چالشهاي مطالبات معلمان در ايران
شايد برخي دولتها و مسوولان وزارت آموزش و پرورش، يا نهادهاي حفاظتي؛ فقدان تشكلهاي سراسري و فراگير را فرصت تلقي كنند! اما به يقين و در درازمدت؛ چنين محاسباتي فاقد واقعنمايي و معادل هرج و مرج خواهد بود. وضعيت مطالبات معلمان در شرايط نبود تشكلهايي كه رسما گفتوگوها را نمايندگي نمايند، به اعتراضات خشمآلود و پس از آن به تحصنهاي بيصدا تبديل خواهد شد. موضوعي كه شايد براي هيچكس خوشايند نباشد و براي هيچيك از ذينفعان سودي نداشته باشد.
به يقين يكي از راهكارها، اراده و تصميم خود معلمان اعم از شاغل يا بازنشسته است. آنان ميتوانند با پيوستن به هر يك از گروههايي كه مايلاند؛ بتوانند اولا، به ارتقاي تراز دانستههاي صنفي خود كمك كنند. ثانيا، كار گروهي را از مسيرهاي مجاز اين گروهها يا حتي گروههايي كه خود ايجاد ميكنند؛ تجربه نمايند و ثالثا، خواست خود را با قدرتمندي هر چه بيشتر و با ابتكار عمل جمعي از راههاي موثرتر پيگيري نمايند. ادامه دارد.