• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5166 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۶ اسفند

پايان رزم‌آرا

مرتضي ميرحسيني

رزم‌آرا حدود 8 ماه نخست‌وزير بود و در سراسر اين دوره كوتاه، اتهام‌هايي مثل ديكتاتوري و پنهانكاري و حتي زدوبند با اجنبي را به دوش مي‌كشيد. باقر عاقلي در كتاب «نخست‌وزيران ايران» مي‌نويسد: زماني كه رزم‌آرا در همان روزهاي نخست شروع به كار خود براي معرفي وزيران كابينه‌اش به مجلس رفت «يك‌باره فرياد دكتر بقايي، مكي، آزاد، الهيار صالح، نريمان و دكتر شايگان جلسه را به لرزه انداخت. جملاتي مانند چرا آمدي؟ ملت ايران زير بار ديكتاتوري نمي‌رود، از مجلس برو بيرون! و نظير اين‌گونه جملات مرتبا از دهان آن چند نفر خارج مي‌شد.» گروهي از نمايندگان هم به اين چند نفر پاسخ مي‌دادند. جلسه پرتنشي شده بود. مصدق هم در آغاز جلسه و هم در اواسط آن، با گفتن جملاتي مثل «اگر ما را بكشند زير بار اين دولت نمي‌رويم» و «خون مي‌ريزيم و كشته مي‌شويم» و «اگر شما نظامي هستيد، من از شما نظامي‌ترم» مخالفتش با نخست‌وزير را ابراز كرد. اما رييس جديد دولت نه ترسيد و نه وقار و آرامش خودش را از دست داد. با قدم‌هاي مصمم به سمت جايگاه رفت، آنجا ايستاد و ضمن ارايه برنامه‌هاي دولت، وزيرانش را به اعضاي مجلس شوراي ملي معرفي كرد. رزم‌آرا آن روز از نوسازي نظام اداري و پاكسازي ادارات كشور و سپردن امور محلي مردم به خود مردم حرف زد، از مبارزه با بيكاري و كوشش براي برقراري عدالت اجتماعي گفت و حتي بحث استقلال دستگاه قضايي را هم پيش كشيد.
مي‌گويند مرد لايق و مصممي بود و در انجام وظايف قبلي‌اش كارنامه - اگر نه درخشان، دست‌كم- قابل دفاعي داشت. شايد مي‌توانست بخشي از اين شعارها را عملي كند، به درصدي از اهدافي كه در سر داشت برسد و چند مشكل از مشكلات كشور را تدبير كند. اما در مقطعي رييس دولت شد كه سايه نفت بر كشور سنگيني مي‌كرد و بحث ملي كردن صنايع اين بخش بسيار جدي بود.
خودش هيچ اعتقادي به اين شعارها نداشت. يك‌بار در نشستي خصوصي، خطاب به جمعي از رجال سياسي و شماري از اعضاي مجلس شوراي ملي گفت: «آقايان شما كه يك كارخانه سيمان واقعي را نمي‌توانيد با پرسنل خود اداره كنيد، شما كه كارخانجات كشور را بر اثر ناتواني فني به صورت فعلي انداخته‌ايد كه ضرر مي‌دهند، با كدام پرسنل و وسايل مي‌خواهيد نفت را شخصا استخراج و ملي كنيد.
من صريحا در اين مجلس مي‌گويم در خطر انداختن سرمايه ملي و منابع زيرزميني كشور بزرگ‌ترين خيانت است. من امروز بايد حقايق امور را بگويم تا اگر روزي در نتيجه تبليغات سوء كاري شد، ملت ايران بداند كه دولت حقايق را گفته و كوچك‌ترين مطلب را مكتوم نگذارده است.»
مي‌دانيم كه تا به آخر پاي اين باورش ماند و به اميد پيدا كردن راه‌حلي غيرانقلابي براي مساله نفت، چند ماهي به اين در و آن در زد. به دلايلي كه فهرست‌شان بلندبالاست در تحقق هدفي كه دنبالش بود، شكست خورد.
سرانجام هم در چنين روزي از سال 1329 او را، در پايان مجلس ترحيم آيت‌الله فيض به ضرب گلوله كشتند. نه فقط سران جبهه ملي كه از همان ابتدا كمر به دشمني با او بسته بودند كه حتي شاه و درباريانش هم از اين ترور ذوق كردند. سپهبد حاجعلي رزم‌آرا، سياستمدار محبوبي نبود و كسي او را حداقل به عنوان نخست‌وزير نمي‌خواست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون