• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5125 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۲۶ دي

داستان اول از مجموعه «عزاداران بَيَل» غلامحسين ساعدي

ملاقات با مرگ در جهان ِ بَيَل

شبنم كهن ‌چي

غلامحسين ساعدي، بيل را ساخت؛ پوسيده و پر هول در پنجه نيستي و مردماني در آن ساكن كرد كه در اوج فقر و سادگي با مرگ مواجه مي‌شدند.  كتاب «عزاداران بيل» مجموعه‌اي از هشت داستان كوتاه درباره زندگي مردم روستايي به نام «بيل» است كه سال 1343 منتشر شد. هر چند هر كدام از اين داستان‌ها را مي‌توان جدا خواند، اما شخصيت‌هاي داستان‌ها، مكان و زمان‌شان مشترك هستند.  «داستان اول» از عزاداران بيل، ماجراي مردن زن كدخدا و مادر رمضان در مريض‌خانه است. از آنجا كه كدخدا نگران پسرش براي مواجه شدن با مرگ مادرش است به دروغ مي‌گويد كه مادر را براي مداوا بايد به مريض‌خانه ديگري ببرند تا عمل شود اما در حقيقت، كدخدا، مادر رمضان را به بنفشه‌زار (گورستان) مي‌برد. پس از آن كدخدا به روستاي بيل برمي‌گردد، اما رمضان كه بي‌قرار مادر است پيش دربان مريض‌خانه مي‌ماند تا مادر از مريض‌خانه بيرون بيايد. درحالي كه اسلام براي فراموش شدن مرگ مادر، ترتيب خواستگاري از دختر مشدي‌بابا را در روستا مي‌دهد و همه منتظر برگشت او هستند، رمضان هيچ‌گاه به روستا برنمي‌گردد، بلكه يك شب با مادرش به بنفشه‌زار مي‌رود. مواجهه با مرگ، موضوع محوري اين داستان و البته ديگر داستان‌هاي اين مجموعه است. از ابتداي داستان، صداي زنگوله كه صداي پاي مرگ است در روستا شنيده مي‌شود و همراه ننه‌رمضان به شهر مي‌آيد. همه در روستا مي‌دانند كه ننه‌رمضان مردني است. فقط رمضان است كه نگران و هراسان، اميدوار است بتواند مادرش را نجات دهد. راوي تمام داستان‌هاي عزاداران بيل، داناي كل است. زمان داستان مشخص نشده اما مكان اصلي‌اش، روستاي بيل است. فضاسازي درخشاني كه ساعدي در اين داستان‌ها داشته، عزاداران بيل را تبديل به يكي از بهترين داستان‌هاي ايراني كرده است. حسن ميرعابديني در جلد اول «هشتاد سال داستان كوتاه ايراني» مي‌نويسد: «ساعدي عوامل نامتعارف را با ظرافت در تار و پود داستان تعبيه مي‌كند و فضايي كابوسناك پديد مي‌آورد.» در «داستان اول» عزاداران بيل، ساعدي تلاش كرده با در كنار هم قرار دادن رنگ، تصوير و صداهاي عجيب، بر وهم‌آلود بودن داستان دامن بزند و ترس را در بستر داستان پهن كند؛ صداي زنگوله، وق‌وق پاپاخ، كشيده شدن شاخه‌هاي بادام روي شيشه، نگاه‌هاي مات و حيرت بز سياه، كالسكه سياه با اسب‌هايي چاق، موش‌هايي كه شمع را به روستا مي‌برند، پنبه‌هاي خوني روي پله‌ها و راهروها و حياط مريض‌خانه، مگس‌هاي سبز دور لب‌هاي پيرزن، بدن ِ سبز پيرزن، شمع سبز.شخصيت‌هاي داستان اول عزاداران بيل كه در هفت داستان ديگر هم حضور دارند عبارتند از: كدخدا، مش اسلام، رمضان، ننه‌رمضان، مشدي حسن، دختر مشدي‌حسن، آذر يا همان پرستار، دكتر و دربان. هر چند به نظر مي‌رسد رمضان كه همه نگران او هستند شخصيت اول داستان باشد اما شخصيتي كه ماجرا را پيش مي‌برد، اسلام است؛ اوست كه كدخدا را همراهي مي‌كند و ننه رمضان را با گاري سر جاده مي‌برد، خواستگاري از دختر مشدي‌بابا را ترتيب مي‌دهد و روستا را براي يك عروسي آماده مي‌كند. نقشي كه اسلام در روستا ايفا كرده، مشابه نقش دربان مريض‌خانه در شهر است؛ اوست كه كدخدا و رمضان و مادرش را به مريض‌خانه راه مي‌دهد، نقشه دروغ گفتن به رمضان را به كدخدا مي‌دهد، راه و چاه را نشانش مي‌دهد، رمضان را كه نمي‌خواهد به شهر برود پيش خود نگه مي‌دارد و بعد مي‌خواهد با يك دروغ ديگر او را راهي روستاي بيل كند. در اين ميان كدخدا در داستان، شخصيت ايستايي دارد. بقيه شخصيت‌ها نيز شخصيت‌هاي فرعي داستان هستند. در مورد شخصيت‌پردازي، يك نكته قابل اشاره است: هيچ كدام از شخصيت‌ها صورت ندارند؛ ساعدي صورت و ظاهر هيچ كدام از شخصيت‌هايش را به تصوير نكشيده است. يكي از ويژگي‌هاي «داستان اول» عزاداران بيل، تلاش ساعدي براي تشريح رفتار حيوانات مانند انسان‌هاست. او مي‌كوشد با نشان دادن رفتار عجيب حيوانات، آنها را مانند يك شخصيت وارد داستان كند: «سگ‌هاي ديگر كه روي بام‌هاي كوتاه بيل خوابيده بودند سرشان را بلند كردند و خرناسه كشيدند و كدخدا را ديدند كه با هيكل دراز توي مهتاب راه مي‌رود» يا «پاپاخ خم شد كه ماهي‌ها را ببيند، اما چشمش كه به ماه افتاد وحشت‌زده برگشت و دويد دنبال مردها» يا «پاپاخ صد قدمي دنبال‌شان دويد. ناگهان برگشت و آمد زير درخت‌ها قايم شد و چشم به گاري دوخت» يا «بز ِسياه اسلام از پنجره آمد بيرون و رفت كنار گاري و يونجه‌هاي له‌ شده را كه به چرخ‌هاي گاري چسبيده بود، ليس زد» يا «وارد كوچه كه شد، پاپاخ و بز سياه اسلام را ديد كه ايستاده‌اند و با حيرت نگاهش مي‌كنند.»نه فقط داستان اول بلكه مجموعه داستان‌هايي كه در عزاداران بيل منتشر شده است را مي‌توان نمونه‌اي از داستان گوتيك دانست. مرگ، جزو جدايي‌ناپذير اين داستان‌هاست و فضاي وهم‌آلود، هراس، تاريكي و سايه روشن مهتاب، صداهاي عجيب و تكرارشونده (زنگوله)، قحطي، بيماري و... همگي از جمله نشانه‌هاي داستان گوتيك است كه عزاداران بيل آنها را دارد. يكي از فيلم‌هاي درخشان تاريخ سينماي ايران، «گاو»، اقتباسي از يكي از داستان‌هاي عزاداران بيل است كه داريوش مهرجويي آن را كارگرداني كرد و عزت‌الله انتظامي، يكي از بازي‌هاي به يادماندني خود را در نقش مش‌حسن -يا همان مشدي‌حسن- در آن بازي كرد.
غلامحسين ساعدي سال 1314 در تبريز به دنيا آمد. او روانپزشك و نويسنده بود و با نام مستعار گوهر مراد مي‌نوشت. ساعدي پس از انقلاب از ايران رفت و سال 1364 در پاريس درگذشت.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون