گفتوگوي « اعتماد» با شورا كريمي، آهنگساز فيلم «شهرك» از آثار بخش مسابقه جشنواره فيلم فجر
از موسيقي دوره باروك بهره برديم
تينا جلالي
موسيقي يك فيلم همواره بخش جذاب و تاثيرگذار آن به شمار ميرود؛ در واقع واصف موقعيت و روند داستان فيلم است و در تكامل هيجانات و احساسات شخصيتهاي اثر نمايشي نقش بسزايي ايفا ميكند. در جديدترين ساخته علي حضرتي با نام «شهرك» اين مهم به خوبي حس ميشود. موسيقي در اين فيلم با ظرافت و خلاقيت خاصي ساخته شده و ضمن بديع بودن در خدمت مفهوم فيلم قرار ميگيرد. شورا كريمي آهنگساز اين فيلم (كه در فيلمهاي ديگر علي حضرتي هم همكاري داشته) معتقد است با ذهني سفيد و خالي از فعاليتهاي گذشته، به سراغ ساخت موسيقي اين فيلم رفته تا بتواند ذهنيات خود و كارگردان را در كار منعكس كند. او ميگويد: «موسيقي در اين فيلم دغدغه مهمي براي همه ما بود به خصوص براي من. براي اينكه بايد درموقعيتي قرار ميگرفتم كه گفتوگو با فيلم شكل بگيرد.» مصاحبه ما با اين آهنگساز پيش روي شماست.
وقتي تعداد همكاري براي ساخت فيلمي از سه يا چهار تجربه مشترك عبور ميكند اين يعني اشتراك عقيده و تعامل خوبي بين طرفين وجود دارد. آقاي كريمي براي شما و علي حضرتي هم انگار اوضاع بر همين منوال بوده، موافقيد؟ اصلا بد نيست بحث را اينجا آغار كنيم.
بله، اين چهارمين همكاري مشترك من و علي حضرتي است به عنوان فيلم سينمايي . البته ما كارهاي ديگري هم در دوران طولاني مدت همكاريمان توليد كرديم از جمله فيلمهاي كوتاه، نمايش و همينطور توليد محتواهاي فرهنگي و هنري اما اين همكاري مشترك ديگري از ماست كه من افتخار حضور در اين پروژه را داشتم.درباره اشتراك عقيده و تعاملي كه در كار بين ما وجود دارد و همچنان جاري است بايد بگويم كه اين از يك طرف محصول سالهاي طولاني دوستي نزديك و همكاري ماست.از طرف ديگر آثاري كه ما به عنوان مخاطب از آن استفاده ميكنيم نظير فيلمهايي كه ميبينيم، موسيقي كه ميشنويم، كتابهايي كه ميخوانيم مجموعهاي مشابه را تشكيل داده كه بسيار بر جهانبيني مشترك و نزديك ما تاثير گذاشته و همين امر باعث ميشود در توليد آثار، ديدگاه نزديك به هم داشته باشيم.
شما قبل از ساخته شدن فيلم «شهرك» و هنگام نگارش فيلمنامه با كارگردان همراه بوديد و با فضاي فيلم آشنا شديد يا بعد از ساخته شدن فيلم؟ از اين جهت پرسيدم كه در ديگر كارهاي علي حضرتي هم از ابتداي نگارش با او همراه بوديد.
بله، من از ابتداي طرح ايده فيلمنامه با شهرك و علي بودم همانطور كه اشاره كرديد در آثار ديگرمان هم همينطور هست يعني از نقطه شروع طرح يك اثر حضور پيدا ميكنم و خب اين باعث ميشود بيشتر با اثر و كاري كه قرار است به صورت مشترك انجام دهيم از نزديك برخورد داشته باشيم . به عقيده من نزديكي پيش از ساخت فيلم اين امكان را به ما ميدهد كه بتوانيم ايدههاي مختلف را با هم به اشتراك رسانده و آنها را بررسي كرده و به پختگي برسانيم.
مواجهه اوليه شما با طرح فيلمنامه و قصه از همان ابتدا چه بود؟
چون از نزديك و شايد خيلي نزديك شاهد شكلگيري اين كار بودم، معتقدم اين اثر بيربط با تلاش و تحقيق طولاني مدت علي حضرتي در رابطه با عرفان عملي و همينطور پژوهشهايي نيست كه در فلسفه زمان داشته، اما اين فيلم نه در مورد زمان، نه در مورد عرفان و نه در مورد مكانيك كوآنتوم نيست، ولي قاطعانه ميگويم محصول تحقيقات طولاني مدت اين كارگردان است.
در واقع يكجور نگاه فلسفي كه در لايههاي فيلم جريان دارد.
بله در واقع ميخواهم بگويم كه در «شهرك» بناست مخاطب با اثر متفاوتي مواجه شود. فيلمي كه نه يك سوال است و نه يك پاسخ. اشاره است به يك طريق و آن طريق، ديدن جهان هستي است از يك زاويه جديدتر و فكر ميكنم علي حضرتي تا حدود زيادي موفق شده آنچه در ذهن داشته بيان كند.
جناب كريمي ايده موسيقي اين فيلم از كجا به ذهنتان رسيد؟ ريتم بسيار دلنشين است آيا ميتوانيم بگوييم اين آهنگ در ادامه مسير ديگر كارهاي شما قرار ميگيرد؟
خير، بايد بگويم به اين كار مستقلا نگاه كردم البته هر اثر ديگري را هم به همين ترتيب به آن ميپرداختم. مگر اينكه آثار موسيقايي در قالب آلبوم يا مجموعهاي منتشر شود در غير اين صورت به يك اثر كاملا با استقلال نگاه ميكنم. در مورد فيلم «شهرك» همينطور بود. به دليل اينكه تصميم گرفتم در موقعيتي مشابه مولف و نويسنده فيلمنامه خودم را قرار دهم و با يك ذهن سفيد سراغ ساخت موسيقي فيلم بروم كه در واقع تمهيد ما اين بود كه از من مولف حين توليد اثر دوري كنم. اينكه چقدر اين كار صورت گرفته يا اينكه چقدر اين اثر مشابه آثار موسيقايي ديگر فيلمهاي من هست به هر حال چيزي است كه متخصصين و مخاطبين بايد بگويند و تحليل ارايه دهند، اما تاكيد ميكنم نگاه من در اين فيلم كاملا مستقل بوده.
اگر اشتباه نكنم موسيقي ساخته شده در اين فيلم به سبك كلاسيك نزديك باشد ولي نظر شما و كارگردان براي ساخت اين آهنگ چه بود؟
من و آقاي حضرتي آثاري كه مشتركا توليد كرديم تصميممان بر اين بوده يا از موسيقيهاي انتخابي استفاده نكنيم يا اينكه كمترين بهره را ببريم. در فيلمهاي قبلي هم روال بر همينگونه بوده. به هر حال قصد ما در خلق اثر اين است كه بيشتر به ديدگاه خالص خودمان در توليد فيلم نزديك شويم به همين جهت از موسيقيهاي انتخابي خيلي خيلي كم استفاده ميكنيم يا اصلا استفاده نميكنيم. در فيلم شهرك هم موسيقي انتخابي نداريم. حتي موسيقي صحنهاي از جمله موسيقي نوازنده دورهگرد كه بعدا همان موسيقي تبديل به آهنگ متن مراسم خاكسپاري پدر ميشود يا موسيقي كه در مراسم عروسي ميشنويم اينها آهنگهايي هستند كه به صورت مجزا ساخته شدند.ضمن اينكه بعضي از اين قطعات همانطور كه اشاره كرديد مشابهت زيادي با قطعات آثار كلاسيك دارد البته كلاسيك بيشتر به شكل عام و وام گرفته از موسيقيها يا حال و هواي موسيقيهاي دوره باروك است. به دليل اينكه بيان در دوره باروك بهطور كلي در موسيقي كلاسيك، بياني خالي از احساسيگرايي است و اين بسيار ابزار كارآمدي براي يك آهنگساز است كه از اين فضا بهره بگيرد براي پرهيز از حضور به عنوان يك مولف و اين خيلي به ما كمك كرد براي اينكه بتوانيم بيانمان را به چيزي كه در ذهنمان است، نزديك كنيم.
همانطور كه ميدانيد موسيقي فيلم واصف موقعيت و روند داستان فيلم است و نقش بسزايي در تكامل هيجانات و احساسات شخصيتهاي اثر نمايشي دارد كه اين مهم در فيلم شهرك به خوبي به بار نشسته است...از نگراني و دغدغه خودتان حين ساخت موسيقي بگوييد؟
موسيقي در اين فيلم دغدغه مهمي براي همه ما بود به خصوص براي من. براي اينكه بايد در موقعيتي قرار ميگرفتم كه گفتوگو با فيلم شكل بگيرد، بنابراين سعي كردم خودم را در موقعيت مخاطب قرار بدهم در عين اينكه مولف آثار موسيقايي فيلم هم بودم ولي به عنوان مخاطب با اثر همراه شوم تا در اين گفتوگو بتوانم پيام فيلم، سوال فيلم و صحبت فيلم را بشنوم و در پاسخ به آن جواب مناسبي ارايه كنم به همين جهت همانطور كه گفتم سعي كردم پرهيز كنم از اين موقعيت كه تنها به شكل مولف عمل كنم . در واقع تلاشم اين بود از بعد كسي كه احساساتش برانگيخته شده موسيقي را نسازم. سعي كردم اين گفتوگو بين من و فيلم بيشتر شكل بگيرد و موسيقي را به ابزاري تبديل كنيم تا بتوانيم بعد جديدتري به صحنهها بدهيم.
ممكن بود با كارگردان به اختلافنظر هم رسيده باشيد يا همه چيز زير سايه تعامل بود؟
به اختلافنظر برنخورديم يا اگر جايي شك و شبههاي داشتيم سعي كرديم با حوصله و صبوري امتحان كنيم.
ما خب فرصت زيادي داشتيم، براي اينكه همانطور كه اشاره كرديد از ابتداي كار همراه پروژه بودم و در صحنههاي فيلم حضور داشتم از همينرو فرصت داشتيم با آزمون و خطا پيش رويم، به همين ميزان آثاري كه در فيلم شنيده ميشود بيش از اين آثار موسيقايي براي فيلم توليد كرديم كه اغلب آنها استفاده نشدند و اين به دليل امكان زماني بود كه دراختيار من بود تا بتوانيم با آقاي حضرتي به تعامل برسيم اگر جايي شك و شبهه وجود داشت، بتوانيم آن را به آزمون و خطا بگذاريم و ببينيم آيا صورتهاي ديگري از چيزي كه در ذهنمان است اجرا ميشود كه به بهترين نتايج برسيم.
معمولا ساخت موسيقي براي فيلمهايي كه داستانش بين واقعيت و خيال ميگذرد دشواري زياد است خاصه اينكه نگاه فلسفي در فيلم شهرك جريان داشته، آيا در اين كار ساخت موسيقي براي شما دشوار بود؟
داستان فيلم همانطوري كه ميدانيد در موقعيتي مابين خيال و واقعيت روايت ميشود و از جهاتي ساختن موسيقي براي چنين آثاري سخت است، اما از جهتي موسيقي به عنوان انتزاعيترين هنري كه ميشناسيم خودش در موقعيتي مابين خيال و واقعيت حركت ميكند و اين امكاني است براي ما كه به عنوان ابزار در چنين فيلمهايي استفاده كنيم اما به شرط اينكه خود آهنگ ساخته شده داراي بيان باشد يعني به اين بيان موسيقايي رسيده باشد كه ما را در موقعيتي مستقل از زمان قرار بدهد اگر كه بتوانيم به چنين قطعاتي دست پيدا كنيم، موسيقي امكاني ميشود تا بتوانيم فيلممان را به آن بعد نزديك كنيم.
آنهايي كه فيلم را ديدند نظرشان بر اين بود موسيقي فيلم شهرك در جشنواره مورد توجه قرار ميگيرد، نظر شما در اين باره چيست و آيا در صورت كسب سيمرغ اين امر ميتواند مسير كاري شما را تحت تاثير قرار بدهد؟
مثل هر آهنگساز جوان ديگري كه براي فيلم موسيقي ميسازد و در اين مرز و بوم زندگي ميكند خوشحالم در اين جشنواره سالانه حضور پيدا كردم اين باعث ميشود كارمان بادقت بيشتري توسط همكارانمان، منتقدان و مخاطبان ديده و شنيده شود. اميدوارم موسيقي اين فيلم هم مورد توجه قرار بگيرد.
اما در مورد جايزه بايد بگويم سيمرغ بلورين نظير همه جوايز ديگري كه در دنياي هنر وجود دارند بيش از افتخاراتي كه نصيبگيرندهاش ميكند يك بهانه است كه ما دور آتش گرم هنر جمع شويم و هنر را جشن بگيريم، بتوانيم آثار همديگر را از نزديك بررسي كنيم و با ديدگاه و نظرگاه همكارانمان بيشتر و بهتر آشنا شويم. به نظر من اين تعاملات خودش مولد و سازنده است در راه ارتقاي كيفي آثار همگي ما. خوشحالم امسال در چهلمين جشنواره فيلم فجر با فيلم مورد علاقهام شهرك حضور دارم و اميدوارم همه همكارانم نتايج زحماتشان را ببينند و آثار خوب انشاءالله منصفانه بررسي و ديده شوند.
بعضي از قطعات موسيقي فيلم شهرك مشابهت زيادي با قطعات آثار كلاسيك دارد البته كلاسيك بيشتر به شكل عام و وام گرفته از موسيقيها يا حال و هواي موسيقيهاي دوره باروك. به دليل اينكه بيان در دوره باروك و بهطور كلي در موسيقي كلاسيك، خالي از احساسيگرايي است و اين بسيار ابزار كارآمدي براي يك آهنگساز است كه از اين فضا بهره بگيرد براي پرهيز از حضور به عنوان يك مولف؛ نكتهاي كه خيلي به من و علي حضرتي كمك كرد براي اينكه بتوانيم بيانمان را به چيزي كه در ذهنمان است، نزديك كنيم.
در «شهرك» بناست مخاطب با اثر متفاوتي مواجه شود.فيلمي كه نه يك سوال است و نه يك پاسخ. اشاره است به يك طريق و آن طريق، ديدن جهان هستي است از يك زاويه جديدتر.
سعي كردم خودم را در موقعيت مخاطب قرار بدهم در عين اينكه مولف آثار موسيقايي فيلم هم بودم ولي به عنوان مخاطب با اثر همراه شوم تا در اين گفتوگو بتوانم پيام فيلم، سوال فيلم و صحبت فيلم را بشنوم و در پاسخ به آن جواب مناسبي ارايه كنم.