• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5154 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱ اسفند

يك‌ بار ديگر دهه شصت

حسن لطفي

محسن مخملباف تنها كسي نبود كه در اواخر دهه پنجاه روياي هنر اسلامي را با صداي بلند فرياد زد و در دهه شصت تلاش كرد نظرياتي براي تحقق آن عرضه كند. نظرياتي كه به دنبال هنر اسلامي و پاك بود. هنري كه انگار كليد ورودش دست محسن و همه كساني بود كه مثل او مي‌انديشيدند. اينكه سرانجام آن تئوري‌ها و تئوريسين‌هايش چه شد را خودتان بهتر مي‌دانيد. دليل ناكامي‌شان هم هر چه هست و بود در حوصله نوشته‌اي لاغر و نحيف نيست. اينجا فقط مي‌توانيم از بازگشت دوباره همان شعارها حرف بزنيم. اينكه مي‌گويم شعار و نمي‌نويسم برنامه از عمد است. شعار پشتوانه تحقيقاتي، علمي، عملياتي ندارد. اگر هم داشته باشد در لحظه بيانش بيشتر به رجزخواني تبديل مي‌شود. اينكه عده‌اي در واپسين روزهاي سال يك‌هزار و چهارصد، دوباره به هنر اسلامي، سينماي اسلامي و فيلم‌هاي پاك برگشته‌اند اگر نشانه خصوصيات افرادي مثل محسن مخملباف آن زمان نباشد (تندروي، ناديده گرفتن حق ابراز نظر هنري ديگران، برتر دانستن خود و تفكرات خود، خود را مدار دنياي اسلام دانستن و...) در خوشبينانه‌ترين حالتش، كنار رفتن خاكستر نشسته بر تئوري‌هايي است كه در دهه شصت ناكام ماند و قرار است با آغاز سال هزار و سيصد و چهل و يك (با آغاز قرن جديد) توسط ديگراني براي اجرايش برنامه‌ريزي شود. برنامه‌ريزي كه اگر وصل به تجربه‌هاي تاريخي نباشد و گذشته چراغ راه آينده نشود، نهايتا به ضرب و زور و با استفاده از اهرم‌هاي فشار دراختيار ظاهرش اجرا مي‌شود و در باطن نتيجه‌اي نخواهد داشت. تا زماني ‌كه عده‌اي خاص تصور كنند هنر اسلامي آن هنري است كه آنها و رفقاي سياسي‌شان مي‌گويند، تا وقتي كه نپذيريم يك جريان هنري توسط هنرمندان و نه برنامه‌ريزان حكومتي ايجاد مي‌گردد، تا موقعي كه باور نكنيم هنر بازتاب اتفاقات بيروني و دروني اجتماع و آدم‌ها است، تا وقتي كه نپذيريم فيلمسازاني همچون بهرام بيضايي، اصغر فرهادي و... هم مي‌توانند آگاهانه يا ناآگاهانه، خواسته يا ناخواسته با فيلمنامه‌هايي همچون روز واقعه، جدايي نادر از سيمين و... آثاري با ويژگي‌هاي هنر اسلامي بسازند (مثل روايت اقبال و مسلماني ديدم اسلام نه‌اش و...) تا زماني‌كه گمان كنيم ما اولين كسي هستيم كه مي‌تواند و مي‌خواهد و از همه مهم‌تر تا روزي كه بخواهيم دنياي هنر را محدود كنيم و از تنوعش بكاهيم راه به جايي نمي‌بريم. در خوشبينانه‌ترين حالتش تا وقتي بر سر كاريم نتايج نيم‌بند زوركي مي‌گيريم و بعد كه پا مي‌شويم تا صندلي را تقديم ديگران كنيم، برنامه‌هاي‌مان را هم با خود مي‌بريم. البته اگر تا آن زمان خودمان در مقابل تفكرات قبلي خودمان نايستاده باشيم! 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون