خودسوزي كودك همسر ۱۷ ساله بلوچ، فريادي بر سر قانونگذاران بود
قربانيان فقر و سنت
كودك همسري در كشور ما همچنان قرباني ميگيرد، اما اينبار خودسوزي معترضانه دو كودك همسر در فاصله دو ماه نشان داد كه ممانعت از بروز اين پديده تا چه ميزان مهم و ضروري است.زنجيره كودكهمسري محكم و پابرجا بيهيچ تغييري كودكان و نوجوانان و بهويژه دختربچهها را قرباني خود ميكند. بعد از مونا حيدري و فاطمه بريهي كه هر يك به نوعي قرباني كودك همسري و ازدواج زودرس شده و البته به قتل رسيدند حالا نوبت به نوجوان ديگري رسيد كه نامش در فهرست بلندبالاي قربانيان اين پديده شوم در كشور ثبت شود.
خودسوزي معترضانه كودك همسر ۱۷ ساله
اين نوجوان ۱۷ ساله اهل يكي از روستاهاي خاش از توابع استان سيستان و بلوچستان بود كه چند روز پيش در اعتراض به كودك همسري و ازدواج زودهنگام تن به آتش سپرد و خود را به آتش كشيد. او در حالي خود را به آتش زد كه بنا به گفته منابع محلي دي ماه نيز دختر بچه ۱۶ ساله ديگري از اهالي شهرستان دلگان اين استان در اعتراض به ازدواج ناخواسته و زودهنگام خود را به آتش كشيد.
به گفته يك منبع آگاه محلي دختر ۱۷ ساله خاشي به اجبار و بدون ميل باطني وادار به ازدواج شده بود و مدت زيادي از ازدواجش نميگذشت. اين دختربچه براي حفظ زندگياش تلاش ميكند و در اين مسير حتي به خانوادهاش هم هشدار داده و اعلام ميكند اگر وادار به ازدواج شود خودش را ميكشد، اما خانواده نه تهديد او را جدي ميگيرند و نه حق او را براي تصميمگيري درباره سرنوشتش به رسميت ميشناسند.دختر نوجوان بدون علاقه و اراده به عقد مردي در ميآيد كه ميگويند فاصله سني زيادي با خودش داشته.
برخي منابع محلي نيز ميگويند كه اين دختر مورد خشونت همسر و تحت فشار قرار داشته است و عدم حمايت خانواده در برابر اين خشونتها در نهايت او را به جايي رسانده است كه دست به خودسوزي بزند.
كودك همسران قرباني
كودك همسري در سراسر كشور كودكان را قرباني خود ميكند. آنها گاه جانشان را از دست ميدهند و گاه در هزارتوي زندگي مشترك زودرس و بياراده، كودكي و بزرگسالي و آينده خود را از دست ميدهند و به دلايل مختلف طلاق گرفته يا به دليل فاصله سني زياد با همسر و فوت او به خيل كودكبيوهها ميپيوندند و آيندهشان دستخوش تغييراتي معمولا ناخوشايند ميشود. اين دختركان با فرزندآوري بسيار زود و آسيبرسان به جسم و جانشان نام كودكمادر را يدك ميكشند و بدون آنكه فرصتي براي شناخت خود و جهان پيرامونشان پيدا كنند و بيآنكه جسمشان آماده پذيرش فرزند باشد، ناچار به پرورش كودكي در بطن خود و بعدها در جهان واقعي ميشوند كه فاصله سني چنداني با خودشان ندارند. آنها در همان ايستگاه كودكي پير ميشوند و ميسوزند تا سنتها رعايت يا اندكي از بار فقر خانواده كاسته شود.با اين حال، اما قوانين همچنان بر كودك همسري تاكيد داشته و صرف بلوغ جنسي را جوازي براي ازدواج كودكان ميشمارد. آنچنانكه بر اساس آمارهاي رسمي در سال ۹۹ آمار ازدواج كودكان ۱۰ تا ۱۴ ساله ۱۰.۵ درصد افزايش داشته است. ازدواجهايي كه مشخص نيست مجوز آنها بر چه اساسي صادر شده است. مثلا هنوز مشخص نيست كه مونا حيدري بر چه اساسي در ۱۲ سالگي حكم رشد براي ازدواج گرفت در حالي كه عملكرد او در ۱۶، ۱۷ سالگي نشان داد كه او براساس ويژگيهاي سنياش هنوز بلوغ فكري لازم براي ازدواج را نداشته است.برخي در توجيه كودك همسري بله گفتن يك كودك بر سر سفره عقد را دليلي بر رضايت او ميدانند، اما مگر كودك تا چه ميزان ميتواند ميل و اراده خود را به بزرگترها تحميل كند و اصولا نه گفتن او چه تاثيري بر تصميم خانواده براي ازدواجش دارد، حال اگر اين كودك يا نوجوان (بهويژ اگر دختر باشد) سر سفره عقد نه؛ بگويد چه اتفاقي براي او خواهد افتاد و كدام قانون يا نهاد و سازماني از او حمايت خواهد كرد؟خودسوزي اين نوجوان ۱۷ ساله فريادي بر سر جامعه و قانونگذاران بود تا شايد باور كنند كه كودك همسري مسير زندگي هيچ كودك و نوجواني را بهويژه در عصر حاضر پرمعنا نميكند. اين كودكان با رفتارهاي درست و غلط، اما معترضانه خود فرياد ميزنند كه جاي كودك و نوجوان، بستر زناشويي و آغاز زندگي مشترك نيست كه كودك همسران زنان خوشحال و خوشبختي نيستند و حتي سلامت جسم و روانشان در اين ازدواجهاي ناخواسته و زايمانهاي زودتر از موعد كمرنگ و كمرنگتر ميشود. سعيده خاشي، كنشگر اجتماعي در سيستان و بلوچستان درباره كودك همسري و تبعات آن به جامعه ۲۴ گفته است كه بر اساس آخرين آماري كه در سال جاري به دست ما رسيده؛ دختر بچههاي ١٠ تا ١۴ ساله در سيستان و بلوچستان ٢۴۸ كودك به دنيا آوردهاند، درباره اين آمار البته مناقشه هم شد بعضيها گفتند اشتباه است و بعضي آن را تاييد كردند، اما به عنوان كسي كه در اين جامعه كنشگري كرده است اين آمار را دور از ذهن نميدانم.هر قدر ما به عاديسازي كودكهمسري كمك كرده و حتي مشوقهايي براي آن تعيين كنيم، اين مساله در مناطق كمتر توسعهيافته به عنوان ابزاري براي اعمال خشونت عليه زنان يعني براي همين ازدواج اجباري استفاده ميشود كه يكي از مهمترين و وحشتناكترين اشكال خشونت عليه كودكان تلقي ميشود.كودك همسري خشونتي وابسته به جنسيت نيست، بلكه خشونت عليه كودكان است. خيلي اوقات پسر بچهها نيز قرباني اين ازدواجها ميشوند، اما در جوامع توسعه نيافته مانند سيستان و بلوچستان نگاه ملكپندارانه به زنان باعث شده است كه زنان در اين زمينه بيشتر قرباني شوند و دسترسيشان به حقوق برابر بسيار كمتر شود، اين در حالي است كه مشوقهاي كودكهمسري نيز افزايش يافته است. اين نكته حايز اهميت است كه اين مساله در مركز كشور هم وجود دارد. البته به صورت كلي در حوزه آمار مرتبط با مسائل و آسيبهاي اجتماعي در كل كشور و به ويژه در مناطق ما شرايطي وجود دارد كه نميتوانيم آمار تحليلي مشخص، قابل استناد و مشخصي از آن استخراج كنيم.