دوست داشتن
حكايت باران بيامان است
اينگونه كه من
دوستت ميدارم
شوريدهوار و پريشان
بر خزهها و خيزابها
به بيراهه و راهها تاختن
بيتاب، بيقرار
دريايي جستن
و به سنگچين باغ بسته دري سر نهادن
و تو را به ياد آوردن
حكايت باراني بيقرار است
اينگونه كه من دوستت ميدارم شمس لنگرودي