• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۸ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5137 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۰ بهمن

نگاهي به فيلم «جنايت بي‌دقت» ساخته شهرام مكري

از تصويرِ شعله تا تفهيم

محمد‌علي افتخاري

 

كنفرانس تربيتي «جنايت بي‌دقت» از صحنه پاياني فيلم آغاز مي‌شود. چشم‌هاي انعكاس تصوير خود را از دست داده است يا اين خاصيت طبيعي را از او گرفته‌اند. اين تكه از داستان فيلم مربوط به مردي است كه ياد و خاطره دخترش را از دست داده است و در آينه ماشينش توان بازيابي آن را ندارد. اين مرد و دو همراهش به يك ناتواني نمايشي دچارند كه حضور تيپيكال آنها را براي شكل‌گيري موقعيتي شوخ آماده مي‌كند. وقتي كه فيلم «جنايت بي‌دقت» انعكاس چشمه را به او بازپس مي‌دهد، تصوير روشني بر پرده سينما مي‌افتد كه با صداي حاضرين در سالن ادغام شده است. اين سكانس كه به كمك تدوين شيوه‌پردازي جذاب و بديعي را شكل داده است، در مقاطعي از گزارش تاريخي فيلم جايگزين مي‌شود كه خاصيت چند تكه بودن روايت را از آغاز تا پايان در يك نظام معرفتي صورت‌بندي مي‌كند. در واقع داستان‌هاي جدا از هم به كمك خلاقيت‌هاي تكنيكي فيلم قابليت جانشيني در يك پيرنگ خطي را دارد و در واقع همان گزارشي است كه تلاش دارد شواهد كافي براي انگيزه شخصيت اصلي فيلم در جهت كنش بيروني‌اش را نشان دهد. داستان چشم‌هايي كه تصويرش را دزديده‌اند در جايي دور از سينما و در خيابان و داروخانه بازسازي مي‌شود. در صحنه‌اي كه تكبلي به داروخانه مي‌رود ارتباط خود به اين چشمه را به خوبي بازگو مي‌كند. وقتي كه او شغل خود را به متصدي داروخانه مي‌گويد، متن كيفرخواست به او يادآور مي‌شود كه او يك آتش‌افروز است. 
 در مناسبات نمايشي قراردادي به نام آشنازدايي هست كه منجر به فاصله تماشاگر از صحنه نمايش مي‌شود تا آگاهي كارگردان نمايش به شكلي تعليمي به گوشت و ذهن تماشاگر انتقال يابد. از جمله ترفندهاي مرسوم در اين مرام‌نامه، روبه‌رو ساختن تماشاگر با خرق عادت‌هاست. آدمي در زندگي روزمره‌اش دست به كارهايي مي‌زند و چيزهايي مي‌بيند كه نظم وقايع را پيش چشم او عادي مي‌سازد. حالا اگر بر صحنه نمايش رفتار خود را آميخته با دگرگوني ببيند، وارد مكتب نويني از معرفت‌شناسي خواهد شد. خرق عادت‌ها تماشاگري را مي‌جويد كه نظاره‌گر و احساس‌پذير نباشد و تا جاي ممكن از بودن در سالن نمايش آگاه باشد. از اين طريق اميد بر آن است كه تماشاگر جوش و خروشي آگاهانه را تجربه كند. در فيلم «جنايت بي‌دقت» عادت تماشاگر با ميزانسن‌هاي ناآشنا چرخه‌اي نامنظم را تجربه مي‌كند. از جمله اين آشنازدايي‌ها، فراواني كم و كاستي‌هاست كه منتهي به پند و اندرزي اخلاقي مي‌شود. با توجه به پيروي از اين قرارداد، فيلم «جنايت بي‌دقت» بررسي حالات روحي و رواني تكبلي‌زاده را به خوبي انجام مي‌دهد و نتيجه روشني از اظهارات او دارد كه بر اساس اين نتيجه‌گيري او بايد دست به آتش بزند. هر چند در اينجا تصوير سينماگر كه عامدانه از رديابي سوژه باز مي‌ماند، به خوبي در تفهيم اين لباس تازه به شخصيت نمايشي و تماشاگر موفق نيست. روانشناسي اين شخصيت در فيلمنامه‌اي كه سرشار از ايده‌هاي بديع و چشمگير است، تنها به وضعيت كنوني او در مقابل دوربين اشاره ندارد. نقص روحي و رواني تكبلي‌زاده از لحظه‌اي كه به داروخانه پا مي‌گذارد تا زماني كه با دوستانش وارد سالن سينما مي‌شوند، او را آماده پذيرش هرگونه كنش نمايشي براي جانشيني در يك قضاوت عمومي مي‌سازد كه اين‌بار به شكلي كاملا رسمي بر پا شده است. 
 از طرفي ارتباط اين تكه از زندگي متهم با آنچه در ادامه براي تفهيم حالات رواني شخصيت براي تماشاگر بازنويسي شده است، به خوبي به گوش مي‌رسد. در ظاهر نقطه اتصال اين دو تكه از روايت پيغامي است كه قرار است به دست جادوگران كنار چشمه در جيب متهم گذاشته شود. پرتاب آتشيني از فراز سينما به كناره‌هاي چشمه كشيده شده است. سه مرد براي تحقيق بيشتر به اين منطقه مرموز و شيرين مي‌روند. بازجويي آنها از دو دختر جوان نتيجه‌اي ندارد غير از راستي‌آزمايي يك تمرين؛ تمريني براي فيلم ديدن كه در واقع فرآيند پيغام‌رساني را در پوسته‌اي از سرگرمي به چشم بازرس‌ها ارايه مي‌كند. قرار است فرشته‌هاي صلح فيلم گوزن‌ها را روي پرده‌اي سفيد پخش كنند و در روند يك بازيگوشي هوشمندانه پيغام پندآموزي را در جيب تكبلي‌زاده بگذارند. كيفيت حضور تماشاگر در روند تماشاي فيلم «جنايت بي‌دقت»، تا حد بسيار زيادي به امتداد خطوط پراكنده‌اي وابسته است كه كار پيغام‌رساني را به عهده دارند. اين خطوط مخابراتي در ميزانسن‌هاي خلاقه‌اي كه تلاش مي‌كنند تا چيزي به نام تاريخ را در كنش ذهني تماشاگر فعال سازند، در نگاه اول پراكنده و پر از تشويش به نظر مي‌رسد اما سينما و خاصيت ايدئولوژيك تصاوير ناخواسته نظمي به اين پراكندگي خطوط مي‌دهد و پويايي تماشاگر به واسطه تجربه تازه‌اش در تماشاي تاريخ، منجر به تثبيت دريافت‌ها مي‌شود. به بيان روشن‌تر اگر آشنايي تماشاگر با عادت‌هاي روزمره‌اش دچار اختلال مي‌شود، انتظار او براي دريافت جايگزين‌ها نيز افزايش مي‌يابد. گويي لباسي تكه‌پاره از او گرفته مي‌شود تا چشم و رفتارش را آماده تن‌پوشي آراسته و چشم‌نواز كند. وقتي كه تكبلي به راهروي تاريك موزه سينما وارد مي‌شود، سرگشتگي تماشاگر در يافتن نظمي كه از عادت‌هايش گرفته شده آغاز مي‌شود. در ظاهر پيشرفت داستان چيزي را گسترش نمي‌دهد و ناگفته‌اي را از سياهي بيرون نمي‌كشد. گويي قرار است تاريكي اين راهرو توانايي تماشاگر در يافتن ادامه مسير را به حضور يكپارچه آدم‌ها در هزارتوي ابهام و رهايي وقايع تاريخي در ماشين زمان هدايت كند. پس جايگزين تازه‌اي كه فيلم براي سرگرداني تماشاگر معرفي مي‌كند، همان معرفت نسبي مبتني به نشانه است. «جنايت بي‌دقت» تلاش مي‌كند رفتار تماشاگر امروز و تكبلي را در يك پرونده مشترك ارزيابي كند. اين شيوه ارزيابي حضور بي‌واسطه حاضران در كنفرانس را نياز دارد؛ چشم و گوش‌هايي كه از طريق نشانه‌هاي پراكنده مي‌توانند راهي براي نظم بخشيدن به ابهامات پيدا كنند. البته اين ابهام به نمادسازي منجر نمي‌شود، چراكه تمركز فيلم به وارونه‌سازي شناخته‌هاي عيني است و نوعي به‌هم‌ريختگي را شكل مي‌دهد كه تنها روي پرده سينما قابل بسته‌بندي است. اينجاست كه شناختن از طريق نشانه تنها راه دريافت است و يافتن معنا به عهده تماشاگري گذاشته مي‌شود كه براي ديدن تاريخ در آينه دعوت شده است. پس براي تعليم و تربيت تماشاگر چيزي مثل نشانه در فيلم پرورده مي‌شود. پيش‌فرض اين است كه هر كدام از بيننده‌ها مي‌توانند جاي تكبلي را بگيرند و سينما را آتش بزنند اما چون داشته‌هاي سينما فراتر از محدوده تصوير زيست نمي‌كند، به تدريج وضع تكرار شونده‌اي شكل مي‌گيرد كه گويي تكبلي و تماشاگر در سالن سينما نشسته‌اند و گيج و گنگ نشانه‌ها را به ساحت دال و مدلول گره مي‌زنند. بنابراين معرفت آنها نسبت به بي‌نظمي موجود و يك واقعه تاريخي روي ميز «جنايت بي‌دقت» ساخته مي‌شود. از طرفي پيش از شروع اين گردهمايي، عارضه عمومي سينما و تبلور «آدم به مثابه شخصيت»، نشانه را از كالبد خود جدا كرده و به صريح‌ترين شكل بياني تبديل ساخته است. اينجاست كه فروپاشي شناخته‌ها در فيلم «جنايت بي‌دقت» نظم بنيادين تازه‌اي را تجربه نمي‌كند و تنها قادر است معنايي را به معناي ديگر انتقال دهد. وقتي تصوير به چشمه باز مي‌گردد، تكبلي را دوباره پشت ميز محاكمه مي‌برد. البته اين‌بار در آينه‌اي كه روند از شعله تا تفهيم را شكل مي‌دهد. نتيجه اين مي‌شود كه كودكان گناهكار از طريق معرفتي نشانه‌دار متوجه رفتارشان شوند تا هر آنچه مبهم است و هر آنكه در ماجراي سوختن صدها زن و مرد بي‌گناه دست داشته است پشت تاويل‌هاي بي‌پايان فيلم «جنايت بي‌دقت» خانه امنش را پيدا كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون