سابقه تاريخي رويارويي كييف و مسكو
بهرام اميراحمديان
در قرن دهم ميلادي از درون اوكراين دولتي به نام روس كييف شكل گرفت. اين نخستين حكومت «روس» در تاريخ شناخته ميشود كه از درون اوكراين منتزع شد و حكومت جديدي و مجموعهاي از كنيازنشينها يا شاهزادهنشينهايي كه در شرق اوكراين قرار داشتند كه اكنون مناطق تحت كنترل فدراسيون روسيه كنوني است به تدريج به اين حكومت جديد پيوستند. در طول سدههاي متمادي هر يك از اين شاهزادهنشينها كه قدرتمندتر ميشد، ديگران را تحت حكومت خود متحد ميكرد يا با سركوب مخالفان آنها را تحت سلطه خود در ميآورد.
در قرن سيزدهم ميلادي، با هجوم مغولها نوادگان چنگيزخان مغول از مغولستان تا كرانههاي درياي سياه را تحت تصرف خود درآوردند و سرزمينهاي روسيه كنوني را با شكست روسها تحت سلطه خود درآوردند. در اين دوران اردوي زرين يا آلتين اوردا به زبان مغولي، تمام سرزمينهاي شمال ايران از ازبكستان كنوني در شرق تا اوكراين كنوني در غرب و از سيبري در شمال تا كوههاي قفقاز در جنوب را به تصرف خود درآورد. روسها براي دو و نيم قرن، خراجگذار و برده مغولهاي تازه مسلمان يا تاتارها شدند. روسها نهايتا در قرن شانزدهم توانستند مغولها را شكست دهند و در مسير عقب راندن آنها از سرزمينهايشان از اوكراين به سمت شرق پيشروي كردند تا بتوانند در تلافي شكستهاي سدههاي پيشين قلمروي مغولها را تصرف كنند. اين پيشروي همينطور ادامه پيدا كرد تا اينكه سيبري در قرن هجدهم به انضمام روسيه درآمد و در قرن نوزدهم آسياي مركزي را نيز تصرف كردند. نهايتا در قرن نوزدهم كشورگشاييهاي روسيه به سمت جنوب هم گسترش پيدا كرد و قلمروهاي ايران در قفقاز را به تصرف درآورد.
اينكه امروز ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه مدعي ميشود اوكراين يك هويت جعلي است، ادعايي است كه برعكس آن درست است. روسيه يك هويت جعلي است كه سدهها بعد از روس كييف شكل گرفت و در قرن ۱۸ ميلادي، نزديك به هزار سال بعد از تاسيس روس كييف، مذهب و آيين مردم آن نيز توسط پتر كبير تغيير كرد و به مسيحيت ارتدكس تغيير كرد، در شرايطي كه اغلب مردم اوكراين هنوز مسيحي كاتوليك هستند. اين روسيه است كه از دل اوكراين پديد آمده است و برخلاف اوكراين يك دولت-ملت با قوميت يكسان، زبان يكسان و مذهب يكسان نيست، بلكه در سراسر روسيه بيش از ۲۰۰ قوميت مختلف زندگي ميكنند. در ميان روسها يك مثل رايج وجود دارد كه مسكو را قلب روسيه، سنپترزبورگ را مغز روسيه و اوكراين را مادر روسيه مينامند. اين مثل نشان ميدهد كه خود روسها هم به لحاظ تاريخي نقش بنيانگذاري اوكراين را قبول دارند.
بخش عمدهاي از خصومتهاي كنوني ميان مسكو و كييف به بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي بازميگردد. يكسري اشتباههاي پشت سر هم باعث شد كه در ميان همه جمهوريهاي استقلال يافته از شوروي سابق، روسيه به شكل غيرطبيعي و نامتناسبي تقويت شود. كرسي شوروي در شوراي امنيت سامان ملل متحد دو دستي به فدراسيون روسيه تحول داده شد و در عين حال جمهوريهاي ديگر، از جمله بخش بزرگي از توانمنديهاي نظامي خود را به ويژه در قالب سلاحهاي اتمي به مسكو واگذار كردند. اوكراين در لحظه استقلال در سال ۱۹۹۱ سومين قدرت هستهاي جهان شناخته ميشد، اما به دليل سوداي صلحطلبي، اين سلاحها را به همسايه بزرگتر خود، فدراسيون روسيه واگذار كرد.
نماينده روسيه در سازمان ملل سال ۱۹۹۱، جمهوري اوكراين را در مرزهاي ملي كه شامل شبهجزيره كريمه و استانهاي شرقي اوكراين ميشد، به رسميت شناخت. يعني در آن دوران روسيه هيچ ادعاي ارضي عليه اوكراين مطرح نكرد كه تصور كنيم ادعاهاي كنوني جنبه تاريخي داشته باشد. زماني كه اوكراين با فشار امريكا و بريتانيا، براي كاهش تعداد كشورهاي داراي توانايي نظامي هستهاي، سلاحهاي هستهاي خود را به روسيه واگذار كرد، روسها بار ديگر التزام خود را به تماميت ارضي و حاكميت ملي اوكراين كه شامل شبهجزيره كريمه و استانهاي شرقي ميشد، مورد تاكيد قرار دادند.
ادعاهاي روسيه عليه شرق اوكراين و شبهجزيره كريمه، ادعاهاي نوظهور است. اگر نگراني روسيه از شرايط زندگي تعدادي روستبار در شرق اوكراين و شبهجزيره كريمه بود، ميتوانست به راحتي تسهيلاتي براي مهاجرت اين افراد به درون خاك وسيع ۱۷ ميليون كيلومتر مربعي روسيه فراهم كند. اين مناطق در قلمرو كشوري مستقل قرار دارند و روسيه راسا نميتواند براي اتباع آن كشور تعيين تكليف كند. به همين سبب است كه روسيه را تجاوزكار تلقي ميكنيم و اقدام روسيه در حمله به اوكراين را نقض حقوق بينالملل توصيف ميكنيم. اينها مسائلي است كه روسيه در زمان استقلال اوكراين، در زمان انتقال سلاحهاي هستهاي اوكراين و در زمان امضاي موافقتنامه مينسك بهكرات متعهد به آن شده بود. سال ۲۰۱۴ زماني كه قرار شد اتحاديه اقتصادي اورآسيا شكل بگيرد، اوكراين نپذيرفت و روسيه خيلي از اين اقدام يك كشور مستقل ناراحت شد و تصميم گرفت با اشغال و انضمام شبهجزيره كريمه، اوكراين را تنبيه كند.
شبهجزيره كريمه به لحاظ تاريخي يك شبهجزيره مسلماننشين و متعلق به تاتارها بود. روسيه تزاري در دوران كاترين كبير تركيب جمعيتي مسلمانان كريمه را به هم زد و در دوره جنگ جهاني دوم، زير سايه جنگ تاتارهاي كريمه را به تبعيد فرستادند و روسها را جايگزين آنها كرده تركيب جمعيت آن را به نفع روسها تغيير دادند. در دوران اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، خروشچف، جمهوري خودمختار كريمه را به اوكراين واگذار كرد. حالا روسها مدعي هستند كه اين سرزمين متعلق به فدراسيون روسيه است. روسيه از سال ۲۰۱۴ كه مردم اوكراين پيوستن به اتحاديه گمركي اورآسيا را نپذيرفتند و رييسجمهور روسگراي وقت، ويكتور ياناكوويچ را بركنار كردند، روسيه ناراحت شد و در هشت سال گذشته به دنبال اين است كه اين اقدام مردم اوكراين را تلافي كند. اكنون زمان تسويهحساب رسيده است و به بهانه آمادگي اوكراين براي پيوستن به ناتو، خاك اوكراين مورد تجاوز نظامي روسيه قرار ميگيرد. اگر روسيه از گسترش ناتو به سوي شرق احساس عدم منيت ميكند، نشان ميدهد كه برخلاف ادعاي پوتين، روسيه كشوري ضعيف است كه عضويت اوكراين در ناتو امنيت اين به اصطلاح ابرقدرت نظامي را متزلزل ميكند.