به قول ناپلئون...
نيوشا طبيبي
تاثيري كه «دايي جان ناپلئون»، چه رمان و كتابش و چه سريال بينظير خوش ساختش گذاشته بسيار فراتر از بقيه آثار شبيه به خودش است. «دايي جان ناپلئون» آينه تمامنماي زندگي ايراني در دوره مهمي از حيات اجتماعي ماست. دورهاي كه كمكم از سبك و سياق سنتي زندگي ايراني فاصله گرفته بوديم و در ميانه وضعيتي قرار داشتيم كه لباس شخص دايي جان بهترين مشخصه آن است: در خلوت، او سنتيترين لباس را به تن دارد و در انظار، كت و شلوار و شاپو ميپوشد. اين وضعيت در خانوادههاي قديمي - كم و بيش - تا ميانه دهه پنجاه و حتي اوايل دهه شصت حفظ شده بود. تا زماني كه نسل پيشين، پدربزرگها و مادربزرگهاي آن سالها زنده بودند، خانهها به همان شيوه آراسته ميشدند. قالي و پشتي و نشستن روي زمين در اندرونيها برقرار بود. مبل و صندلي و ميز ناهارخوري رايج شده بودند ولي در بيروني و اتاقهايي كه به مهمانخانه موسوم بودند.
در «دايي جان ناپلئون» ميتوان رد بسياري از عناصر خوشايند و نوستالژيك زندگي ايراني را ديد. در همان شكل و شمايل اصلي، بيهيچ اغراق و ادا و اطوار. خوابيدن در مهتابي، شكستن قند، سيني غذا فرستادن براي كاسب دورهگرد، كنجكاويهاي اهل محل درباره يكديگر و غيبت كردن اهالي در صف نانوايي. احاطه ايرج پزشكزاد بر مناسبات اجتماعي آن دوره دارد، تصوير دقيقي نيز از اين زاويه پيش چشم خواننده ميآورد. البته احترام و حاكميت مطلق بزرگان هر تيره و طايفهاي كه اصلي خدشهناپذير و غير قابل عدول بود. صلابت دايي جان و ميزان ترسي كه در دل بقيه اعضاي خانواده با ديدن او عارض ميشد، ساختگي نيست. من خود پيراني با ابهت و عظمت را ديده بودم چنانكه در زمان ورودشان به مجلس، سكوت جمع بزرگ خانواده را فرا ميگرفت، كودكان از جست و خيز و بازي باز ميايستادند، صداي خنده و قهقهه قطع ميشد و تا آقا يا خانم اجازه نميدادند، كسي بر جاي نمينشست يا حرفي نميزد. همين نظم و ترتيب و آداب بر سر سفرهها هم جاري بودند. تا بزرگ خانواده دست بر سفره نميبرد، كسي به خود اجازه نميداد كه شروع به غذا خوردن كند. اينچنين، آدمها قاعدهمند بار ميآمدند. تبعيت از اين قوانين نانوشته كه جزيي از فرهنگ ايراني شده بودند، بنيانهاي اجتماعي ما را محكم نگه داشته بودند. آدمها چنين دور افتاده و حبس در جزيرههاي تنهايي خودشان نبودند.
دايي جان ناپلئوني كه ناصر تقوايي از اين رمان دلكش خلق كرد، اثر ماندگاري است كه در آن صدها نشانه خوشايند زندگي ايراني و تهراني قديم ثبت شده. بر پس زمينه اين اثر بهترين نمونههاي تكنوازي استادان موسيقي ايران و اركستر گلها مترنم است. تصاوير و قابها با دقت زيادي انتخاب شدهاند و سخت چشمنوازند. خوشبختانه در سالهاي اخير به همت ناشري خوش سليقه، «دايي جان ناپلئون» بدون حذف منتشر شد و در دسترس قرار گرفت. ياد ايرج پزشكزاد عزيز خوش باشد و جاودان كه چنين يادگاري براي ما از خود به جاي گذاشت. عمر ناصر تقوايي هم در صحت و سلامت دراز باد كه ارجمندترين نمونه اقتباس از ادبيات را در تلويزيون و سينماي ايران آفريده است.