معماي بورس
مصطفي اميد قائمي
بازار سرمايه اين روزها متلاطمتر از قبل شده؛ مدت زمان زيادي است كه شاخص بين يك ميليون و 200 تا يك ميليون و 400 در نوسان است و تنها راهحلي كه در اين شرايط ميتواند كمي از استرسها را كاهش دهد، صبوري سهامداران است. در واقع افرادي كه در بازار سرمايه وارد شدهاند بايد به اين نكته توجه كنند كه با توجه به افزايش قيمت كاموديتيها در جهان، سودآوري شركتها هم بسيار خوب شده و اين «بهتر شدن» در اطلاعات 9 ماهه و 12 ماهه شركتها نيز موجود است. در واقع اميد است كه اين اطلاعات تاثير خود بر بازار را بگذارند. البته كه بايد صبور بود. اگرچه كه برخي سياستهاي دولت «صبوري كردن» براي سهامداران را سختتر كرده است. برخي بر اين باورند كه بازار سرمايه در اين چند ماه با افتهايي كه داشته، از ساير بازارها كمي عقب مانده اما نميتوان گفت هيچ رشدي نداشته است. به اعتقاد بنده با وجود افتهايي كه داشته، همچنان براي سرمايهگذاري بازار مناسبي است، چراكه نسبت به ساير بازارها از نقدپذيري بيشتري برخوردار است. اما آنچه باعث تداوم جذابيت بازار سرمايه ميشود، رويهها، سياستها، وعده و وعيدهايي است كه دولت براي سوددرساني به سهامداران داده يا اتخاذ ميكند. اگرچه كه اين سياستها تاكنون اثربخش نبوده چراكه در هفتههاي اخير شاهد افتهاي ناگهاني و چند ده هزار واحدي بودهايم. اين امر نشان ميدهد كه عليرغم وعده براي سياستهاي اتخاذشده، هنوز ارادهاي براي حل ريشهاي مسائل و مشكلات بورس وجود ندارد و آنچه مطرح ميشود، تنها راهحلهاي موقتي است. روند موجود در حالي تداوم يافته كه دولت بايد تعهد خودش را به بازدهي بلندمدت بورس نشان دهد.
اما در واقع شاهد آن هستيم كه هر سال به مواردي در بودجه كه روي قيمتها و سوددهي شركتهاي بورسي اثرگذار هستند، دست گذاشته ميشود كه درنهايت باعث بياعتمادي به بازار سرمايه شده و تلاطمهاي جدي در بورس را ايجاد ميكند. اگر دولت به دنبال راهحلي براي اين بازار است بايد سياستهاي بلندمدتي براي آن درنظر گيرد؛ سياستهايي كه هدفش برگرداندن اعتماد به بازار سرمايه باشد. عامل تاثيرگذار ديگر بر بازار سرمايه، قيمت ارز و شوكهاي نشأت گرفته از آن است. در صورتي كه مذاكرات احياي برجام به نتيجه برسد و روند بازار ارز تغيير كند، قطعا بازار سرمايه نيز دچار تغييراتي خواهد شد. در واقع به نتيجه رسيدن مذاكرات از اين حيث مهم است كه منجر به تسهيل در تجارت خارجي و سرمايهگذاريها ميشود. اين موارد باعث رونق بورس خواهد شد. اگرچه كه مذاكرات مهم است اما مهمتر از همه، بازگشت اعتماد مردم براي خريد سهمها است كه يك روزه و يك شبه اين اعتماد جلب نميشود و سياستگذاري بلندمدت را ميطلبد كه باز هم به تعهدات دولت بر ميگردد. دولت بايد ثابت كند كه به سرمايهگذاريهاي مردم احترام ميگذارد و هر سال با قوانين و قواعد جديدي كه وضع ميكند، امنيت سرمايهگذاري مردم را بههم نميزند. دولت اگر بتواند در درازمدت تعهد خود به بازار سرمايه را نشان دهد، خود به خود اعتماد مردم به بورس نيز جلب ميشود و ميتوانند وارد اين بازار شوند. در اينجا لازم است به اين نكته اشاره شود كه حمايتهاي دولتي بايد به گونهاي باشد كه فضاي نقدپذيري (سهمها) براي مردم وجود داشته و صندوقهاي سرمايهگذاري و نهادهاي حقوقي و نهادهاي حقيقي هر زمان بتوانند سرمايههاي خود را نقد و از بورس خارج كنند. اگر مدت زيادي حقوقيها نتوانند سهم خود را بفروشند و نقدپذيريها از بين برود اين موضوع باعث ميشود اعتماد به بازار از بين برود و مردم رغبت كمتري براي سرمايهگذاري در بورس از خود نشان دهند.