گفتوگوي «اعتماد» با آسيبشناس اجتماعي درخصوص قتل زن اهوازي
خون شد
مجيد ابهري: از در و ديوار جامعه ما خشونت ميبارد
بهاره شبانكارئيان
با پاهايي برهنه، تيشرت مشكي و يك شلوار جين در مقابل دوربين ميايستد و لبخند ميزند. لبخندش مانند زهر كژدمي است كه بر سر و جان يك زن ۱۷ ساله پاشيده شده باشد. دو شب پيش فيلم سر بريده شده يك زن اهوازي در دستان كسي كه گفته ميشود همسرش است، در شبكههاي مجازي منتشر شد. فيلمي دلخراش كه به دليل كجسليقگي برخي رسانهها بدون هيچ پوششي منتشر و به سرعت در شبكههاي اجتماعي چرخيد و بعد از حادثه كشتن پليس شيرازي و تيراندازي در خيابان ميرداماد تهران جامعه را به شكل جدي ملتهب و نگران كرد. انتشار اين فيلم واكنشهاي زيادي را از سوي برخي مسوولان دولتي و مردم به همراه داشته است. يك روز پس از انتشار اين فيلم سرهنگ كارآگاه علي حسيني، رييس پليس فتا خوزستان، عنوان كرد كه نشر اين كليپها موجب جريحهدار شدن عواطف و احساسات عمومي جامعه ميشود. با وجود دستگير شدن عاملان جنايت توسط پليس، تهيه و انتشار اينگونه كليپها ميتواند باعث ايجاد ترس و جريحهدار شدن احساسات و تشويش اذهان عمومي شده و آسيبهاي رواني جبرانناپذيري به ويژه براي كودكان و نوجوانان به بار آورد. اين موضوع تا حدي در سطح كشور بازتاب داشت كه خبرگزاري ركنا به دليل انتشار بدون پوشش فيلم اين حادثه توقيف شد. پس از دستگيري همسر اين زن، برخي رسانهها، علت قتل را از سوي اين مرد فرار همسرش به تركيه اعلام كردند. مجيد ابهري، آسيبشناس اجتماعي و رفتارشناس در گفتوگو با «اعتماد» از آسيبهاي رواني بر جامعه با نشر چنين تصاويري ميگويد: «خشونت يكي از واكنشهاي رفتاري انسان است كه عوارض و آسيبهاي متعددي را حمل ميكند. پرخاشگري، درگيريهاي لفظي و فيزيكي و حتي جنايت و قتل زاييده خشونتهاي رفتاري هستند. متاسفانه در چند روز اخير از در و ديوار جامعه ما خشونت ميبارد. فيلمهاي خشن، اخبار تلخ و خشن همچنين بازيهاي خشونتزا در دست كودكان و نوجوانان، همه و همه باعث ميشود كه خشونت به عنوان يك فرآيند تلخ رفتاري در جامعه رشد يابد. همانطور كه ملاحظه ميكنيم قتل يك افسر بيگناه در خيابان به وسيله سلاح سرد آن هم توسط يك جاني و فرد بزهكار باعث شده كه امنيت به چالش كشيده شود. هنوز چند روز از اين حادثه تلخ نگذشته كه يك نفر سر همسر خود را ميبرد و به دست گرفته و ميگردد. انسان با ديدن چنين صحنهاي به ياد فيلمهاي چيني ميافتد. اينگونه صحنهها غالبا فقط در فيلمها ديده ميشود، اما اكنون در جامعه با كمال تاسف اينگونه صحنهها را ملاحظه ميكنيم.»
ابهري دليل وقوع اين حوادث تلخ را اينگونه توضيح ميدهد: «از نگاه رفتارشناسي و آسيبشناسي رفتاري دو گروه از دلايل در اين موضوعات خودنمايي ميكند. الف) دلايل محيطي؛ اخبار تلخ رسانهها به ويژه در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي از يك طرف و كاهش نشاط در جامعه از سوي ديگر به افزايش خشونت و ضعف و فقدان مديريت و مهارت كنترل رفتارهاي هيجانآفرين منجر ميشود كه درنتيجه آن انسانها قادر به مديريت رفتارهاي هيجاني خود نخواهند بود. ب) دلايل فردي؛ در كنار دلايل محيطي دلايل فردي مانند بيكاري، اعتياد، پرخاشگري، مشكلات روحي و عصبي، گراني و ساير عوامل ديگر سبب ميشود كه فرد خود را به قول معروف به سيم آخر زده و درنهايت از سلاح سرد و گرم استفاده كند و حادثه تلخي را خلق كند.»
ابهري به صورت مصداقي درباره قتل اين زن اهوازي به دست شوهرش اعتقاد دارد اين مرد كه دليل قتل خود را سفر همسرش به تركيه بدون اطلاع و اجازه خود عنوان ميكند؛ حتي با واقعيت چنين اتفاقي واكنش در مقابل آن گرفتن حيات يك انسان نيست «مملكت براي خود قوه قضاييه و نيروي انتظامي دارد كه افراد ميتوانند براي احقاق حقوق و شكايت به آنها مراجعه كنند. اين مرد به كمك برادرش سر همسر جوان خود را بريده و به دست ميگيرد و متاسفانه برخي رسانهها تصوير آن را منتشر ميكنند. هر چند تصوير سر بريده در دست قاتل پوشانده ميشود اما به خوبي مشخص است كه اين مرد در دستش توپ يا هندوانه ندارد، بلكه سر يك انسان است كه در دست او قرار گرفته است.»
اين آسيبشناس درخصوص تاثير اين تصاوير روي رفتار نوجوانان و جوانان ميگويد: «نوجوانان و جوانان با ديدن و شنيدن اينگونه حوادث تلخ و ناگوار به سوي خشونت گرايش پيدا ميكنند. اين همه اخبار كشتار در كشورهاي ديگر، جنگ و بمباران و مسائل اينچنيني در زمينه افزايش خشونت تاثيرگذار هستند. در حالي كه نشاط در جامعه ما در سطح غير قابل قبولي پايين است. مسوولان نهادهاي فرهنگي و رسانههاي نوشتاري و تصويري بايد با بالا بردن سطح نشاط در جامعه و كالبدشكافي حوادث بپردازند و اجازه ندهند خشونت بيش از اين افزايش يافته و جامعه را به سوي تلخكامي، حوادث تلخ و عوارض هولناك سوق دهد.»
با انتشار فيلم سر بريده زن ۱۷ ساله اهوازي برخي مردم در كامنتهايي مربوط به اين رويداد واكنشهايي نشان دادند كه بر آنها مروري ميكنيم.
يك مرد ميگويد؛ باز هم فيلمبردار مقصر است؟!
يك خانم؛ هيچ بلايي هم به سر قاتل نميارن. خانواده دختر رضايت ميدن آزاد ميشه. خيلي از زنها و دخترها اينجوري كشته شدن و بعد قاتلهاشون آزاد شدن.
برخي ديگر از كامنتها؛ «چرا پخش نكنند. بگذاريد مردم واقعيت جامعه را ببينن.»، «كارش شبيه داعش بود»، «چرا قانون بايد اجازه بده چنين وحشيهايي زنده بمونن!»