نگاهي اجمالي به فعاليت سياسي و رسانهاي 30 نماينده اصلاحطلب تهران در مجلس دهم پس از دوران نمايندگي
مجلس دهميها چه ميكنند؟
در روزهايي كه نمايندگان مجلس يازدهم همزمان با آغاز فصل بودجه، بعضي از شلوغترين روزهاي كاريشان را پشتسر ميگذارند و سرگرم تصويب نخستين لايحه بودجه سالانه دولتي هستند كه اغلب ازجمله حاميان سياسي آن بوده و به عنوان نمايندگاني كه همچون رييس و اعضاي دولت سيزدهم، عمدتا با حمايت اصولگرايان روي كار آمدند، ميخواهند در دومين سالي كه در اين جايگاه قرار دارند، با نگاهي فراجناحي، لايحه دولت را به قانون بودجه سال آينده كل كشور تبديل كنند، شايد كمتر كسي بداند كساني كه همين دو، سه سال پيش در همين جايگاه و از همين اعتبار حقوقي و قانوني برخوردارند، كجا هستند و چه ميكنند. نيروهاي سياسي كه عمدتا با محوريت «ليست اميد» و حمايت اصلاحطلبان روي كار آمده و در حالي با كسب حداكثر آراي شهروندان در انتخابات 7 اسفند ماه 94 راهي ساختمان هرميشكل ميدان بهارستان شدند كه يك دههاي از زماني كه اين تعداد چهره اصلاحطلب به پارلمان راه يافته بود، ميگذشت و آخرين بار كه اصلاحطلبان چنان حضوري در پارلمان داشتند، جلسات صحن علني مجلس زير سقف هرميشكل و رفيع ميدان بهارستان تشكيل نميشد و كاخ مرمر، «خانه ملت» بود!
اما اوضاع اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم، نسبتبه گذشته و البته نسبتبه آنچه در ادامه و پس از پايان دوره دهم بر آنان گذشت، متفاوت بود. بهخصوص در پايتخت كه هر 30 كرسي به اصلاحطلبان رسيد و اگرچه اكنون نيز هر 30 نماينده فعلي تهران از يك ليست انتخاباتي و از جناح رقيب، يعني اصولگرايان است اما نكتهاي هست كه باعث شده نتوان حضور يكپارچه آن 30 اصلاحطلب به عنوان نمايندگان تهران در مجلس دهم را با اين 30 اصولگرا در همان جايگاه يكي دانست؛ «مشاركت مردم»!
حال در شرايطي كه مجلس يازدهم در ميانه دومين اجلاسيه كارياش قرار دارد و به همين ميزان نيز از پايان روزگار پارلماننشيني اصلاحطلبان ميگذرد، يك وبسايت خبري- تحليلي در گزارشي به سراغ نمايندگان دوره دهم رفته و بررسي كرده كه با تمركز بر 30 نماينده اصلاحطلب پايتخت، آنان در حال حاضر در چه حال و اوضاعي هستند. اين درحالي است كه بنابر آنچه رويداد24 در گزارشي آورده، اكثر اين 30 نماينده اصلاحطلب در دوره دهم امروز يا ساكتند يا به شغلي ديگر مشغولند و چندان در سياست فعاليت ندارند. هرچند در عين حال چيزي هستند چهرههايي كه همچنان خود را در عرصه سياست پويا و فعال نگه داشته و اگرچه ديگر جايگاهي در پارلمان ندارند اما سعي ميكنند در قامت كنشگران سياسي اثرگذار باشند. به هر تفسير اما بنابر آنچه اين پايگاه خبري- تحليلي در گزارش خود آورده، علي مطهري همچنان سعي دارد حضور رسانهاي داشته باشد و به عنوان يك فعال رسانهاي منتقد رييسي خود را مطرح كند. دفاع او از لاريجاني، روحاني و هاشميرفسنجاني، در مقاطعي، او را به صدر اخبار كشانده است. مطهري برخلاف عارف همچنان كنشگري سياسي را ادامه ميدهد.
عليرضا محجوب كه متخصص ورود در انتخابات مياندورهاي به مجلس بود، سال ۱۴۰۰ ناكام ماند و به مجلس نرفت و رقابت را همانطور كه پيشبيني ميشد، به اسماعيل كوثري واگذار كرد. بداقبالي اصلي محجوب البته مرگ دلخراش فرزندش بود كه در همان ايام انتخابات رخ داد و ضربه شديدي بر فعاليتهاي ستاد انتخاباتي او وارد كرد. محجوب اين روزها با رسانههاي نزديك به خانه كارگر مصاحبه ميكند و سعي دارد به عنوان مدافع حقوق كارگران، برند خود را بازسازي كند. 3 نماينده ديگر خانه كارگر در مجلس اما حتي به اندازه محجوب هم فعال نيستند و خبري از آنها نيست. سهيلا جلودارزاده، محمدرضا بادامچي و سيد فاطمه ذوالقدر تقريبا بعد از انتخابات كنش موثر سياسي نداشته و نهايتا با رسانههاي نزديك به خانه كارگر مصاحبه كردهاند. اين درحالي است كه از ميان اين سه بادامچي كمترين بروز را داشته و درحالي جلودارزاده اندكي فعالتر است كه ذوالقدر نيز سال گذشته به عنوان نماينده ويژه وزير در شوراي توسعه سواحل مكران منصوب شد اما بعد از آن خبري از او منتشر نشده است.
اگرچه محمدرضا عارف وارد انتخابات رياستجمهوري نشد، اما 2 نفر از نمايندگان تهران براي انتخابات ثبتنام كردند و شوراي نگهبان كه به رييس اصولگراي مجلس دهم مجوز نداده بود، به اين نمايندگان اصلاحطلب هم جواز حضور در انتخابات را نداد. محمود صادقي و مصطفي كواكبيان همچنان با اظهارنظرهاي سياسي و مصاحبه، در فضاي سياسي كشور حضور جدي دارند.
الياس حضرتي و پروانه سلحشوري هم حضور خود را در رسانهها ادامه ميدهند. حضرتي مدير روزنامه اعتماد است و سلحشوري هم ارتباط خوبي با خبرنگاران اصلاحطلب دارد. با اين حال رسانههاي فعلي با توجه به افزايش فشارها، گاه محملي براي انتشار تمامي ديدگاههاي سلحشوري نيست. اين درحالي است كه حضرتي همزمان علاوه بر فعاليت رسانهاي، در قامت دبيركل حزب اعتمادملي، نقشي پررنگ در جبهه اصلاحات ايران نيز دارد.
محمدرضا عارف رييس فراكسيون اميد در مجلس دهم كه تلاش كرد رقابتي بين خود و لاريجاني شكل دهد تا دستكم نشان دهد مجلس دهم، مجلسي اصلاحطلب نبوده، با پايان كار دوره دهم مجلس، فعاليتهايش را در بنياد اميد ايرانيان، تشكيلاتي كه خود بنيان گذاشته بود، پي گرفت و اخيرا نيز سعي كرده با فعال كردن كميتهها و شكلدهي به اين بنياد، بهنحوي بيش از گذشته خود را درگير فعاليتهاي تشكيلاتي و حزبي كند. هر چند همين اصرار عارف بر عدم تشكيل حزب و پيگيري كار سياسي در بنياد اميد ايرانيان در حالي مانع از نقشآفريني او شده كه آنچه موجب اين تصميم ازجانب او شده، اين است كه او احتمالا ميخواهد به تبعيت از سيدمحمد خاتمي كه در بنياد باران فعاليت ميكند، جايگاهش را به عنوان يك فعال سياسي اصلاحطلب، در جايگاهي رفيعتر از ديگر چهرههاي سياسي و حتي دبيران كل احزاب تعريف كند.
بعضي از اعضاي ليست اميد، به واسطه عضويت و ارتباطات با اعضاي اصلاحطلب احزاب مدرنتر در ليست قرار گرفتند. اين افراد قبل از انتخابات بهشدت مورد انتقاد بدنه اين احزاب قرار گرفتند و تاييد صلاحيت بعضي از آنها هم مانع عدم مشاركت احزاب همسو با آنان در انتخابات نشد؛ چهرههايي ازجمله سيدفريد موسوي عضو اتحاد ملت كه تاييد صلاحيت شده بود، اما از آنجا كه اين حزب از كانديدايي در انتخابات حمايت نكرد، طبيعي بود كه او نيز چندان فعال نباشد. بهطور كلي از فعاليت سياسي فاصله بگيرند. فاطمه حسيني فرزند صفدر حسيني از چهرههاي موثر اصلاحطلب بهويژه در حوزه اقتصاد، ابوالفضل سروش، عضو انجمن اسلامي جامعه پزشكان و فريده اولادقباد، عضو مجمع زنان مسلمان نوانديش ازجمله اين افراد بودند. اين چهرهها البته پس از آنكه جبهه اصلاحات ايران رسما اعلام كرد كه از هيچ كانديدايي حمايت نميكند و حزب كارگزاران سازندگي، ازجمله احزاب فعال در اين جبهه، تصميم گرفت كه به هر قيمت اسامي چند كانديداي تاييدصلاحيت شده را در يك ليست به مردم معرفي كند، در اين فهرست انتخاباتي قرار گرفتند. اين درحالي بود كه به جز آنان، چهرههايي چون محمدعلي وكيلي، محسن عليجاني زماني و مهدي شيخ نيز در همين فهرست حضور داشتند و البته راه به جايي نبردند.
در ميان مجلسدهميها اما بودند چهرههايي كه بهخصوص در فضاي رسانهاي بسيار فعال بودند و عجيب آنكه حالا كه مجلس دهمي در كار نيست، آن حضور رسانهاي هم به نقطه پايان رسيده است. عليرضا رحيمي، غلامرضا حيدري، عبدالرضا هاشمزايي، فاطمه سعيدي و طيبه سياوشي شايد مهمترين چهرههاي اين جمع باشند كه حالا حتي در شبكههاي اجتماعي هم حضور جدي ندارند. كنار آنها علي نوبخت حقيقي و بهروز نعمتي نمايندگان حزب اعتدال و توسعه هم به خصوص پس از رد صلاحيت لاريجاني به حاشيه رفته و كمتر اظهارنظر ميكنند. محمدجواد فتحي هم به دانشگاه بازگشته و از پروانه مافي هم چندان خبري نيست. احمد مازني و داوود محمدي هم حضوري به نسبت كمرنگ در عرصه سياسي كشور دارند.
اما كاظم جلالي كه اواخر دوره نمايندگي، از پارلمان انصراف داد تا به عنوان سفير جمهوري اسلامي راهي مسكو شود، با وجود برخي انتقادات بهخصوص زمان سفر قاليباف به روسيه، اما همچنان صندلي سفارت را حفظ كرده تا در حال حاضر يكي از مهمترين كرسيهاي ديپلماسي جمهوري اسلامي را دراختيار داشته باشد. طبيعي است كه در زمان پذيرش چنين مسووليتي، جلالي از اظهارنظرهاي سياسي اجتناب كند؛ بنابراين سكوت جلالي را نميتوان به پاي انزواي سياسياش تعبير كرد.
در ميان نمايندگان تهران در دوره دهم اما يك نفر ديگر هم بود كه حالا اگرچه همچون اغلب گروه 30 نفره، از او خبري نميشنويم اما نميتوان ايرادي بر او گرفت. محمدرضا نجفي، نمايندهاي كه كمي پس از پايان كار مجلس دهم، به نقطه پاياني حيات خود رسيد و بر اثر عارضه قلبي جان به جانآفرين تسليم كرد!