زندگي و سينماي جتلي
مرتضي ميرحسيني
فيلم «معبد شائولين» كه سال 1982 ميلادي در چنين روزي اكران شد، نخستين تجربه سينمايي جتلي بود. آن زمان 20 سال هم نداشت (متولد آوريل 1963) اما نقشآفريني و هنرنمايياش در اين فيلم ديده شد و ستارهاي تازه در سينماي رزمي ظهور كرد.
البته هموطنانش پيش از آن هم او را ميشناختند و بسياري از آنان حداقل نامش را به عنوان يكي از قهرمانان ووشو شنيده بودند، اما شهرت ناشي از موفقيت فيلم «معبد شائولين» از زمين تا آسمان با شهرت قهرمانيهاي ورزشياش تفاوت داشت و مسير ديگري پيش روي او باز كرد. داستان زندگياش جذابتر از همه فيلمهاي اوست. هنوز 2 سالش نشده بود كه پدرش فوت كرد و خانواده را در فقر تنها گذاشت. مادرش به زحمت و با كار شبانهروزي 4 فرزندش را
بزرگ كرد.
جتلي كوچكترين فرزند خانواده بود و جثه كوچكي هم داشت، اما استعدادش در هنر رزمي ووشو شكوفا شد و در همان سالهاي نوجواني، رقباي بزرگسالش در اين رشته را مغلوب كرد و قهرمان كشورش شد. نوشتهاند در اولين قهرماني، زماني كه روي سكوي نخست ايستاده بود همچنان قدش از نفرات دوم و سوم كوتاهتر بود. چند سال بعدي عمرش در مسابقات ورزشي و قهرماني و اجراهاي نمايشي در چند فستيوال گذشت و يكي از كساني بود كه در مراسم استقبال از ريچارد نيكسون در سفر به چين، مقابل رييسجمهور ايالات متحده امريكا گوشهاي از هنر رزمي و باستاني ووشو را به نمايش گذاشت.
مشهور است نيكسون از جتلي كه كوچكترين عضو تيم ملي ووشو چين بود، پرسيد «دوست داري محافظ شخصي من باشي؟» و او پاسخ داد «دوست ندارم از شخص خاصي محافظت كنم، بزرگتر كه شدم از يك ميلياردر چيني دفاع خواهم كرد.» لي همان حوالي 20 سالگي - بعد از چند آسيبديدگي - از حضور در مسابقات ورزشي كنار كشيد و بازيگري را اولويت زندگياش كرد. تا امروز دستكم در 53 فيلم حضور داشته است.
بعد از «معبد شائولين» با مجموعه فيلمهاي «روزي روزگاري در چين» (از 1991 تا 1993) مسير بازيگري را با قدرت ادامه داد، در «مشت افسانهاي» (1994) كه بازسازي داستان فيلم «مشت خشم» (خشم اژدها) بروسلي بود تحسين شد، سال 1998 با چهارمين فيلم از مجموعه فيلمهاي «اسلحه مرگبار» قدم به هاليوود گذاشت و با بازي در نقش اصلي فيلم پرفروش «رومئو بايد بميرد» (2000) به بازيگري بينالمللي تبديل شد. آن سال همسرش باردار بود و او به خاطر قولي كه به همسرش داده بود پيشنهاد بازي در فيلم «ببرخيزان، اژدهاي پنهان» را رد كرد و چند ماه بعد با «بوسه اژدها» (2001) همكاري با سينماي فرانسه و لوكبسون را به كارنامه
كارياش افزود.
سال 2008 با جكيچان در فيلم «قلمرو ممنوعه» همبازي شد و با حضور در مجموعه فيلمهاي «بيمصرفها» (به كارگرداني سيلوستر استالونه) نقشآفريني در كنار مجموعهاي از بازيگران سرشناس سينماي اكشن را هم تجربه كرد. زمان سونامي بزرگ سال 2004 در مالديو بود و در يكي از سواحل اين كشور استراحت ميكرد. همان زمان شايع شده بود كه آب او را برده و غرق شده است. اما هنگام برخورد موج بزرگ با ساحل، در اقامتگاهش بود و به زحمت خودش و دخترانش را به طبقه بالاي آنجا رساند و از مرگ گريخت. يك بازي ويديويي براي كنسول پلياستيش2 هم براساس صدا و حركات او ساختند كه «جتلي: برخاسته براي شرف» نام گرفت و سال 2004 عرضه
شد.
جتلي سال 2013 بهشدت بيمار و رنجور شد و پركاري تيروييد عملا او را از پا انداخت. چند عكس از روزهاي پس از اوج بيمارياش منتشر شد كه براي بسياري از ما طرفدارانش، «افول يك ستاره و پايان يك دوره» را تداعي ميكرد. البته بيمارياش درمان يا حداقل مهار و حالش كمي بهتر شد. اما از آن پس از پروژههاي سينمايياش كم كرده و بيشتر به كارهاي خيريه ميپردازد. در مصاحبهاي گفته بود همه حرفهاي مهمي كه بايد بزنم، قبلا در سه فيلم از فيلمهايم زدهام: «رنجهاي يك نفر در قياس با رنجهاي يك ملت اهميتي ندارد» («قهرمان»، سال 2001)، «خشونت هرگز راهحل نيست» («افسارگسيخته»، سال 2005) و «بزرگترين دشمن هركس، خودش است» («بيباك»، سال 2006)