مذاكرات وين و موانع موجود
كوروش احمدي
با شروع دور هشتم مذاكرات وين و در كنار برخي پيشرفتها در دور هفتم شاهد شكلگيري برخي پيچيدگيهاي جديد در فاصله اين دو دور بودهايم. در دور هفتم اگر چه پيشرفتهاي محتوايي چنداني حاصل نشد، اما از اين جهت كه هياتها طي آن از ديدگاهها و حساسيتهاي يكديگر اطلاع يافتند و نيز در مورد روش كار (موداليته) و دو متني كه بايد مبناي مذاكرات محتوايي باشد، توافق كردند، ميتوان آن را در مجموع شروع خوبي به شمار آورد. اما در اين فاصله، برخي اظهارات و اقدامات طرف مقابل را نميتوان سازنده و مددرسان دانست. تند شدن لحن طرف غربي و مشخصا اظهارات ضمني و غيررسمي مقامات امريكايي در مورد «ضربالاجل» براي تكميل مذاكرات از اين قبيلند. اين اظهارات عمدتا در حول و حوش سفر جيك سوليوان، مشاور امنيت ملي بايدن، به اسراييل مطرح شد و در امتداد ادعاهاي پيشين آنها در مورد «وقتكشي» ايران است. علاوه بر نفس سفر سوليوان به اسراييل در اين شرايط و سخن او از «يك فرصت چند هفتهاي» براي تكميل كار و نيز گفته او در مورد «وجود يك ضربالاجل پشت درهاي بسته»، دو منبع خبري (اكسيوس و والا) نيز به نقل از مقامات رژيم اسراييل مدعي شدند كه سوليوان از «اواخر ژانويه، اوايل فوريه» به عنوان ضربالاجل سخن گفته است. اوليانف، نماينده روسيه، نيز طي توييتي از ضرورت تكميل مذاكرات «در اسرع وقت و ترجيحا تا اواخر ژانويه، اوايل فوريه» گفت. با توجه به اين توييت، روشن نيست كه آيا در داخل 1+5 نيز در اين رابطه هماهنگيهايي شده يا خير. نظر به پيچيدگي و دشواري برخي ابعاد محتوايي قضيه، بعيد است يك فرصت 5-4 هفتهاي براي تكميل كار و مشورتهاي ضروري در پايتختها كافي باشد. مشكل ديگر در مذاكرات نقش منفي سه كشور اروپايي است. جمعه گذشته شاهد موضعگيري غيرمعمول انگليس در ارتباط با رزمايش موشكي ايران بوديم. انگليس اينبار بر خلاف مواضع گذشتهاش، مدعي «نقض» قطعنامه 2231 شد و رزمايش را «محكوم» كرد. اين در حالي است كه در گذشته، از جمله آخرين بار در 24 آوريل 2020، انگليس به همراه فرانسه و آلمان آزمايشهاي موشكي ايران را صرفا «ناسازگار» با قطعنامه 2231 ميدانستند و سخني از محكوميت آن نيز نبود.
از طرفي، در ادامه انتقاد ايران از مواضع فرانسه در جريان دور هفتم، اخيرا برخي رسانههاي ايران به نقل از يك مقام آگاه و بهطور هماهنگ فرانسه را به «سابوتاژ» (خرابكاري) در مذاكرات متهم كرده و از نقش منفي فرانسه در مذاكرات 94-93 و تلاش پاريس براي نزديكي به شيوخ خليج فارس گفتهاند. پنجشنبه گذشته آقاي اميرعبداللهيان نيز گفته بود كه «در مذاكرات قبلي در مجموع رويكرد برخي كشورهاي اروپايي و بهطور مشخص فرانسه را سازنده نديديم.» خبرگزاري مهر نيز در 6 دي از تلاش سه كشور اروپايي براي گنجاندن مسائل موشكي و منطقهاي در مذاكرات و مخالفت قاطع هيات ايراني با آن خبر داده بود. اينكه امريكا در برخي موارد بيش از سه كشور اروپايي خويشتنداري پيشه كرده، (از جمله در مورد رزمايش موشكي اخير ايران)، موجب شده تا برخي از بازي پليس خوب، پليس بد سخن بگويند. از اين قبيل حدس و گمانها كه بگذريم، تجربه دور قبل مذاكرات برجام حاكي است كه 1+5 هميشه متمايل و مصر به هماهنگي در بين خود بوده است. لذا، تندروي يك عضو اين گروه ممكن است بر خطمشي كل گروه تاثير بگذارد. از طرفي، در صورت وجود اراده سياسي در همه طرفها براي حل مسائل محتوايي بسيار دشوار موجود، باز هم نقش برخي عوامل فرعي در ايجاد تاخير را نبايد دستكم گرفت. نكات فني و حقوقي و رسيدن به جملهبنديهاي مورد قبول همه هميشه در عمل ميتواند ايجاد مشكل جدي كند. توانايي و تجربه طرفين در مذاكرات چندجانبه و داشتن دانش حقوقي و فني در همه سطوح هياتها در يافتن فرمولهاي مرضيالطرفين حايز كمال اهميت است. هيات ايراني اگر چه برخي كارشناسان متخصص و مجرب وزارت خارجه را به همراه دارد، اما تبديل مشورتهاي كارشناسي به تصميمات سياسي مسالهاي مهم و چالشبرانگيز خواهد بود. به علاوه، سه مشكل ديگر نيز وجود دارد كه ميتواند كار را با تاخير مواجه كند: 1- غيرمستقيم بودن مذاكره با امريكا در جريان كار روي جزييات حساس و تعيينكننده و از طريق پيغام و پسغام توسط واسطههاي نه چندان مورد اعتماد ميتواند بسيار چالش برانگيز و در مقاطعي موجب سرخوردگي بسيار باشد. 2- عدم استفاده از مشورت و همفكري مقامات ارشد تيم مذاكرهكننده قبلي كه سالها درگير اين قبيل مذاكرات بودهاند و محروم كردن خود از تجربه گسترده آنها قابل درك نيست و 3- استفاده از مترجم اگر چه گاه محاسني دارد، اما در بخشي از مذاكرات با توجه به ترمينولوژي اختصاصي حوزههاي هستهاي، مالي، حقوقي و فني ميتواند ايجاد مشكل كند. هيات ايراني ضمن اينكه به ابعاد سياسي توجه دارد، نبايد از اين عوامل به ظاهر فرعي و كم اهميت اما در واقع بسيار مهم غافل بماند.