خام فروشي ميراث فرهنگي
رضا دبيرينژاد
آنچه به عنوان ميراث فرهنگي ميشناسيم نمودهايي فرهنگي هستند كه از تجربههاي فرهنگي بر جاي ماندهاند. آنها به عنوان تجربههاي ارزشمند ثبت و ضبط ميشوند اما آيا مواجهه صرف با آنچه باقي مانده است كافي است؟ اتفاقي كه امروزه در حوزه ميراث فرهنگي با آن مواجهيم عرضه صرف موجوديها است، به اين اعتبار كه اين موجوديها خودشان ارزشمند هستند.
ولي اين عرضه ساده دو معضل ايجاد ميكند؛ نخست اينكه به دليل فاصله زماني و فرهنگي، با مجموعهاي از دادههاي ناقص روبهرو هستيم كه چندان قابل فهم نيستند. ما در اين حالت تنها با شكل مادي اين نمودها سر و كار خواهيم داشت كه نميتوانند ارزشهاي خود را روايت كنند، بنابراين آن جذابيتي را كه متصور هستيم نخواهند داشت و به همان صورت ظاهر ميراثها محدود خواهند شد. اما معضل دوم اين است كه اين ميراثها حداكثر به محصولاتي يكبار مصرف تبديل ميشوند كه با يك بار تجربه جذابيت و ارزششان را از دست ميدهند. درنتيجه مجموعه متنوع ميراث فرهنگي ما به دليل همين مواجهه ساده و خامفروشي آنقدر كه متصور هستيم و شايسته است، نتوانستهاند اعتبار بيابند تا بتوانند به سرمايهاي اثرگذار در وضعيت كنوني جامعه تبديل شوند.
در واقع عرضه خام ميراثهاي فرهنگي هيچ مزيت رقابتي ايجاد نميكند و باعث ميشود آنها در رقابتهاي معاصر جا بمانند و نتوانند پيش رفته و آنگونه كه بايد بر جامعه اثر بگذارند و جامعه نيز از آنها بهره ببرد. آنچه امروزه شاهد هستيم بيشتر به نگهباني آثار و امور جاري ميماند. گويي بعد از كشف ميراث اعم از ملموس و غيرملموس آنها رها شده و از اين توان برخوردار نيستند كه به يك نهاد يا قطب فرهنگي كه هدف بعدي است تبديل شوند، چراكه تبديل به نهاد يا قطب فرهنگي مستلزم حضور و توليد پيوسته است كه شامل مديريت مولد ميشود. مديريت رويدادمحور و مولد است كه چيزي را به اين صورت خام و ظاهري ميافزايد و ميتواند ميراث مادي و غيرملموس را به يك برنامه قابل لمس و زاينده تبديل كند، برنامهاي كه تجربه معاصر را به آثار ميافزايد تا مخاطبين بتوانند از ميراث فرهنگي لذت ببرند. در واقع مديريت تجربهگرا از تماشاي صرف ميراث فرهنگي بالاتر ميرود و نمودهاي فرهنگي را در يك برنامه قرار داده و به تناسب زمانه و شرايط توليد برنامه ميكند. اينگونه است كه اعياد يا مناسبتهاي فرهنگ عامه يا رويدادهاي فرهنگي و هنري معاصر ميتوانند سبب برنامهسازي در حوزه ميراث فرهنگي شوند. برنامههايي كه سبب زايش سرمايه و رونق اجتماعي و اقتصادي ميشود. تبديل مواد خام فرهنگي به سرمايه حاصل مديريت مولد است كه امروزه مهمترين نياز ميراث فرهنگي كشور است كه ميتواند سبب پيوند آن با حوزههايي چون گردشگري شود.