روايت 5 محیطبان از آنچه در آرامش طبیعت به دست میآورند و در غوغای تعطیلات فدا میکنند
بار سنگین تعطیلات
فرناز حيدري
نظاره سختکوشی محیطبانها آدمی را به وجد میآورد، پایداری و استواری که در رگ برخی آنها جاری است، احترام برمیانگیزد. اینجاست که متوجه میشویم، بذر اگر خوب باشد، خاک اگر پذیرا باشد، دست باغبان اگر مهربان باشد، دانه روزی به بار مینشیند. خاطرم هست یکی از محیطبانهای قدیمی میگفت: «محیطبان باید صاحب قدرت تشخیص باشد، یعنی با فکر و استدلال به عقیده و باور حفاظت از محیطزیست رسیده باشد تا فعالیت شکارچی و دامدار متخلف آن قدری تحت تاثیرش قرار ندهد که هدف را که حفاظت از بقاست، به فراموشی بسپارد و این مهم جز در سایه آموزش، مطالعه و تمرین شکیبایی محقق نخواهد شد.» برخورد ما با طبیعت اغلب از جنس برخوردهای سخت است اما نوع برخورد محیطبانها در مقابل معمولا آموزنده است، از آنها میتوان آموخت که چرا باید به طبیعت احترام گذاشت و چرا بودن مسوولانه در طبیعت یک وظیفه همگانی است. طی چند سال گذشته، گاه و بیگاه مجال اندکی پیش آمد که پای صحبت محیطبانها باشیم و سختی و دشواری کارشان را روایت کنیم؛ در آخرین روزهای سال 1400 هم فرصت را به آنها دادیم که کمتر دیده و شنیده میشوند، آیا ما هم میتوانیم قدمی برای کمک به محیطبانها در تعطیلات نوروز برداریم؟