• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5154 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱ اسفند

گاف ديگري از جشنواره چهلم فيلم فجر كه در حاشيه مسكوت ماند

موقعيت غم‌انگيز علفزار

تينا جلالي

تراژدي يا غم‌نامه به نمايش يك ناآرامي بزرگ گويند، درست همان‌جايي كه حس ترس و ترحم در انسان‌ها برانگيخته مي‌شود همان لحظه‌اي كه انسان‌ها دچار شوك مي‌شوند و زبان‌شان از ترس بند مي‌آيد نه آن ترسي كه ناشي از صحنه‌آرايي و آرايش نمايش باشد، اصلا و ابدا، منظور آن ترس و وهمي است كه برآمده از تركيب رويدادها به صورت واقعي باشد كه حتي اگر كسي نتوانست آن لحظه را ببيند، فقط با شنيدن آن بلرزد و انگشت حيرت به دهان بگيرد. در سينما اما اين حالت به دو صورت نمود پيدا مي‌كند يا به واسطه داستان‌هايي كه براي‌مان تعريف مي‌شود و در جريان روايت‌ها قرار مي‌گيريم (اشك مي‌ريزيم و نسبت به كاراكترها حس همدلي پيدا مي‌كنيم) يا صورت دوم اين است كه اتفاق تراژيك و هولناك، خود سينماگران را درگير كند.

حالا از بد روزگار چهلمين جشنواره فيلم فجر اين روزها غم‌انگيزترين دوران خود را پشت سر مي‌گذارد و آماج حملات از سوي جناح‌ها و تفكرات مختلف قرار مي‌گيرد، اما تلخ‌تر، اتفاقي است كه همين چند روز پيش و شب اختتاميه جشنواره فيلم فجر شاهد بوديم به‌طوري‌كه از فرط تعجب تا چند ثانيه نمي‌دانستيم چه بگوييم و چه واكنشي نشان دهيم همان لحظه‌اي كه نسخه ديده‌نشده از فيلم تازه ساخته‌شده «علفزار» به كارگرداني كاظم دانشي به راحتي آب خوردن در فضاي مجازي تكثير مي‌شد آن‌هم درست زماني كه كارگردان و عوامل فيلم روي سن جشنواره تقدير و تحسين مي‌شدند و درحال دريافت جوايز بودند. خشك‌مان زده بود. آخر مگر مي‌شود؟ ناامني در سينما تا اين حد؟ داستان ترسناك‌تر از آن‌چيزي است كه حتي به حرف بيايد و به كلام نوشته شود يك تراژدي تمام‌عيار براي صاحبان فيلم كه سرمايه‌شان به هولناك‌ترين شكل ممكن به هدر رفت و ماحصل دسترنج‌شان به آساني در دسترس مخاطبان قرار گرفت. 
در روزهاي گذشته، چگونگي روند برگزاري جشنواره فيلم فجر با انتقادات زيادي مواجه شده و در اين نوشتار قطعا قرار نيست به ايرادهاي مطرح‌شده دامن زده شود اما معضل قاچاق فيلم از خطاهاي جبران‌ناپذير در سينماي ايران است و از هر زاويه‌اي و به هرشكلي كه به آن نگاه شود اصلا قابل درك نيست و از اشتباهات و گاف‌هاي بزرگ به شمار مي‌رود آن‌هم درست در شبي كه عوامل فيلم موفقيت‌شان را جشن مي‌گيرند. واقعا چه عواملي دست به دست هم مي‌دهد تا شاهد چنين اتفاق تلخي آن هم در جشنواره مهمي همچون فيلم فجر باشيم؟ (اگر اشتباه نكنيم در تاريخ چهل‌ساله برگزاري جشنواره چنين گافي وجود نداشته) ماجرا وقتي دردناك ترمي شود كه بدانيم مسعود نقاش‌زاده و محمدخزاعي خود از اهالي سينما هستند اگر براي فيلم تازه ساخته و ديده‌نشده آنها در شب اختتاميه فجر چنين اتفاقي رخ مي‌داد واكنش آنها به اين اتفاق هولناك چه بود و با مسوولان جشنواره چه برخوردي مي‌كردند؟ 
اظهارنظر مسعود نقاش‌زاده دبير جشنواره كه با خبرگزاري مهر درميان گذاشته را مرور كنيم وقتي او درباره لو رفتن نسخه‌اي از فيلم سينمايي «علفزار» از فيلم‌هاي حاضر در اين دوره از جشنواره تنها ساعتي پس از برگزاري آيين اختتاميه مي‌گويد: «فيلم «علفزار» در طول جشنواره در ۶۰ سينما اكران شده و مردم هم داخل سالن سينما رفته‌اند و فيلم را تماشا كرده‌اند. همه مردم هم مانند شما گوشي موبايل در اختيار دارند. امروزه تلفن‌هاي همراه امكان فيلمبرداري بالايي را هم دارند. اگر فردي اين اخلاق حرفه‌اي و اجتماعي را نداشته باشد و از فيلم در حال اكران فيلمبرداري كند و بعد آن را منتشر كند، چه مي‌توان كرد؟ درست است كه در سينما ماموران نظارتي حضور دارند اما بالاخره هميشه راه‌هايي براي گريز هست. آنچه ما مي‌دانيم و در جشنواره دنبال مي‌كنيم، معرفي سينماهاي خاطي به اداره نظارت و ارزشيابي است. چه اين تخلف در زمينه فروش بليت و احترام به مخاطب باشد، چه در مسائل ديگر. اينها در تنظيم مناسبات آنها در آينده موثر خواهد بود. اگر سينمايي حقوق صاحبان آثار را رعايت نكند، گزارش‌هاي آن را به سازمان سينمايي اعلام مي‌كنيم و قطعا اداره نظارت و ارزشيابي به‌صورت جدي آن را پيگيري خواهند كرد.»
از صحبت‌هاي دبير جشنواره فيلم فجر كه مي‌گويد امروز همه مردم گوشي موبايل در اختيار دارند و تلفن همراه هم قابليت فيلمبرداري بالايي دارد چه برداشتي مي‌توان كرد؟ آيا واقعا اين صحبت‌ها دليل موجهي بر قاچاق فيلم در يك سالن شلوغ و پرجمعيت است؟ آقاي نقاش‌زاده همچنين گفتند كه سينماي خاطي به اداره نظارت و ارزشيابي معرفي مي‌شود، ازصحبت‌هاي ايشان تا امروز هشت روز مي‌گذرد نه تنها هيچ سينمايي مسووليت اين اشتباه و سهل‌انگاري را بر عهده نگرفته كه هيچ مقام مسوولي در اين باره سخن هم نگفته است. پاسخگو كيست؟ 
 البته كه شيوه جديد مقابله با تكثير فيلم‌هاي غيرقانوني سكوت سينماگران است تا از پخش بيش از حد فيلم‌شان جلوگيري كنند و خبر قاچاق فيلم دهان به دهان نپيچد و قطع به يقين عوامل فيلم «علفزار» از نگراني بابت انتشار و پخش بيشتر خبر قاچاق از هرگونه واكنشي خودداري كرده‌اند ولي واقعا سكوت تا به كي؟ چه كسي در اين ميان مقصر است و بايد پاسخگو باشد؟ آيا سكوت كردن و حرف نزدن راه قاچاق را براي فيلم‌هاي ديگر هموار نمي‌كند؟ 
اين نكته را از نظر دور نداشته باشيم كه پديده قاچاق در سينماي ايران داستان غم‌انگيزي دارد و اين معضل هميشه و همواره با فيلم‌هاي ايراني بوده به‌طوري‌كه همزمان با فيلم «علفزار» نسخه با كيفيت اما غيرقانوني فيلم «قصيده گاو سفيد» به كارگرداني بهتاش صناعي‌ها و مريم مقدم به محض نمايش در پلتفرم‌هاي خارجي و مهم‌تر به دليل تاخير در پروانه نمايش از سوي وزارت ارشاد، در شبكه‌هاي اجتماعي دست به دست مي‌شود يا ماه پيش فيلم «جنايت بي‌دقت» شهرام مكري، چند ماه قبل‌تر «گوركن» كاظم ملايي و... از جمله فيلم‌هايي بودند كه قبل از اكران نسخه قاچاق آنها منتشر شد، ولي بپذيريم انتشار غيرقانوني فيلم ديده‌نشده «علفزار» از آن دست اتفاقات تلخ و شوكه‌كننده و غيرقابل جبران در سينماي ايران است.


(از صحبت‌هاي دبير جشنواره فيلم فجر كه مي‌گويد امروز همه مردم گوشي موبايل در اختيار دارند و تلفن همراه هم قابليت فيلمبرداري بالايي دارد چه برداشتي مي‌توان كرد؟ آيا واقعا اين نظرات دليل موجهي بر قاچاق فيلم در يك سالن شلوغ و پرجمعيت است؟ آقاي نقاش‌زاده همچنين گفتند كه سينماي خاطي به اداره نظارت و ارزشيابي معرفي مي‌شود، از صحبت‌هاي ايشان تا امروز هشت روز مي‌گذرد نه تنها هيچ سينمايي مسووليت اين اشتباه و سهل‌انگاري را بر عهده نگرفته كه هيچ مقام مسوول ديگري در اين باره سخن هم نگفته است. پاسخگو كيست؟) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون