستند بلكه فرصتي براي تحول جامعه و كشورشان محسوب ميشوند. در اين سياستگذاري هدف فراتر از نگاههاي مالكيتي و تعصبهاي بومي قرار گرفته و حتي سرمايهها و آثار ممالك ديگر را به خدمت ميگيرند تا بتوانند به خود مرجع توجه كرده و نشان دهند پذيراي همگان هستند.
آنها پذيرفتهاند كه موزهها عمومي هستند پس بايد شرايط پذيرش عمومي را داشته باشند و اين مساله بيش از هر چيزي در نگاه سياستگذاران و بنيانگذاران موزه بايد وجود داشته باشد. از سوي ديگر براي تقويت ديپلماسي از مجراي موزهها بسياري از كشورها تلاش ميكنند زمينه همنشيني و گفتوگوي بين موزهها را ايجاد كنند و سازمانها و شوراهاي جهاني موزهها بهترين فرصت براي تحقق چنين مسالهاي است. شايد از همين رو هم لازم باشد كه موزهها نگاهي دموكراتيك و مردمسالارانه را در همه شوون خود در نظر داشته باشند. خبر ميزباني دبي براي اجلاس سه سال آينده شوراي جهاني موزهها تذكري بود براي شكلگيري موزههاي جديد در حيطه خليجفارس كه از قطر شروع شده و حالا به دبي و ابوظبي رسيده است و همه اينها را بايد شكلگيري يك ديپلماسي در حوزه موزهها تلقي كنيم. اين قدرت يا ظرفيت جديد موزههاست كه موزهها را از يك عملكرد ساده و سطحي فراتر ميبرد و ميتواند به قدرتي ملي تبديل شود. براي كشوري مثل ايران كه حالا صدها موزه دارد و حوزه ديپلماسي و روابط بينالمللي از موضوعات پرچالش روز آن است لازم است كه موزهها را با اين ظرفيت و تعريف بازنگري كند و ديپلماسي موزه را جدي بگيرد.