• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۱ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5100 -
  • ۱۴۰۰ جمعه ۲۶ آذر

خاطرات سفر و حضر (118)

اسماعيل كهرم

دنياي مرداني كه در معدن‌ها كار مي‌كنند دنياي عجيبي است. برخي از آنها، براي سال‌ها از ديدن آفتاب محرومند و برخي ديگر شب در زندگي نمي‌بينند! آنها در شيفت‌هاي 8 ساعته كار مي‌كنند، سر ساعت به آسانسور سوار مي‌شوند و به عمق زمين مي‌روند. محور عمودي كه به آن «شافت» مي‌گويند گاه تا 900 متر پايين مي‌رود و هر پنجاه و يا صد متري يك شافت افقي از محور عمودي جدا مي‌شود و تا حدود 70 متر يا بيشتر در زمين فرو مي‌رود. درخت‌هايي كه روزي، روزگاري در محل اين معدن دفن شدند اكنون با تمام جزييات مانند شاخ و برگ و جوانه و ريشه و خلاصه همه جزييات تبديل به زغال‌سنگ شده‌اند و آماده‌اند كه در اجاق آن فشاري كه ميليون‌ها سال به آنها وارد شده را به صورت انرژي حرارتي پس بدهند! معادن زغال‌سنگ نقش مهمي در اقتصاد انگلستان دارند. مقررات داخل معدن سفت و سخت‌اند و بايد رعايت شوند. امروزه با استفاده از مواد منفجره، كار استخراج بسيار مهيب و سريع انجام مي‌شود. قبل از هر انفجار زنگ‌ها‌ي خطر به صدا درمي‌آيند و زمان مشخصي را بايد قبل از انفجار به همكاران مهلت بدهند تا از منطقه دور شوند. در يكي از اين انفجارها يك مهندس 45 ساله فرصت فرار نيافت. در واقع زماني كه لازم بود بين زنگ خطر تا انفجار فرجه بگذارند عملي نشد و به جاي 3 دقيقه، 2 دقيقه فرجه اعمال شد. اين مهندس، در عين سلامت و پختگي، فرصت فرار نيافت و يا بهتر بگويم چنين فرصتي به او داده نشد. او دانا و بينا وارد شافت شد و روشندل با لمس و كورمال خارج شد. جلسه‌اي براي تعيين موقعيت و تخصيص بيمه براي اين مهندس تشكيل شد. من كه بازوي دوستم را گرفته بودم و او را در دادگاه راهنمايي مي‌كردم هيجانم كمتر از خود او نبود. به من گفت من را نزد او ببر. مقصود كسي بود كه انفجار را زودتر از حد مجاز عمل كرده بود! يك دقيقه! خدايا او چه مي‌خواست بگويد يا بكند، او را نزد مقصر بردم، دادگاه همگي ساكت بودند. او مقابل مقصر ايستاد و گفت: 
No Hard Feelings
No Hard feelings

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون