• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5130 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲ بهمن

گشتن پي جانِ ...

رئوف آذري

به بهانه عمليات جست‌وجوي سه كولبر مفقودي در ارتفاعات منطقه سيلواناي اروميه
در سلسله مراتب نيازهاي مازلو، نيازهاي فيزيولوژيكي و امنيت، بنياني‌ترين نيازهاي آدميزادند. از سوي ديگر، وقتي از جغرافيا، كيان و ساختار حاكميتي و اداري مشترك سخن گفته مي‌شود، اولين مصاديق هموندي كه در عصر شهرنشيني به ذهن متبادر مي‌شوند، تكاليف و حقوق شهروندي و رسالت و ماموريت و مسووليت منتخبان و ‌متوليان سازماني و راهبران سياسي، اجتماعي و فرهنگي در درون ساختار اداري آن سامانند. به‌تبع بسامان بودن مسووليت‌ها و سهل‌الوصول بودن استيفاي حقوق، مي‌توان ساحت‌هاي زيست همدلانه و مراتب تامين نيازها را مورد سنجش قرار داد. تجارب بشري در حوزه‌هاي گونه‌گون، نشان داده، هرگاه بساماني دستخوش نقصان شده، كوشش‌هايي صورت گرفته تا نابساماني را مجدد بسامان كرده و توازن را برقرار كند. به‌طور مثال، اين تلاش جامعه بشري را مي‌توان در ارتقاي سطح سواد، تنوع‌بخشي به آن و حتي در تعريف آن شاهد آورد كه يونسكو در توليت خود، نقشي كم بديل داشته است و قس عليهذا در ساير حوزه‌ها نيز چنين تحولي را شاهد بوده‌ايم! شايد بر همين مبنا باشد كه پژوهشگران و روانشناسان نيز هرم مازلو را مجدد مورد مطالعه قرار داده و اصلاحاتي را از جمله؛ نيازهاي شناختي، زيبايي‌شناسي و نياز به تعالي را بر آن افزودند. مدت‌هاست فرهيختگان دانشگاهي، كنشگران اجتماعي و دلسوزان اين آب و خاك از زايل شدن اميد اجتماعي و افزايش شكاف نسلي-طبقاتي، تعارض قومي، زباني، مذهبي و منافع شهروندي، دامنه‌دار شدن دهك‌هاي زير خط فقر، زايل شدن منافع زيرزميني، روزميني و فضايي و... بر اثر كژكاركردي سياستگذاري‌ها و استراتژي‌هاي مديريتي اين جغرافيا هشدار مي‌دهند و سينه مي‌درند و وبينار، همايش و كنفرانس برگزار مي‌كنند ولي كمترين تغييري در ارتقاي دانش، نگرش و‌ رفتار مديريتي متوليان و تاسف‌زاتر شهروندان نمي‌بينيم! متوليان ناشنواتر، ناگيراتر و‌ ناتوان‌تر و شهروندان نيز بي‌تفاوت‌تر، محافظه‌كارتر و‌ مايوس‌تر، مرگ تدريجي سازمان ملي و سرزميني و نيز اقدام و كنش و واكنش جمعي را رقم زده‌اند و‌ در اين اثنا، ميل فرهيختگان و كنشگران نيز به همرنگي با جماعت، بيشتر شده است. 

پديده‌اي چون كولبري كه نتيجه نابساماني در مديريت پايدار مرزي و ناديده‌انگاري پتانسيل قراردادي خطوط مرزي و ماحصل نابرابري و تبعيض نارواي قوميتي-مذهبي اين جغرافيا و همسنگ اهمال در تامين نياز اوليه هرم مازلو (فيزيولوژيك) است، در بي‌توجهي ساختاري، نياز دوم اين هرم (امنيت) را نيز تحت‌الشعاع قرار داده و همان سبب شده، براي #نان، #جان، نيز تهديد و قرباني شود! 
اين ناگيرايي و همنوايي جغرافياسوز تا جايي پيش رفته كه تكمله دنيير بر سلسله مراتبي نيازهاي مازلو، مبني بر «استقلال نيازها از يكديگر»٭٭، موجد عبور برخي شهروندان از نيازهاي اوليه و انديشيدن به نياز شناختي شده به نوعي كه سيل مهاجرتي نخبگان و حتي شهروندان، تاييد اين اصلاحيه را به نمايش گذاشته و پايش نام و كاوش هويت جديد، سبب قدم گذاشتن‌شان در مسيري پرخطر و‌ همتراز و همراه و همسفر كولبران شده كه جان بري را اين‌بار نه براي #نان، بلكه براي #نام، در خطوط مرزي، اختيار كرده‌اند!
مفقودي سه كولبر روستاي باوان (BAVAN) منطقه مەرگەوەر (MARGAVAR) بخش سيلواناي اروميه در دره‌ بنار (BANR) معبر مرزي ايران و‌تركيه و تلاش گروهي روستاييان و بوميان از دو سوي مرز و ويژه در معبر دره بنار و گله شم تركيه و كمي آن سوتر، يافتن جسد دو جوان اهوازي در نزديكي روستاي بلجوگ (BlJOG) منطقه قطور (GHOtOUR) كه از مناطق زلزله‌زده و فراموش شده شمال غرب كشور است، قابل تامل و تلنگر جدي است.
اگر سير روند مرگ، مفقودالاثر، معلوليت و مصدوميت شهرونداني از اين جغرافيا را روي محور زمان و نيز با عامليت مرتبط با نيازهاي بنياني هرم مازلو و ويژه‌تر در يك نوار جغرافيايي مشخص، مورد مداقه قرار دهيم و سپس در گزينه‌هاي مشابه در جنوب (چتربازي) و ‌شرق (بدوكي و سوخت‌بري) نيز در قوميت‌هاي خاص و اقليت‌هاي نژادي مطالعه كنيم، به آمارهاي تكان‌دهنده و هشدار‌دهنده مي‌رسيم كه صدالبته مصاديق بسياري دگر از تبعيض و نابرابري و آسيب نيز با بازديدي عادي، دسترس‌پذير مي‌شود.
از آن سوي، اگر در اصول و بنود قانون اساسي و مورد توافق اين جغرافيا، تورقي داشته باشيم، فارغ از نياز به قانون جديد، ظرفيت‌هايي مبرهن و آشكار براي رفع ريشه‌اي تبعيض، ناعدالتي و ‌نابرابري و محصولِ شغل‌هاي كاذبي چون كولبري، چتربازي و بدوكي و‌ سوخت‌بري و نيز پديده مهاجرت نخبگاني و فرار و كوچ شهروندي، يافتني‌اند كه نيازي به هيچ طرح و لايحه و بخشنامه و دستورالعمل جديدي از جانب دولت و مجلس و ‌نمايندگان مردمي ندارد!
اما چرا و به چه دليل چنين صحنه‌هاي دلخراشي از مرگ و ‌فلاكت و زايل شدن حقوق اكولوژيكي، امنيتي و شناختي برخي شهروندان اين جغرافيا، تكرار و به كدامين دليل سريال گشتن در پي جست‌وجوگران نان و كاوش/پايشگران نام اين جغرافيا و ويژه در مرزهاي خاص بايد تداوم داشته باشد و هيچ تغييري در كاربست بنود قانوني و تغييري در رويه‌هاي مديريتي حاصل نشود، جاي تامل و تعمق جدي و تلنگري ويژه است!
مشاهده صحنه‌هاي دلخراش و ‌دلگزاي عمليات جست‌وجوي بوميان منطقه سيلوانا (دي ماه ۱۴۰۰) و قطور به ترتيب در پي كولبرانِ نان و كوچ برانِ نام و جان از اين سرزمين، گفتني‌هاي بسيار فرهيختگان و كنشگران را به ذهن متبادر مي‌كند كه اگر، گوش گوش و هوش پايدار باشد، بايد شاهد جراحي فورس ماژور ساختار اداري و مديريتي با اعمال تبعيض مثبت در مناطق مرزي و ويژه در جغرافياي با دامنه پديده شوم كولبري باشيم.
در عصري كه علم و دانايي هرچند وقت، چند برابر مي‌شود و تمامي سويه‌هاي زندگي، مديريتي و ابعاد كاوشگري جهانيان، فصل تازه‌اي به خود مي‌گيرد و جيمزوب‌ها تا شعاع يك ميليون و پانصد هزار كيلومتري كهكشان‌ها را نشانه مي‌روند، درجا زدن ما در يخبندان رويه‌هاي مديريتي و اعمال قدرت سربي، و خطوط قراردادي مرزي اين گهر سرزمين را در دل برف و بوران، گَز كردن در جست‌وجوي جسد شهروندان كاوشگرِ نان و نامِ اين جغرافيا و آسيب‌هاي متعاقب اجتماعي، فرهنگي و زيستي‌اش را تاب آوردن، نابخشودني است و صدالبته هر روز نيز، پاسخگويي مرزداران و جانبازان و پاسداران واقعي وطن به احضاريه‌ها و تحمل بازداشت‌هاي غيرقانوني فعالان به بهانه‌هاي عصر حجري قلم از غلاف بركشيدن و زبان از نيام به در كردن (آزادي‌هاي مصرح در قانون اساسي)، پسرفتي چند ده صد سالي در كاربست اصول و نظريه‌هاي مديريتي و زايل كردنِ ارزش سرمايه‌هاي انساني، اجتماعي و نمادين و حقوق حقه شهروندان اين جغرافياست و‌ نشايد و نبايد كه تداوم داشته باشد و بهتر از امروز، محتمل فرصتي براي درنگ و تامل و ترمز كردن و طرح نو در انداختن نباشد!
اگر بوميان در پي جست‌وجوگرانِ نان و كاوش/پايشگرانِ نام، دره‌ها و كوهساران را درمي‌نوردند، چرا متوليان در جست‌وجوي راهكارها و كاربستِ رويه‌هاي مديريتي بهتر، ناتوانند؟!
اگر در طبيعت و بافت اكولوژيكي آن، شاهد بازپيرايي و ترميم زخم‌هاييم، چرا در مديريت يك موضوع واحد، چنين  نكنيم؟
اگر سويه‌هاي زندگي و سبك‌هاي آن در تغييرند، رويه‌هاي مديريتي چرا در زنگ‌زدگي، از تحول باز ايستند؟!
اگر هرم مازلو، غني‌تر مي‌شود، سازمان مديريتي ما، فقيرتر چرا؟!
و اگر، .... چرا؟!
اين فرصت تاريخي را نشايد و نبايد از كف داد، چه اينكه؛ چو گلدان خالي، لب پنجره / پر از خاطرات ترك خورده‌ايم / اگر داغ دل بود، ما ديده‌ايم / اگر خون دل بود، ما خورده‌ايم / اگر دل دليل است، آورده‌ايم / اگر داغ شرط است، ما برده‌ايم
    
٭  سه كولبر مفقود شده در دره بنار منطقه سيلواناي اروميه (دي‌ماه ۱۴۰۰) 
٭  ٭  دو شهروند اهوازي يخ‌زده در مرز ايران و تركيه
٭  كنشگر صلح و ‌محيط زيست، فعال سواد رسانه‌اي
٭ ٭  نقل كليپ از شبكه‌هاي اجتماعي درون استاني

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون