پوست موزهاي ساختاري و دايمي
چند نرخي بودن ارز تقريبا مثل چند نرخي بودن سوخت است. انجام آن در ابتدا به نظر ساده است ولي به مرور زمان شكاف ميان دو نرخ بيشتر ميشود و در نهايت به جايي ميرسد كه تحملپذير نيست. ادامه آن همانقدر خطرناك است كه حذف آن. كاري كه در ابتدا كمهزينه بود، در ادامه پرهزينه ميشود.قيمت بنزين هم همين طور است. زماني ليتري ۱۰۰ تومان بود ولي آزاد آن ۳۰۰ تومان بود. هنگامي كه شكاف زياد شد، همان دولت مجبور به اصلاح شد.
اين مساله بيش از اينكه ناشي از اين دولت و آن دولت باشد، ناشي از كليت امر سياسي در ايران است و فقط در دوره محدود اصلاحات حل شد و هيچ دولت ديگري جرات اين كار را نداشته است و ندارد.
بنزين و انرژي هم با همين سرنوشت مواجه است. امكان ادامه سياست كنوني وجود ندارد، ولي تبعات آن ميتواند مثل سال ۱۳۹۸ باشد. البته الان با سال ۱۳۹۸ فرق ميكند، چون مخالفانِ بيمسووليتي مثل اين گروه قدرتطلب وجود ندارد كه هيزم اعتراضات را از مشهد شعلهور كنند. در هر حال بايد گفت كه مساله ارز دو نرخي بيش از اينكه محصول دولت روحاني باشد، در همه دولتها بوده و اين پوست موز دايمي و ساختاري است و همچنان كشور را قرباني خود ميكند.