همزمان با چهاردهمین سفر استانی ريیسی
اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس در سفری
چهارروزه به خوزستان رفتند
رهاورد کشورداری میدانی
احمدينژاد كه در زمان رياستجمهوري به بيش از يكصد سفر استاني رفته بود، به تازگي به تركيه سفر كرده است.
«سفرهاي استاني» اصطلاحي است كه حالا سالهاست وقتي جايي به گوشمان بخورد، احتمالا بيدرنگ تصويري از يك مقام ارشد اجرايي در ذهنمان نقش ميبندد كه به گوشهاي از مملكت سفر كرده تا از نزديك در جريان كم وكيف اداره اوضاع قرار گيرد. تعبيري كه حالا در شرايطي به اصطلاح و تعبيري سياسي تبديل شده و جايش را در ادبيات سياسي- رسانهاي ايران باز كرده كه تا پيش از روي كار آمدن دولت نهم و زماني كه محمود احمدينژاد هنوز به عنوان يك پديده انتخاباتي در ميانه دهه 80 ظهور نكرده بود، به هر سفري اطلاق ميشد و ازجمله سفرهايي را نيز دربرميگرفت كه شهروندان بهخصوص وقتي ايام تعطيلات تابستاني يا عيد نوروز فراميرسيد، براي آنكه به قول معروف آبوهوايي عوض كنند، برنامهاش را ميريختند و بعد شهر و ديارشان را به مقصد شهر و شهرستانهاي يكي از استانهاي همجوار يا غيرهمجوار محل سكونتشان ترك ميكردند. حالا اما اوضاع يكسر متفاوت است. تغييري كه البته بهخصوص با روي كار آمدن محمود احمدينژاد و آغاز دوران رياستجمهوري او در دولت نهم رقم خورد و حالا با روي كار آمدن ابراهيم رييسي و آغاز دوران رياستجمهوري او در دولت سيزدهم، درحالي بار ديگر به پاي ثابت گزارشها و اخبار سياسي تبديل شده و كمتر هفته و ماهي است كه گزارش و خبري از سفر رييس دولت به اين يا آن استان مملكت مخابره نشود كه كمتر از يك دهه پيش، وقتي با پايان كار احمدينژاد و دولت دهم، حسن روحاني با حمايت اصلاحطلبان، به رياستجمهوري رسيد و دولت يازدهم آغاز به كار كرد، اين تعبير كمرنگ و كمرنگتر شد و از آنجا كه ديگر ايندست سفرها، دستكم به عنوان بخشي از سياستهاي كاري دولت اعتدال، موردتاكيد رييسجمهوري نبود، جاي خالي اين تعبير، اگر نگوييم نه به تمامي، اما بيترديد به نحوي قابلملاحظه و چشمگير، در اخبار سياسي كه حدفاصل نيمه 92 تا ميانه 1400 منتشر شد، احساس ميشد. هرچند يكي، دو سال پاياني همين بازه زماني 8 ساله، يعني از زماني كه مجلس يكدست اصولگراي يازدهم در انتخاباتي كه ركورددار كمترين ميزان مشاركت انتخاباتي در ميان هر 11 دوره انتخابات مجلس است، روي كار آمد و اصولگراياني عمدتا كمتجربه و كمتر شناختهشده، به عنوان كانديداهاي پيروز انتخابات در حوزههاي انتخابيه مختلف، از تمامي استانهاي كشور راهي پايتخت شدند تا با حضور در ساختمان هرميشكل ميدان بهارستان تهران، دور تازه مجلس را آغاز كنند، اصطلاح «سفرهاي استاني» تا حدودي بيش از 6ساله نخست رياستجمهوري حسن روحاني و زماني كه دولت يازدهم و دوازدهم با مجالس نهم و دهم همدوره و معاصر بود، به گوش ميرسيد. بماند كه در اين يكي، دو سال، آنچه عمدتا با محوريت رييس مجلس يازدهم، به اين عنوان در دستور كار قرار گرفته بود، با تعبيري متفاوت موردتاكيد تيم رسانهاي رييس مجلس قرار گرفت و بر اين اساس، تعابيري چون «نظارت ميداني» و «مديريت جهادي» در ادبيات سياسي- رسانهاي متولد شد. تعابيري كه البته به همان معنايي ارجاع ميداد كه پيشتر وقتي از «سفرهاي استاني» صحبت ميكرديم، مورد نظرمان بود.
اوج اين روند اما وقتي رقم خورد كه ابراهيم رييسي به عنوان كانديداي پيروزِ انتخابات واپسين جمعه بهار 1400 -كه متعاقب انتخابات مجلس يازدهم با مشاركتي حداقلي برگزار شد- دولت سيزدهم را تشكيل داد و در حالي كه نخستين جلسه رسمي اين دولت با حضور 18 وزير جديدي كه موفق به عبور از خوان بهارستان و دريافت راي اعتماد مجلس شده بودند، روز پنجشنبه 4 شهريورماه 1400 برگزار شد، رييسي روز جمعه 5 شهريورماه راهي خوزستان شد تا اولين سفر استاني رييس دولت سيزدهم به تعبيري در دومين روز كار دولت سيزدهم انجام گيرد؛ آنهم درحاليكه پيشاپيش صحبتي از اين سفر در ميان نبود و رييسي كه هياتي متشكل از وزيران نيرو، كشور، جهاد كشاورزي، بهداشت و رييس سازمان برنامه و بودجه را با خود همراه كرده بود، در حالي قدم در مسير اين سفر بگذارد كه آن روزها، همان روزهايي بود كه مردم خوزستان و برخي ديگر از شهروندان مناطق جنوبي، در اوج گرماي تابستاني، به تنشهاي آبيها و بحران كمآبي معترض بودند.
اما رييسي كه از آن روز جمعه 5 شهريورماه، درست 20 آدينه را در قامت رييس دولت پشت سر گذاشته، در حالي بار ديگر به مناطق جنوبي كشور سفر كرده و با حضور اينجا و آنجاي استان هرمزگان در مجاورت يكي ديگر از استانهاي مشرف به آبهاي نيلگون خليجفارس، از نزديك ناظر اداره امور است كه بندرعباس و هرمزگان درواقع مقصد چهاردهمين سفر استاني او در قامت رياستجمهوري است. جالب آنكه محمود احمدينژاد نيز كه در پايان كار دولتش در نيمه 92، دستكم 3 بار به هر يك از استانهاي كشور سفر كرده و در ميانه چهارمين دور از اين سفرها بود، روز گذشته را در سفري خارجي، دوشادوش احمد عليرضابيگي، نماينده اصولگراي تبريز در همين مجلس يازدهم، به قدم زدن در خيابانهاي استانبول گذراند و درحاليكه بيش از 8 سال است كه رياست دولت را تحويل داده، جز عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام، نه در دولت و نه در مجموعه حاكميت، سمت و مقامي ندارد.
از آنسو اما محمدباقر قاليباف نيز چنانكه اشاره شد، وقتي با تشكيل مجلس يازدهم، به رياست پارلمان رسيد، قدم در مسير سفرهاي استاني گذاشت و در حالي هر از گاه به يكي از استانهاي كشور سر ميزد كه او و تيم رسانهاي همراهش بيشتر ميپسندند به جاي «سفرهاي استاني» از تعبير «نظارت ميداني» به اين عنوان استفاده كنند. اما نكته قابلتامل در اين سفرهاي استاني يا همان نظارت ميداني، جهادي يا هرچه كه هست، تعدد اين سفرها تا پيش از برگزاري انتخابات رياستجمهوري و عجيبتر از آن، فروكش كردن اين سفرهاي پرتعداد، همزمان با برگزاري انتخابات رياستجمهوري سيزدهم و روي كار آمدن ابراهيم رييسي است. هرچند حالا ظاهرا نمايندگان مجلس به تبعيت از آنچه رييس پارلمان در اجلاسيه نخست مجلس يازدهم بهشدت به آن علاقه داشت، هر از گاه به بهانهاي به اينجا و آنجاي مملكت سر ميزنند و در شرايطي كه اين سفرها و نظارت ميداني، با آغاز اجلاسيه دوم مجلس در خردادماه 1400، ظاهرا ديگر آن جلوه سابق را براي قاليباف ندارد، نمايندگان همچنان با شور و علاقه راهي سفرهاي استاني ميشوند و از اين سفرها بازميگردند!
اما حالا در شرايطي كه شاهديم نمايندگان با محوريت كميسيون اجتماعي، در آخرين تجربه از اين دست رفتوآمدهاي استاني، به خوزستان رفته و مقصد نخستين سفر استاني رييسي را به عنوان مقصد اين سفر چهارروزه برگزيده و هر روز به گوشهاي از خوزستان سر ميزنند، آنچه چندان روشن نبوده و نيست، سوغات و رهاوردي است كه از اين سفرها و رفتوآمدهاي استاني با خود به پايتخت و پارلمان ميآورند.