گودالهاي هفتگانه شوراهاي پزشكي و حل اختلاف
نقي آقالو
روند شكايت از پزشك و كادر درماني بيمارستانها، حكايتي است مثنوي هفتاد من كاغذ كه تا
به سرانجام برسد، اگر عمر شاكي به پايان نرسد، حتما يا دق مرگ ميشود يا دستكم كارش به سكته ميكشد يا نيمه جان بر زمين ميافتد و پرونده بايد مختومه اعلام شود!
سرنوشتي كه اميد است، نصيب گرگ بيابان هم نشود. اما من بداقبال؛ همان روزنامهنگار جانبازي كه از بدي روزگار، مثل كثيري از مردم بخت برگشته و مظلوم اين ديار، اول در بيمارستان ساسان و سپس در كوچه پس كوچههاي سازمان نظام پزشكي، پزشكي قانوني، دادسراي جرايم پزشكي و شوراي حل اختلاف گرفتارش شدهام!/ خان يا انتظار اول كه اعلام و ثبت شكايت در سازمان نظام پزشكي يا دفتر دادسراي جرايم پزشكي است كه اگر همه چيز، به طور طبيعي و خوبي پيش برود، حدود دو ماه و اندي به طول ميكشد./خان دوم، انتظار شروع رسيدگي در شوراي سه نفره پزشكي قانوني است كه پس از مطالعه پروندههاي خواسته شده و ارسالي از بيمارستان و استماع سخنان طرفين پرونده و صدور راي است كه معمولا به شوراهاي حل اختلاف ارجاع داده ميشود. /خان سوم، انتظار براي تشكيل شورا در مجتمعهاي شمارهدار است كه با دعوت از طرفين و غالبا با اعتراض شاكي به دادسراي جرايم پزشكي برميگردد. بازيگر اصلي در اين مرحله، هيات پنج نفره پزشكي است./ خان چهارم، انتظار براي تشكيل شوراي پنج نفره است كه حداقل، با فاصله دو ماه تشكيل ميشود. رييس و معاون شعبه پزشكي قانوني، علت طولاني شدن را افزايش پروندههاي پزشكي و شكايت اعلام ميكنند و البته، اين مدعا با رفت و آمد بالاي ارباب رجوع كه مردم و بيماران و بستگانشان و همينطور پزشكان باشند، اثبات و تاييد ميشود. اكنون پرونده من در اين مرحله است و اميد ميرود قبل از شروع سال جديد، در اين شورا، رسيدگي شود./گمان قريب به يقين دارم كه اينبار هم، راي شورا مورد اعتراض واقع شود و ادامه كار به مجتمع شوراي حل اختلاف بازگردد و دوباره پس از گذشت احتمالا دو ماه ديگر و پس از ارجاع پرونده از دادسراي جرايم به پزشكي قانوني، شوراي هفت نفره پزشكي، وارد بازي شود./ اينكه ميگويم، گمان قريب به يقين، براساس تجربه است و منافعي كه از محل پرداخت هزينههاي چندگانه، بايد به صندوق پزشكي قانوني ريخته شود. بار اول 270 هزار تومان، بار دوم 345 هزار تومان و بار سوم 480 هزار تومان! / حال اگر شوراي هفت نفره به نتيجه رسيد و راي صادره، مورد توافق قرار گرفت، داستان به پايانش نزديك ميشود، اما ارجاع پرونده به دادسرا و بازگشت آن به شورايي كه 13 عضو دارد، محتمل است./ اينبار هم، معلوم نيست پرونده مختومه شود يا راهي دادسرا يا دادگاه با حضور قاضي گردد. اميدوارم، فلسفه چنين مسير پر خان و گودالي، حتي جلوگيري از افزايش شكايات و پشيماني بيماران از اقدام و پيگيري جدي شكايتشان باشد، اما به نظر ميرسد، گودال يا گودالهايي كه براي مردم، كنده شده، عميقتر از اينها باشد!/ سيستم رسيدگي به اين نوع پروندهها، به قدري نارسا و ناكارآمد است كه عليرغم تعداد زيادي از افراد كاردان و دلسوز در اين سازمانها، همه را، آگاهانه يا ناآگاهانه در باتلاقهايي ميافكند و گرفتار ميسازد كه فرجام خوشي در پي ندارد و هيچ طرفي، راضي و خرسند از آن خارج نميشود! اما چه ميشود كرد؟ ناچارم و بايد، اين مسير ناتراز ناهموار پر چاه و چاله را طي كنم و به ياري خداي بزرگ و كمك خانواده و دوستاني كه در داخل و خارج دارم، انشاءالله و بدون ترديد، پروندهام را به طور جدي، پيگيري كنم تا حقم را بستانم.اگرچه قصه هنوز به پايان نرسيده، اما حوصله شما خواننده محترم بهسر آمده و تمام!