استقلال دانشگاه ...
معصومه ابتكار
نقش دانشگاهيان در تحولات اجتماعي و تاثير مثبت آنها در پيشرفت و پويايي جامعه انكارناپذير است و جا دارد در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي نگاهي به اين نقش در روزهاي انقلاب و پس از آن داشته باشيم. امام خميني(ره) اين نقش را مبدا تحولات ميدانستند و انصافا حضور آگاهانه دانشجويان و اساتيد در مراحل مختلف انقلاب، راهبردي بود و شايد بهتر باشد بگويم اگر اين بيداري و آگاهي از دانشگاه شروع نميشد، شاهد آن خيزشها در اقشار مختلف مردم نبوديم. اين از ويژگيهاي مهم فرهنگي انقلاب اسلامي ايران است كه ريشه در آگاهي و بيداري دانشجويان و اساتيد دارد. دانشگاهيان با تمام وجود به پيكار با استبداد برخاستند؛ از شجاعت در بيان مشكلات كشور تا ايستادن در كنار انقلابيون به قيمت آسيبهاي فردي كه ميتوانست برايشان مشكلساز شود. من آن زمان دانشجوي سال دوم دانشگاه بودم و از مهمترين خاطراتم، همراهي پدر با موج اعتراضات دانشگاهيان بود. پدرم مرحوم دكتر تقي ابتكار، استاد دانشگاه تهران در اعتصاب بزرگ دانشگاهيان فعال بود و از جمله تهيه مايحتاج، آذوقه و كمكهاي لازم به اعتصابكنندگان را برعهده داشت. يك روز شاهد صحنه جالبي بودم. پدر ديگ بزرگ غذايي كه در خانه تهيه شده بود را از وسط خيابان انقلاب كه آن روزها شاهرضا ناميده ميشد، از ميان نيروهاي گارد عبور داد و با وجود همه برخوردها و مخالفتهاي ماموران، بالاخره آن را به دست تحصنكنندگان رساند. يادآوري اين صحنهها از روزهاي انقلاب از اين جهت ضرورت دارد كه بازگوكننده واقعيات مهمي است؛ واقعياتي كه بر اثر گذر زمان، ميتواند دچار غبار تحريف و اطلاعات نادرست يا در اذهان عمومي فراموش شود. با توجه به اين نقش مهم دانشگاهيان، بحث مهمي در زمينه ارجح بودن تخصص بر تعهد يا بالعكس در اولين ماههاي پس از پيروزي درگرفت؛ اينكه بايد در دانشگاه اساس را علم بگذاريم يا تعهد يا هر دوي اينها.تعابير مختلفي در خصوص نقش دانشگاهها در تحولات آتي كشور مطرح بود. از تعبيرات امام (ره) در مورد اينكه «دانشگاه، ميتواند مبدا تحولات باشد» تا تعبير معلم انقلاب دكتر علي شريعتي كه معتقد بود «دانشگاه اگر منشا آگاهي نباشد ممكن است به تحميق جامعه كمك كند.» ...
در اغلب اين بحثها، روشن بود علم متعهدانه و دانشگاههايي كه نسبت به كشور، انقلاب و آينده مردم متعهد باشند، نقشآفريني مثبتي دارند و دو ملاك علم و تعهد هر دو بايد درنظر گرفته شوند. اما متاسفانه طيفي، براي جايگاه علم در اين تعبيرات اهميتي قائل نبوده و فقط آن را در حد يك شعار مطرح ميكرد. اين طيف هرگز قائل نبود كه اساس دانشگاه بر علم و دانايي است و تعهد علمي در آن نبايد ناديده گرفته شود. بيشك در دانشگاه اساس بحث، علمي بوده و افراد به صرف داشتن تقوا يا مدارك و سوابق انقلابي بدون تسلط علمي نميتوانند عنوان فرد علمي داشته باشند و از عهده مسووليتهاي علمي بر آيند. به قول شهيد دكتر مصطفي چمران كه فرد علمي و دانشگاهي با بالاترين مدارك تخصصي از دانشگاههاي مهم دنيا بود؛ «درست است تخصص بدون تقوا فايدهاي ندارد، ولي فردي كه بدون تخصص، مسووليتي را ميپذيرد در واقع تقوا نيز ندارد.» فردي كه فقط شعار انقلابي و مذهبي بدهد ولي تخصص و توان علمي نداشته و كار علمي نكرده باشد، يك دانشگاهي موفق نميشود. بنابراين اگر دانشگاهيان را با ملاكهاي سليقهاي بسنجيم دچار مشكلاتي ميشويم كه بعد از انقلاب فرهنگي به آنها مبتلا شديم. يعني بسيار اتفاق افتاد كه دانشگاهيان را با سلايق و ملاكهاي خاص تضعيف يا تقويت كردند؛ همان اتفاقي كه در بخشهاي ديگر جامعه مثلا براي روزنامهنگاران يا فعالان سياسي افتاد و به برخوردهاي حذفي و جناحي منجر شد. متاسفانه در دانشگاه آثار اين برخوردها شديدتر و لطمهاي جدي به فضاي علمي وارد ساخته است، چراكه قاعدتا دانشگاه بايد مستقل از برنامهها و رويكردهاي جناحي و برخوردهاي سياسي و حذفي باشد. رويكرد درست در اين زمينه، نگاه ملي و مبتني بر نقش فرد در ترويج علم است. اما متاسفانه شاهد اين معايب بوده و در دوران مختلف كه اوج آن در دولتهاي نهم و دهم به خصوص با ستارهدار كردن هزاران دانشجو رخ داد، ديديم چگونه سبب مهاجرت وسيع اساتيد و دانشجويان از كشور شد. به اين دليل در دولت يازدهم تغيير رويكردي مهم، اتفاق افتاد كه غيرقابل انكار است و مرجعيت دانشگاه، تخصص، علم و آزاد انديشي بيشتر مورد توجه قرار گرفت. آزاد انديشي محوري است كه مقام رهبري از ابتدا بر آن براي دانشگاهها تاكيد داشتند و بارها به بحث كرسيهاي آزاد انديشي و ايجاد فضاي لازم براي تضارب آرا و ديدگاهها اشاره كردهاند. ولي متاسفانه به اين توصيه رهبري با توجه به فضاهاي ايجاد شده در دانشگاهها عمل نشد. اكنون در سالروز پيروزي انقلاب اسلامي بايد نسبت به برخوردهايي كه اين روزها با دانشگاهيان صورت ميگيرد و اساتيدي كه صرفا به خاطر نگاههاي منتقدانه خود مورد بيعنايتي و حتي اخراج قرار ميگيرند، هشدار داد. ملاكهاي سختگيرانه مراجع امنيتي و نظارتي كه در هر مرحلهاي ميتوانند استاد را به صرف نقد، مخالفت و با سليقه يك كارشناس كه نقد او را برخلاف مصالح و امنيت ملي تشخيص داده، فاقد صلاحيت تشخيص داده و از ادامه خدمت يا ترفيع بازدارد، به صلاح جايگاه علمي دانشگاه نيست. اين واقعهاي تاسف برانگيز است كه جامعه دانشگاهي نسبت به آن اعتراض دارد و آنچه نگرانكننده است، سكوت دولت نسبت به اين مساله است. در حالي كه انتظار ميرود شخص رييسجمهور و دولت در ارتباط با اين مساله موضع صريح گرفته و مخالفت خود را با اين روندها اعلام و براي بازگرداندن شخصيتهاي علمي مانند دكتر محمد فاضلي و دكتر آرش اباذري و ديگر اساتيد اقدام كنند. انتظار اين بود همگام با شعارهايي كه در دوران انتخابات داده شد، شاهد برخوردهاي حذفي و جناحي نباشيم. به هر حال دانشگاهيان به حق ميخواهند به استقلال دانشگاه احترام گذاشته شود. اينكه دانشگاه را وارد بازيهاي جناحي و سياسي كنند، در بين دانشگاهيان القاي نااميدي است و فضا را به سمت ترجيح مهاجرت سوق ميدهد. با وجود اينكه اغلب دانشگاهيان ما علاقه دارند در كشور و براي فرزندان اين ملت كار كنند، ولي وقتي فشارها، تنگناها و برخوردهاي تبعيضآميز را تجربه ميكنند چارهاي جز مهاجرت و ترك ديار نميبينند و اين به ضرر انقلاب و كشور است. اميدوارم اين انتظار دانشگاهيان به زودي پاسخ داده شود و شخص آقاي رييسجمهور و دولت رسما موضع خود را در ارتباط با آن و اصلاح روند و حفظ استقلال و حرمت دانشگاه و دانشجو و اساتيد اعلام كنند.