بعد از هجرت
بابك زماني
وقتي صحبت مهاجرت پزشكان پيش ميآيد برخي حتي از ميان خود پزشكان بلافاصله ميگويند اين تنها مهاجرت پزشكان نيست تمام مردم در حال مهاجرت هستند و وقتي شهر را توفان گرفته صحبت از توفان در فنجان بيمعني است. ميتوان گفت اين حرف به تعبيري صحيح است، اما تمام واقعيت نيست. در بحث مهاجرت پزشكان موضوعاتي پيش ميآيد كه تنها منحصر به پزشكان هستند و البته موضوعاتي كه بر بحث مهاجرت نور بيشتري ميتابانند. ابتدا بايد گفت وقتي بحث مهاجرت پزشكان پيش ميآيد بلافاصله اين جمله كليشهاي را ميگويند يا به ذهن ميآيد كه «سرمايههاي كشور را ميربايند» البته جوانان كوشاي ايراني بيترديد در هر رشتهاي سرمايههاي كشور هستند اما نبايد اينگونه تصور كرد كه اين پزشكان همين فردا قادر به فعاليت درماني در كشور مقصد هستند. سواي اينكه هر كشوري براي تاييد پزشكان كشورهاي ديگر قوانيني دارد. پزشكان ما براي كار و تحصيل در كشورهاي اروپايي و امريكايي مشكلاتي چند برابر دارند؛ عمدتا به اين دليل كه كشور ما رفتهرفته در حال از دست دادن توان خود در تربيت پزشك است. گسترش بيرويه دانشكدههاي پزشكي و آموزش پزشكي متكي بر محفوظات و نه تجارب عملي و تحقير افزون طب باليني نميتواند بر خروجي محصولات اين نظام آموزشي بيتاثير باشد. زير پا گذاشتن بسياري از معيارهاي بينالمللي آموزش پزشكي نظير نسبت مدرس به دستيار و قوانين بينالمللي كار دستياري عدم وجود كمترين دوره چرخشي در مراكز مختلف و مهمتر از همه قطع ارتباط كامل مراكز آموزش پزشكي ما با تمام مراكز آموزشي دنيا كه در نوع خود در دنيا پديدهاي استثنايي است، نميتواند بهترين و كارآمدترين پزشكان را تربيت كند. بنابراين نهتنها جوانان و بلكه اساتيد پزشكي ايران هم بعد از خروج دشواريهاي زيادي دارند. همه مجددا بايد مورد ارزيابي قرار بگيرند و در بسياري موارد بازآموزي شوند. نظام آموزش پزشكي ما تنها اين توانايي را دارد كه سختكوشترين و جانسختترين افراد را برگزيند كه قادرند و آمادهاند سختترين مشكلات را در خارج از كشور به جان بخرند. تازه پس از طي مراحلي دشوار و اخذ تخصص در پيدا كردن شغل مشكلات بيشتري را بايد متحمل شوند؛ چراكه اساتيد و روساي قبليشان در خارج از ايران شناخته شده نيستند و برخلاف ساير پزشكان كشورهاي ديگر قادر نيستند براي شاگردانشان موقعيتهاي شغلي مناسب فراهم كنند. كاري كه هر استاد دانشكده پزشكي وظيفه خود ميداند. ايزوله شدن كشور از سيستم بينالمللي پزشكي نهتنها براي كيفيت درمان و آموزش بلكه براي بازار كار بينالمللي پزشكي براي ايرانيان هم مشكلات زيادي را فراهم ميكند. با پيوستن اساتيد باسابقه كشور به اين خيل مهاجرت همه اين مشكلات صدچندان ميشود و از امكان موفقيت خود آنها هم كاسته ميشود. كسي كه در اينجا براي دستيار خودش توصيهنامه مينوشت حالا در معرض آن است كه به دليل دشواري كار پزشكي در خارج از كشور به كاري غيرپزشكي روي بياورد. كم نيستند پزشكان باتجربهاي كه همين حالا اشتغالات غيرپزشكي پيدا كردهاند. ماراتن جدي بقا و اشتغال در خارج از كشور نشانهاي است از مشكلات توانفرسايي كه در داخل كشور وجود دارد. مشكلاتي كه ماندگان هر روز تحمل ميكنند. مشكلاتي كه دشواريهاي معيشتي آن در برابر دشواريهاي اخلاقي و معنوي آن اهميت كمتري دارد. كسي كه سوگند خورده از دانش خود در درمان بيماران استفاده كند و به علاوه هر سدي را كه در راه ايفاي وظيفهاش پديدار ميشود از ميان بردارد، وقتي كه بعد از مدتها برزخ اخلاقي به اين نتيجه ميرسد كه در هر دو زمينه كاري نميتواند بكند و راهي جز مهاجرت يا مسافرت طولاني پيش روي خود نميبيند، وقتي با اندوه فراوان درمييابد رنج او تنها در جزيره محدود جامعه پزشكي قابل احساس است و يك وجب دورتر تنها پوزخند و بياعتنايي عرصه عمومي را به دنبال ميآورد؛ عرق سردي بر جبينش مينشيند و ازخودبيگانگياي دردآور او را به سوي آن آينده دشوار و نامعلوم دور از خانه و خانواده سوق ميدهد. بله نكته مهم ارتباط پزشكان و ديگران است كه در بحث مهاجرت بايد بيشتر راجع به آن گفت.