خاطرات سفر و حضر (122)
اسماعيل كهرم
براي مطالعه رژيم غذايي پرندگان چارهاي نيست جز آنكه آنها را شكار كرد و محتويات معده آنها را بررسي كرد. يادم ميآيد در ابردين اسكاتلند كشاورزان از حضور قرقاول در زمينهاي زراعتي خود گله داشتند. پروفسور هري ميلن دو قرقاول را در حضور كشاورزان شكار كرد و آنچه در چينهدان داشتند روي ميز ريخت. كشاورزان هورا كشيدند چون قسمت اعظم غذاي آنها همان حشراتي هستند كه به آن آفت ميگوييم. دليل؟ پروتئين حيواني بيش از گياهان انرژي ميدهد و زود هضمتر هم هست. براي انجام چنين مطالعاتي در ميانكاله بودم. با جواز برداشت 4 بال غاز! از بالاي سرم چند غاز ميپريدند، يكي را نشانه رفتم و شليك كردم. گروه ساچمهها را ميديدم كه به طرف غاز رفتند و به او برخورد كردند، ناگهان غاز سقوط كرد. تعادلش را در هوا از دست داد و كج شد و به شدت به زمين خورد. محل برخورد با من فاصله داشت به دنبالش دويدم. از جاي بلند شد و دويد من هم به دنبالش. هيچگاه نبايد حيوان زخمي را رها كرد. براي جلوگيري از مرگ طولاني و زجرآور! غاز همچنان ميدويد تا اينكه به بوتهاي برخورد كرد و متوقف شد. گردن خود را به عقب چرخاند و به من نگاه كرد. نگاهش هنوز از يادم نرفته، مخلوطي بود از ترس و التماس و... گردن را كج كرد و مُرد! ديگر دست به تفنگ نزدم و نخواهم زد. اين داستان را براي مادربزرگم تعريف كردم. پيرزن گفت بميرم الهي و زارزار گريست.