• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5130 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲ بهمن

خانه عالم

سيد عطاءالله مهاجراني

سال‌ها پيش، در جلسه دولت، در بحث بودجه، مسوول محترم سازمان تبليغات به جلسه دولت آمده بود. طرحي داشت كه سازمان تبليغات مي‌خواهد در روستاها «خانه عالم» درست كند. توضيح مي‌داد كه اكنون وقتي عالمي به روستا براي تبليغ مي‌رود. جايي ندارد. مي‌بايست جايي داشته باشد تا مستقر شود. همان وقت گفتم: ببخشيد تا به حال مردم روستا، چگونه رفتار مي‌كرده‌اند كه نيازي به خانه عالم نبود؟! چرا تا پيش از اين وقتي عالمي (اين واژه علم و عالم و علما از واژه‌هايي است كه به ناحق علماي دين براي خودشان مصادره به مطلوب كرده‌اند! يك وقتي در درنگي، اين مغالطه را تبيين مي‌كنم). وارد ده مي‌شد، نيازي به خانه عالم نبود. چرا نبود؟ توضيح مي‌دهم. افزون بر آن وقتي خانه عالم درست كرديد، لابد بايست به فكر ناهار و شام عالم و نگهداري خانه عالم هم بود و به اصطلاح هلُم جرّا! خانه عالم برحسب اطلاعاتي كه در وبگاه سازمان تبليغات ديده مي‌شود، اكنون رواج يافته است:  «خانه عالِم نوعي فضاي اقامتي و عمومي است كه در روستاهاي ايران ساخته مي‌شود. خانه‌هاي عالم مكان‌هايي هستند كه در هر روستا براي استقرار مروجان مذهبي (روحانيون) و مبلغان ديني ساخته مي‌شوند. اين فضاها علاوه برداشتن امكانات اقامتي براي مبلغان، داراي دفتر كار و محل ملاقات عمومي هم هستند. سازمان تبليغات اسلامي نهادي است كه ساخت و اداره خانه‌هاي عالم را برعهده دارد. براساس اعلام معاون فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي، تعداد خانه‌هاي عالم كشور تا سال ۱۳۸۹ بالغ بر سه هزار خانه بوده و هزار خانه عالم نيز در دست ساخت مي‌باشد. تعداد كل خانه‌هاي عالم پيش‌بيني شده براي سال ۱۴۰۴ در روستاهاي كشور ۱۲۶۵۰ باب است.» پيداست رقم قابل توجهي بايست صرف ساختن و نگهداري «خانه عالم» شود. بازگردم به پرسش، مردم روستا، پيش از ساخت «خانه عالم»، در طول سال‌هاي سال چه مي‌كرده‌اند؟ اولا روستاهاي بزرگ يا حتي متوسط مثل مهاجران، روحاني مقيم داشتند. حالا ديگر به واسطه كتاب «حاج آخوند» بسياري با آخوند ده ما آشنا هستند! آخوند ده مهاجران، مثل سفراي آكرديته، به روستاهاي اطراف هم مي‌رسيد. اسبي داشت و خورجيني پر از كتاب و قوطي نبات و باسلق معطر. دوست نوجوانان و جوانان و حتي كودكان بود. همه را مي‌شناخت... اگر روستايي عالم يا روحاني مقيم نداشت. شوراي ده نماينده‌اي را به قم يا اراك مي‌فرستادند، ترجيح مي‌دادند كه به قم بفرستند، در قم روحاني آشنايي بود كه معمولا به بيت يكي از مراجع نزديك بود. نماينده ده صحبت مي‌كرد كه براي امسال ماه محرم يا ماه رمضان به روحاني نياز داريم تا به روستاي ما اعزام شود. از طرف مرجع موردنظر، روحاني يا طلبه‌اي به روستا اعزام مي‌شد. 

روحاني اعزامي ديگر نماينده همان مرجع تقليد تلقي مي‌شد. همه خانه‌هاي مردم ده خانه او بود. هر شب در خانه يكي از اهالي به افتخار او مهماني مي‌دادند، البته همه مردم ده كه نمي‌آمدند. معمولا بيست، سي نفري مهمان مي‌شدند. معمولا خانه كدخدا، يا كسي كه وضعيت مالي بهتر يا خانه بزرگ‌تري داشت، محل استقرار روحاني مي‌شد، گاهي هم از همان روستا، دختري را به عقد او در مي‌آوردند و داماد روستا مي‌شد. ديگر هر سال مي‌آمد و نماينده روستا در بيت مرجع تقليد مي‌شد. در پايان ماه محرم يا رمضان هم، مردم ده علاوه بر مبلغي كه تهيه مي‌شد و به ايشان داده مي‌شد، نخود و لوبيا و ماش و عدس و آرد و كشك و كره و روغن خوب و تخم‌مرغ و مرغ زنده و گاه گوسفندي هم به او مي‌دادند، مي‌بايست وانت باري فراهم شود تا روحاني را به قم برساند.
روحاني اعزامي معمولا اهل منطقه بود، با زبان و فرهنگ مردم آشنا بود، مردم او را از خود مي‌دانستند و احساس صميميت مي‌كردند.
اكنون طبق اطلاع من -اميدوارم دقيق نباشد- بدون مشورت با مردم روستا، بدون نقش فعال آنان، روحاني به روستا اعزام مي‌شود. گاهي با زبان مردم و نيز زبان فرهنگ مردم به مصداق: «وما أرْسلْنا مِن رسُولٍ إِلا بِلِسانِ قوْمِهِ لِيُبيِّن لهُمْ» (سوره ابراهيم، آيه ۴) 
هيچ پيامبري را به سوي مردمي نفرستاديم مگر آنكه به زبان همان مردم بود تا حقايق را براي مردم تبيين كند. پيداست مراد از « لسان قوم» زبان آشناي فرهنگ مردم است تا بتواند روشنگر باشد.
مردم وقتي روحاني را از خود ندانستند، درِ خانه‌هاي آنها بسته مي‌ماند، روحاني بي‌خانه و بي‌شام و ناهار مي‌ماند. بايست برايش خانه عالم درست كرد. جريان طبيعي سنت اجتماعي-روستايي با كاركرد بسيار موفق و تاريخي‌اش را بر هم زده‌ايم، نه تنها مي‌بايست مبالغ قابل توجهي بر بودجه تحميل شود، نه تنها روحاني اعزامي از روز اول به عنوان روحاني كه دولت فرستاده تلقي مي‌شود، بلكه نتيجه تبليغ و ترويج ديني و اخلاقي لازم را هم اين شيوه به بار نمي‌آورد! پيامبر اسلام برخي سنت‌هاي جاهلي را هم امضا كرد. اين سنت دعوت از روحاني براي روستا كه مدلل و پسنديده بود. سنت‌هاي خوب را از ياد نبريم و زنده نگه داريم!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون