• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۷ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5137 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۰ بهمن

دليلي براي همبستگي باش

معصومه حاتمي‌فرد

معصومه حاتمي‌فرد

نمي‌دانم چرا هميشه و پيش از هر مقاله و يادداشت، بايد از واژگان تاسف‌گونه استفاده كنم. مي‌گويند بايد به مردم اميد داد و آنها را به زندگي اميدوار كرد، اما وقتي كه يك وضعيت در همه كوچه، پس‌كوچه‌ها و برزن و بازار، فراگير و به عبارت بهتر، همه‌گير مي‌شود، من هم كه مي‌خواهم بنويسم، به سوي آن وضعيت و ادبيات مربوط به آن كشيده مي‌شوم و اين ضمير ناخودآگاه كار خودش را مي‌كند و مرا به آن سو مي‌كشاند. تاسف مي‌خورم كه چرا جامعه نمي‌خواهد يكپارچه فكر كند، يكپارچه تصميم بگيرد و يكپارچه عمل كند. مسلم است كه فكر و نظر و ايده و طرز برداشت هركسي، با ديگري ممكن است متفاوت باشد، اما اين تفاوت‌ها، شخصي و مربوط به فرد است، درحالي‌كه انسان، مانند بسياري ديگر از موجودات اين كره خاكي، جمع‌گرا، خردگرا، محاسبه‌گر و مهم‌تر از همه، سرشار از احساسات و عواطف انساني است. همه فكرها براي بهتر زندگي كردن است و بهتر زيستن، نيازمند بهتر انديشيدن و بهتر تصميم گرفتن است. از سوي ديگر؛ پديده‌هايي مانند ازدواج و تشكيل خانواده، دوستي و رفاقت، تشكيل گروه‌هاي اجتماعي، داشتن انجمن‌ها و حزب‌ها و جريان‌هاي فكري، سياسي، اقتصادي، علمي يا فرهنگي و ساختارهايي اينچنيني، نشان مي‌دهد كه انسان‌ها، ذاتا انديشه و راه و رسم جمعي و در كنار يكديگر بودن را دارند و در عواطف و احساسات نيز، شديدا به يكديگر نيازمند هستند، با اين وجود؛ نبايد خودمان را فريب دهيم و مشغول اين استانداردها و حرف‌هاي منطقي و زيبا شويم! چرا كه حتي در خوش‌بينانه‌ترين حالت، چند دهه است كه به تدريج و هر سال، بدتر از سال پيش از آن، خواسته يا ناخواسته خود را گرفتار انديشه‌ها، رفتارها، طرزتلقي‌ها و گفتارهاي ناصوابي كرده‌ايم كه هر لحظه ما را از انسان بودن و آدميت‌مان، دورتر مي‌كند. بخشش‌هاي‌مان؛ رنگ سودجويي، عشق‌هاي‌مان؛ رنگ سوءاستفاده، احساسات‌مان؛ رنگ رياكاري و در كنار هم بودن‌مان؛ رنگ فريبكاري مي‌دهد. به قولي؛ هركس ساز خودش را مي‌زند و خر مُراد خودش را مي‌راند! در اين صورت؛ نمي‌دانم جامعه‌شناسي چطور مي‌خواهد اين دوگانگي‌ها را تفسير كند و ما چگونه مي‌توانيم، اينقدر از انسانيت خود دور باشيم؟! چرا حداقل با خودمان رو راست نيستيم و در خلوت خود، نمي‌انديشيم و راه خود را از راه نيرنگ‌بازان رياكار، جدا نمي‌كنيم؟ مگر اين دنيا چقدر طول خواهد كشيد و عمر ما تا كي كفاف محاسبه‌گري‌مان را مي‌دهد؟! در حالي كه با چشم‌هاي خود مي‌بينيم كه بستگان و وابستگان‌مان، دوستان و عزيزان‌مان، عشق‌هاي‌مان، دوستي‌ها و رفاقت‌هاي‌مان، به باد فنا مي‌روند و خاك، تنها و نهايت مقصد و مقصودمان است، پس چرا همه‌چيز را به باد فراموشي مي‌سپاريم و نمي‌خواهيم قلبا و عملا دليلي بر همبستگي و همراهي و همدلي و دوستي باشيم؟! اين‌همه ترفند و تزوير و تك‌روي و تك‌خوري و همه‌چيز و همه‌كس را براي خود خواستن، آيا به دور از عقل و منطق و به دور از شأن انساني‌مان نيست؟!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون