• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۹ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5154 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱ اسفند

مروري بر فيلم خائن كشي جديدترين ساخته مسعود كيميايي

سال‌هاي آتش و برف

اميد جوانبخت

فضاي «خائن‌كشي» را دوست دارم. با ديدن آن بخش مهمي از آيين جشنواره امسال برايم بجا آورده شد. اين البته نه به معناي ناديده گرفتن ار زش فيلم‌هاي ديگر است و نه به معناي بي‌عيب و نقص بودن «خائن‌كشي». كيمياي تصاويرِ فيلمي از «كيميايي» فارغ از جايگاه آن در كارنامه‌اش برايم هنوز طعم لذت‌بخشي دارد. به قول زنده‌ياد «هادي اسلامي» در «سرب» خطاب به برادر بزرگ‌ترش در كميساري (نقل به مضمون): «وقتي‌ كه سرم رو گذاشتم رو دست‌هات فهميدم هنوز بزرگ‌تر دارم.» فيلمِ كيميايي كه روي پرده مي‌افته ميشه فهميد كه جشنواره بزرگ‌تر داره، حتي اگه خودش خودخواسته به خاطر به‌جا ماندن حرمت بزرگ‌تري‌اش كنار كشيده باشه. 
او كه حتي فيلم‌هاي ضعيف‌ترش هم چيزهايي براي دوست داشتن دارند چه رسد به اين فيلم كه ساخت و پرداخت خوبي هم دارد. محاسن فيلم كم نيستند، اجرا و كارگرداني خوبي كه موفق مي‌شود با فيلمبرداري هماهنگ با داستان و طراحي مناسب دكورها و صحنه‌ها و پوشش و گريم مناسب فضاي تهران دهه سي را به خوبي مجسم كند. همه متريال لازم براي فيلمي درجه يك از كيميايي آماده است: مصدق و تهران قديم و پالتو و كلاه‌شاپو و رفاقت و خيانت و زخم و خون و دزداني كه دزد نيستند... و يك افتتاحيه غافلگيركننده و خوش‌ساخت مانند اغلب فيلم‌هايش. اما در ادامه فيلم نمي‌شود فيلمي كه مي‌توانست باشد. مساله اصلي داستان براي تماشاگر نه چندان منطقي است و نه باورپذير. اينكه عده‌اي فقط به جهت مرام شخصي و انگيزه‌اي ملي بخواهند با جيب بانك به دولتِ مصدق كمك كنند آن‌هم با حمله و ارعاب و قتل و به مدت كوتاهي با گم شدن نصف پول ها دو انگيزه اول بعضي از آنها نيز زير سوال مي‌رود، نمي‌تواند مجاب‌كننده باشد. آيا مصدق از چنين روش تهيه پول مطلع بوده؟ كه در اين‌ صورت پذيرفتن آن بعيد به نظر مي‌رسد و تازه به قول يكي از آدم‌ها چه تضمين و روشي براي برگرداندن پول‌ها به بانك و مردم وجود دارد؟ (چه در واقعيت چه در فيلم). آدم‌هاي پرتعداد فيلم نيز فرصت مناسبي نمي‌يابند كه تبديل به شخصيت‌هاي تاثير‌گذاري شوند حتي مهدي (آقايي)، شاهرخ (پولاد) و سهراب (مديري) كه اعضاي ظاهرا مهم‌تر گروه هستند غير از صحنه‌هاي معدودي تشخصي مابين سايرين پيدا نمي‌كنند تا كاري را كه مي‌كنند توجيه شود. اين مشكل به دو دليل ايجاد شده؛ يكي اينكه صحنه‌هايي كه بتوان به عمق شخصيت‌هاي (حداقل) اصلي و تنهايي‌هاي‌شان نزديك شد (و كيميايي استاد خلق اين‌گونه صحنه‌هاست) در فيلم كم است و ديگر اينكه بازيگران اصلي در عين اينكه خوب بازي مي‌كنند اما نمي‌توانند آن تشخص لازم را به وجود بياورند. به ياد شخصيت‌ها و آدم‌هاي فيلم سرب و عيار بازي‌شان (از اسلامي و تارخ تا فرجامي و اويسي) مي‌افتم كه پس و سي و چند سال هنوز به ياد مانده‌اند. توضيح جزييات اين موارد به دليل اينكه فيلم هنوز به صورت عمومي ديده نشده را به زمان اكران آن موكول مي‌كنم. «خائن‌كشي» ارجاعات مشخصي به فيلم «گوزنها» دارد، از دزدي و پنهان شدن در خانه‌اي جمعي (اصطلاحا قمرخانمي) تا محاصره خانه و سرانجام آن. همچنين فضاي عمومي فيلم نيز يادآور فيلم «سرب» است اما به دلايل كلي كه ذكرش رفت به قوت و توجيه‌پذيري آن فيلم‌ها نمي‌رسد. اين فيلم (به لحاظ موضوعي) به «حكم» نيز خيلي نزديك است اما با دو تفاوت مهم؛ يكي اينكه در حكم داستان و شخصيت‌ها محدودتر و انگيزه‌ها شخصي‌ترند و ديگري حضور نقش‌ها و بازيگراني چون معروفي (انتظامي) و فروزنده (حاتمي) است كه در قوام فيلم نقش مهمي دارند. «خائن‌كشي» گاهي به نظر چون آلبومي مي‌آيد كه آدم‌هايي با اندازه‌هاي مختلف در فيلمي از كيميايي حضور يافته‌اند، بعضي خوبند (همچون امير آقايي، مهران مديري، حميدرضا آذرنگ، پولاد كيميايي، سارا بهرامي) برخي معمولي (همچون فرهاد آييش، پانته‌آ بهرام، سام درخشاني، رضا يزداني و نسيم ادبي) و عده‌اي ديگر نيز فقط هستند كه باشند و به نظر مي‌آيد بيشتر از طرف تهيه‌كننده به فيلم سرايت كرده‌اند. «خائن‌كشي» تدوين و ضرباهنگ خوبي دارد و زيرنويس‌ها كه اشاره به زمان و موقعيت صحنه‌ها دارند (و يادآور تريلرهاي سياسي است) تناسب خوبي با جنس فيلم برقرار كرده. موسيقي فيلم نيز در عين اينكه در جاهايي حس خوبي به فضاي فيلم مي‌دهد اما به نظر مي‌آيد در برخي صحنه‌هاي خلوت‌تر مي‌توانست با افزودن ملودي زمزمه‌پذيرتري (نظير كاري كه زنده‌ياد «پاشايي» در سرب كرد) به حس و حال فيلم بيشتر كمك كند. هر چند روال كاري علي اوجي سنخيتي با جنس آثار كيميايي ندارد اما در مجموع توليد فيلمي با اين مشخصات كه قطعا هزينه‌اي فراتر از توليدات معمول سينمايي دارد در اين روزگار همتي بلند مي‌خواهد كه در تركيب با عشقِ پايان‌ناپذير كيميايي به «سينما» و نوستالژي‌هاي آن (كه آثار ماندگارش نظير گوزنها و سرب نيز بخشي از آنند) خوشبختانه بي‌حاشيه آماده نمايش و در جشنواره به نمايش درآمد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون