ماسك زير چانه و ذرت بوداده
ابراهيم عمران
بعد از جشنواره سيوهشتم فيلم فجر و با شروع فراگيري كرونا و باز و بسته شدن مداوم سينما؛ صاحب اين قلم نيز به مانند خيل عظيمي از مشتاقان سالن تاريك سينما از اين نعمت قدر ناديده بهره نبرد. تا اينكه با فروكش كردن موقت اين بيماري؛ دو بار موفق شدم بر هراسم غلبه كنم و به تماشاي دو فيلم بروم. اولي را در سالن ايرانمال به تماشا نشستم دو ماه قبل و دومي را چند روز پيش در سينما زندگي. در دو سينماي ذكرشده به محض خاموش شدن چراغها اين ماسكها هستند كه تا زير چانه ميآيند و چيپس و پفكي كه صداي آزاردهندهاش در فضا ميپيچد. هيچ نظارتي هم نميشود و اصولا نميتوان انتظار داشت كه دقتي صورت پذيرد. چه كه نميتوان در تاريكي سالن، سر هر صندلي رفت و تذكر داد. به شخصه در سالني كه بودم بيستوپنج نفر حضور داشتند و چون در رديف اول نشسته بودم؛ مشرف به ديگران بودم و به جرات ميتوانم بنويسم به جز خودم؛ چهار يا پنج نفر ديگر تا انتهاي فيلم، ماسكشان را در نياورده بودند. بقيه به راحتي آن را كناري نهاده و سرفههاي بعد چيپس و پفكشان را نثار فضا ميكردند! در پايان فيلم به اتاق مديريت رفتم. محترمانه اعتراض كردم. جواب شنيدم كه وزارت بهداشت خوردن تنقلات و مشتقات آن را بيمانع دانسته است! حرفي براي گفتن نداشتم. فقط به مدير و مسوول مربوطه نكتهاي را يادآوري كردم. گفتم سالها پيش كه تماشاگران در سالن سينما، گوشيهايشان را خاموش يا بيصدا نميكردند؛ آنونسي تبليغي و آموزشي پخش ميشد. البته اين آنونس بيشتر در موسم جشنواره فيلم فجر پخش ميشد. و بعدها در سالنهاي سينما طي سال هم مورد استفاده قرار گرفت. صداي جذاب و گيراي استاد جلال مقامي؛ منع ميكرد از روشن بودن موبايل. براساس اين نگره به مدير مربوطه پيشنهاد دادم كه چنين تيزري با الهام از اين كردار دو دهه پيش؛ ساخته شود. يا لااقل ايشان پيشنهادش را به مقامهاي بالاتر بدهد. با نيشخندي كه زد؛ متوجه شدم نبايد ادامه دهم. با افسوس از اتاق بيرون آمدم. با خود انديشيدم چرا هيچ توصيه و پيشنهاد فردي عادي چون من؛ مورد مداقه قرار نميگيرد و چرا در همين مورد در نياوردن ماسك در فضاي بسته؛ دقت بيشتري نميشود؟ كرداري تاثيرگذار در كاهش سرايت. رفتاري مدني و قابل قبول. دلسرد شدم از اينكه وقتي ميتوان با كمترين هزينه بيشترين بهرهها را برد و از آن استفادهها كرد؛ با نگرشي سطحي چنين به بيراهه رفت. درست است در همان آنونس ذكر شده درباره موبايل سالها طول كشيد تا تماشاگر عادت نمايد؛ ولي بسان بستن كمربند ديگر نهادينه شده است. هر چند هنوز نافرمانيهايي صورت ميگيرد ولي درصد آن كم است. مورد ذكر شده در سالن سينما قابل تسري به بيشتر اماكن باز و بسته اين روزهاي ماست و افسوس بيشتر آن است كه هيچ پيشنهادي هم وقعي بدان گذاشته نميشود. حاليه كه موسم جشنواره فيلم فرار خواهد رسيد؛ اميد است دوستان وزارت ارشاد از همين حالا فكري به ماسكهاي زير چانه و روي بازو و ساعد مخاطبين داشته باشند؛ چه كه با اين وضعي كه در سينماها ديده ميشود با همين تماشاگر اندك؛ در زمان برپايي فستيوال فجر؛ با تماشاگر بيشتر، جمع كردن امور سخت خواهد شد و بدا كه سالن تاريك سينما، مكان گسترش ويروس چموش كرونا معرفي شود. كه همين رمق اندك اين هنر نيز به تاراج رود. و دوستداران اين هنر؛ شاهد تعطيلي دوباره آن نباشند!