• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5113 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۱۱ دي

با صدور مجوزهاي معدن‌كاوي در كلمرز ثمره يك دهه حفاظت به باد مي‌رود

شكارچيان حافظ طبيعت و مسوولان صادركننده مجوز تخريب

فاطمه باباخاني

قبلا شكارچي و دست به تفنگ بوديم، سال 90 ديديم چيزي از حيات‌ وحش باقي نمانده و اگر همين‌طور پيش برويم نسل‌شان در منطقه‌مان منقرض مي‌شود. تصميم گرفتيم تفنگ را زمين بگذاريم و به جايش دوربين جايگزين كنيم. 20 جوان بوديم كه انجمن دوستداران محيط‌زيست كلمرز (منطقه‌اي در جنوب كرمان و در حوالي كهنوج) را شكل داديم. از آنجا كه شكارچي بوديم شناخت خوبي از مردم و منطقه و شكارچي‌ها داشتيم. همان سال به مردم گفتيم شكار بس است! چون مردم ما را مي‌شناختند و مي‌دانستند چه سابقه‌اي داريم، پذيرش اين موضوع براي‌شان راحت‌تر بود. زماني كه كارمان را شروع كرديم جمعيت قوچ و ميش، كل و بز و ساير گونه‌ها خيلي كم بود حالا بايد گله‌هاي كل و بز يا قوچ و ميش را آنجا ببينيد، فيلمش را براي‌تان مي‌فرستم تا ببينيد گله‌هايي كه اينجا داريم گاه مشابه پارك ملي گلستان است. اينها را عادل سالاري، رييس هيات‌مديره اين انجمن مي‌گويد و اضافه مي‌كند: آشنايي با هادي فهيمي كارشناس حيات وحش كه متاسفانه در زمستان سال 1396 در پرواز ياسوج در ميان كوه‌هاي دنا جا ماند تاثير زيادي روي ما گذاشت. آن سال‌ها هادي روي حفاظت از خرس سياه كار مي‌كرد، كاركنان اداره محيط‌زيست كهنوج او را به ما معرفي كردند. خاطرم هست زماني ما تعارضي ميان جامعه محلي و خرس سياه در حوالي قلعه گنج داشتيم و ما به همراه هادي براي حل تعارض رفتيم تا ببينيم براي خرسي كه به مزارع مردم صدمه مي‌زد چه كنيم و همين فعاليت‌هاي مشترك ما را به هم نزديك‌تر كرد و باعث شد ما بتوانيم از همفكري با او بهره‌مند شويم. ما به مردم گفتيم در زمان زاد و ولد حيات وحش شكار نكنند، اگر هم مي‌خواهند شكار كنند ماده‌ها را نزنند، بلكه درنهايت كل بزرگ را نشانه بگيرند. آن وقت‌ها رسم بدي هم در منطقه وجود داشت، شكارچيان در فصل زاد و ولد بره را مي‌گرفتند و مي‌فروختند. ما روي اين كار كرديم كه بره‌ها يا كهره (بزغاله)ها را نگيرند. از آنجا كه ما از خودشان بوديم راحت‌تر حرف‌مان را مي‌پذيرفتند. هادي جان هم كه مي‌آمد براي حفاظت از خرس همراهش مي‌شديم. آن زمان جلسات توجيهي زيادي براي مردم در مساجد و حسينيه گذاشتيم، سران طوايف و شوراها را هم مي‌ديديم و همين باعث شد مردم تشويق شوند شكار را كنار بگذارند.  عادل سالاري و اين 20 جوان كه هر روز بر تعدادشان افزوده مي‌شد يك دهه خون دل خوردند و كار كردند تا كلمرز جان تازه‌اي گرفت، فكر مي‌كردند ديگر وقت استراحت است و بهره بردن از اين همه تلاش. اما معدن‌كاوان از راه رسيدند و شروع كردند به كندن كوه. او در اين باره مي‌گويد: رشته كوه كلمرز كه بين كهنوج و فارياب است، 80 درصد آب كهنوج را تامين مي‌كند. اين كوه گرچه يك كوه معدني است اما به لحاظ تنوع زيستي هم اهميت دارد. اما انواع گونه‌هاي گياهي و جانوري اعم از پلنگ و كل و بز و خرس سياه و... را در كلمرز داريم، آب‌مان را هم از آنجا تامين مي‌كنيم، اما اين روزها معدن‌كاران منطقه را از بين برده و كوه را نابود كرده‌اند. مردم اين روزها خيلي ناراحتند، ما با چنگ و دندان اين كوه را نگه داشتيم، اين همه كلاس و كارگاه در مساجد و مدارس گذاشتيم و از محيط‌زيست گفتيم، حالا كه مردم طرفدار محيط‌زيست شده‌اند، مسوولان دارند محيط‌زيست را خراب مي‌كنند. اگر كلمرز نباشد ما در كهنوج حيات نداريم، سلامت منطقه ما به اين كوه بستگي دارد. سلامت فرزند من و نسل آينده بيشتر اهميت دارد يا چند كاميون سليس كه مي‌خواهند از اين كوه بيرون بكشند و تازه قيمت بالايي هم ندارد؟ چيزي كه ما را ناراحت كرده، اين است كه مسوولان به جاي فكر كردن به مردم، به حمايت از كساني حرف مي‌زنند كه تنها به فكر منافع خود هستند. از آنجا كه كلمرز جزو مناطق چهارگانه محيط‌زيست نيست، آنها مجوز از محيط‌زيست ندارند، بايد اين معدن كارشناسي شود و ببينند چقدر به آلودگي و تخريب محيط‌زيست و منابع آبي ما منجر مي‌شود.

معدن كه بيايد با خودش اشتغال هم به همراه مي‌آورد و مي‌تواند مشكل بيكاري را حل كند، با اين حال سالاري به اين گزينه باور ندارد. تجربه معدن‌هاي زيادي كه كرمان را تكه‌تكه كرده به او نشان داده و سود معدن كمتر به مردم محلي مي‌رسد. او معتقد است اين معدن‌ها درنهايت 5 نفر را سر كار مي‌آورند كه سهم مردم محلي نگهباني است. آنها براي اينكه مردم را مي‌شناسند و از اين بابت كه كسي به تجهيزات معدن صدمه نزند به كار گرفته مي‌شوند اما كجا مهندس و دانشجوي منطقه را استخدام كرده‌اند؟ نهايتا چند نفر كه شرايط مالي مناسبي ندارند با ماهي يك تا يك و نيم ميليون تومان بدون بيمه سر كار رفته و بعد هم رها مي‌شوند. اين است عايدي مردم از اين معدن‌ها! البته كه معدن سود دارد، اما به جيب شخص ديگري مي‌رود و بهاي آن را مردم با از بين رفتن سلامت‌شان مي‌دهند. او نمونه اين تخريب‌ها را در واگذاري چاه‌هاي آب مي‌داند كه سفره‌هاي آب زيرزميني را از بين برده و زمين فرونشست كرده، شكاف‌هاي پنج كيلومتري در زمين پديدار شده و كشاورزي را از بين برده است. سالاري مي‌افزايد: اينجا 300 نفر جمع شدند و گفتند اين معدني كه مجوزش را داده‌ايد آب شرب ما را آلوده كرده است. الان EC آب به 1700 رسيده و كشاورزي را هم از بين برده. آنهايي كه مي‌گويند مجوزي از محيط‌زيست نمي‌خواهيم بايد بازنگري كنند. اگر هم بحث‌شان اشتغال است كه مي‌توانند از فرآوري خرما، بسته‌بندي محصولات كشاورزي و... اين كار را كنند نه اينكه به اسم اشتغال و چند كلمه فريبنده سهم ما ريزگرد شود و آب آلوده. به گفته او در گلاشكرد آنقدر كوه را كنده و تخريب كرده‌اند كه ساكنان گلاشكرد مي‌گويند ديگر نمي‌توانند در اين منطقه زندگي كنند، چون گرد و غبار سهم آنها از زندگي شده است. معدن كرومي هم كه در حوالي كهنوج است، باغ‌هاي نارنگي و پرتقال را از بين برده و تنش اجتماعي را شكل داده است، او مي‌گويد: تنها چيزي كه شنيده نمي‌شود، حرف دل مردم است. كارشناس‌ها در طول خدمت‌شان چند بار به مردم سر مي‌زنند ولي اين كشاورز است كه هر روز خشك شدن باغش را مي‌بيند. من خودم الان 30 كيلومتر روزانه مي‌روم تا آب شيرين براي خانه‌ام بياورم. به گفته سالاري هر كسي دلش براي ايران مي‌سوزد بايد كمك كند تا اين معدن‌كاوي در كلمرز متوقف شود، به اينجا كه مي‌رسد لحن صحبتش نشاني از استيصال مي‌گيرد، او اين‌گونه به سخنش پايان مي‌دهد: واقعا نمي‌خواهم اين را بگويم ما 10 سال از جيب خودمان هزينه كرديم، وقتي كه بايد با زن و بچه‌مان مي‌گذرانديم را براي محيط‌زيست گذاشتيم حالا مي‌بينيم كسي بدون درنظر گرفتن سلامت زن و بچه ما و نسل آينده مي‌آيد و هر كاري دلش بخواهد مي‌كند. من مي‌گويم اين انصاف نيست. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون