ادامه از صفحه اول
سفر رييسجمهور به روسيه
۱- سفر رييسجمهور به روسيه در مقطع فعلي اگر با شناخت اهداف روسيه و تنظيم روابط با اين كشور برمبناي سياست موازنه مثبت و صيانت از منافع ملي صورت گيرد هيچ ايرادي ندارد. اتفاقا با لحاظ شرايطي (در زير گفته خواهد شد)، مقطع فعلي كه زمان حساس مذاكرات وين است بهترين زمان سفر رييسجمهور به روسيه است.
۲- ج.ا.ا در سياست خارجي خود بدون وابستگي به هيچ طرفي، چه شرقي و چه غربي بايد از تضاد منافع و مقابله بين غرب و روسيه براي زنده كردن منافع خود بهره ببرد. اين سفر ميتواند در صورت هوشمندي ايران در همين مقطع مذاكرات وين به خوبي مورد بهرهبرداري قرار گيرد. شرايط و مواضع ايران در سفر بايد به گونهاي تنظيم شود كه به طرف غربي بفهماند كه ايران در منطقه و جهان دست باز براي افزايش منافع خود دارد به گونهاي كه غربيها را تشويق يا حتي ناچار به دادن امتياز در وين كند.
۳-ج.ا.ا در اين سفر، قبل و بعد از آن بايد بهگونهاي موضع بگيرد كه امكان تصور نمايندگي روسيه از طرف ايران در تقابل با غرب و در چانهزنيهاي وين را خنثي نموده و به روسها اجازه ندهد به غربيها بفهمانند كه ما بر ايران نفوذ داريم و از اين نفوذ بخواهد براي منافع خود استفاده كند.
۴- ج.ا.ا در همين سفر بايد به روسيه (پوتين) بهطور اصولي بفهماند كه دست ايران براي روابط با ساير كشورها باز است و سياست، اقتصاد، تجارت و امنيت خود را هر جا كه تشخيص دهد و با هر كشوري كه مايل باشد تامين خواهد كرد.
۵- مهمترين شرط موفقيت اين سفر چگونگي محتواي سند همكاري است. ج.ا.ا به هيچوجه خود را در اين سند نبايد متعهد به انجام تجارت و ارتباطات و فعاليتهاي سياسي، اقتصادي و دفاعي به گونهاي نمايد كه دست خود را از فرصتهاي ديگر به ويژه در كشورهاي غربي در تامين منافع خود كوتاه كند. به ويژه حتما بايد به طرف روسي تفهيم شود سفر رييسجمهور به روسيه به معناي محدود كردن فرصتهاي جهاني در تامين منافع ايران نيست. بايد روسيه اين پيام را علني و صريح از رييسجمهور ما دريافت كند تا اين كشور بداند كه براي تامين منافع خود در ايران بايد ما بهازا و امتياز برابر به ايران بدهد.
البته و صد البته زماني كه ج.ا.ا تصميم بگيرد براي تامين منافع خود ارتباط مستقيم و مذاكرات مستقيم با امريكا داشته باشد، تحقق شرايط فوقالذكر بسيار آسانتر و روانتر و موثرتر خواهد بود. از اين طريق است كه روسيه به عنوان همسايه شمالي، جديت ايران را در موازنه مثبت بيشتر درك خواهد كرد و در آن زمان دادن امتياز به ايران را به عنوان يك كشور قدرتمند و مستقل جديتر پيگيري خواهد كرد.
سازندگي و انقلابيگري
به همين علت با پيروزي انقلاب و در اوج جنگ، سه پروژه كليدي سازندگي و توسعه را با موضوعات دانشگاه آزاد، مترو و شبكه فاضلاب تهران در نماز جمعه مطرح و در مجلس و دولت پيگيري كرد و بدون اعتبار و بودجه دولتي، توانست از منابع سيستم بانكي، كمكهاي مردمي و بينالمللي اين پروژهها را فعال كند تا در دهههاي بعد ارزش آنها براي مردم مشخص شود.
در دولت سازندگي، سرعت و شتاب هاشمي براي بازسازي ويرانيهاي دوران جنگ و محروميتهاي ايران شتاب گرفت و اگرچه سقوط قيمت نفت و كارشكنيهاي نيروهاي افراطي چپ و راست، مانع تحقق بخشي از دستاوردهاي دولت سازندگي شد اما همچنان اين دولت موفقترين دولت تاريخ انقلاب محسوب ميشود و دستاوردهاي اقتصادي دولت اصلاحات نيز در تداوم و بر زيرساختهاي دولت سازندگي بنا شد و ايران براي نخستين و آخرين بار يك دوران 16 ساله توسعه اقتصادي با رشد 6درصدي را تجربه كرد.
امروز كه 16 سال است روند توسعه در كشور متوقف شده و موج فقر هر روز بيش از گذشته جامعه را ميبلعد، بيش از گذشته افكارعمومي و نخبگان، قدر دولت سازندگي و سردار سازندگي را ميدانند، با افزايش تحصيلات و دسترسي مردم به اطلاعات، تفاوت نگاهها و حركتها به خوبي نمايان شده است كه كدام تفكر كشور را به سوي انزوا، فقر، افراطيگري و عقبگرد ميبرد و كدام نگاه ايران را به سوي توسعه، رفاه، پويايي و تعامل با جهان سوق ميدهد.
انقلابيگري در نگاه هاشميرفسنجاني، مبتني بر تامين معيشت و ساختن آينده كشور در كنار دفاع از ارزشهاي اسلامي و انقلابي بود و نگاه شعاري و راديكالي كه روزي از طرف افراطيون چپ و امروز از طرف افراطيون راست سر داده ميشود و انقلاب را به معناي راديكاليسم ميداند امروز در نظر نخبگان و حتي مردم عادي كشور، شكست خورده و مطرود است.
اگرچه امروز شعار افزايش توليد داخلي، ايجاد اشتغال و بالابردن قدرت خريد اقشار پايين جامعه در تريبونهاي رسمي بسيار طرح ميشود اما بايد دانست كه لازمه اين اهداف، ايجاد امنيت اقتصادي، حمايت از بخش خصوصي، كاهش هزينه تبادل با جهان و فراهم كردن بستر صادرات كالا و واردات كردن فناوري و تجهيزات مورد نياز كشور براي افزايش توليد است.
سازندگي بدون كاهش هزينههاي سربار حاكميت و افزايش بودجههاي عمراني شكل نميگيرد، سازندگي نيازمند حفظ ارزش پول ملي و دسترسي به بازارهاي بينالمللي است و مسير سازندگي و انقلابيگري در دايرهالمعارف هاشمي با راه ماجراجويي و شعارزدگي متفاوت است.