• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5181 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۰ فروردين

مرغ سحر از زبان باب‌اسفنجي

ابراهیم عمران

بارها تلاش كردم به سهم خود، كودكان و نوجوانان اطراف را با مفاخر فرهنگي و هنري ايران‌زمين آشنا سازم. نمي‌دانم تا چه حد موفق بودم. شعر خواندم.
موسيقي خوب معرفي كردم. البته اصرار به يك نوع خاص از موسيقي و آواز نبود.
ولي كمتر ديدم در بزنگاه خاص از اين همه ياددادن‌ها، بهره‌اي برده شود. به شخصه در ضبط صوت ماشين نواي شجريان و آواز و نوا و آلبوم‌هاي مشهور ايشان گذاشته مي‌شد.
نه اينكه مورد توجه واقع نشود، ولي اگر غرض آشنايي با موسيقي ايراني باشد، بايد نوشت آنچنان بازخورد مناسبي پيدا نكرده؛ اين تلاش و مشتاقي و مهجوري.
تا اينكه چندي پيش يكي از كودكاني كه به او فراخور سن و دركش از كلام و شعر و موسيقي مناسب، گفته بودم؛ ناگهان آهنگ و كلام «مرغ سحر» را خواند و زمزمه كرد.
البته نه آنسان كه به گوش همه آشناست و نه آن‌طور كه زنده‌ياد شجريان در انتهاي كنسرت‌هاي‌شان به درخواست مخاطبان مي‌خواندند.
خوشحال شدم كه بالاخره اين همه گفتن و آموزش و پخش موسيقي ايراني درخور، جايي خود را نمايان ساخت و زحمت‌ها به ثمر رسيد!
با خوشحالي از كودكي كه آن را خواند پرسيدم، يادش مي‌آيد كه چقدر اين آهنگ را گوش مي‌كرديم؟ خيلي زود گفت نه! گفتم پس از كجا اين آهنگ معروف را آموخته و البته به شكل خاصي مي‌خواند؟ در جواب گفت در كارتن «باب اسفنجي» ديده و شنيده است. 
شنيده بودم اين كارتن نزد كودكان ايراني جايگاه خاصي پيدا كرده است.
 و از قبل آن اسباب‌بازي و لوازم تحرير فراوان و گوناگوني به بازار عرضه شد. مشتاق شدم قسمتي از اين برنامه را ببينم.
بي‌اندازه نامفهوم و بازي با كلمات و واژه‌هاي بعضا نامناسب اين سن در آن يافت مي‌شود و براي درگير كردن ذهن كودك از هر دوبله و دستاويزي هم استفاده مي‌كنند كه نمونه بارز آنكه براي صاحب اين قلم، جلب ‌توجه نمود؛ موردي بود كه سرمنشأ اين يادداشت شد.
افسوس خوردم كه نهاد پر از ايراد آموزش و پرورش ما، در ذهني غبارگرفته از عصبيت‌هاي ناموجه گرفتار است و انتظار كارهايي از اين دست در مديوم آموزش در آن نمي‌رود.
كمپاني‌هاي بزرگ برنامه‌سازي در دنيا در پس و پيش هر كارتن و انيميشني، به حتم در پي منويات دروني صاحبان آن هستند.
وگرنه دل‌شان براي فرهنگ و هنر اين سرزمين نسوخته است كه كلام ملك‌الشعراي بهار را ترويج و معرفي كنند يا بگويند ملوك ضرابي و شجريان بزرگ آن را خوانده‌اند!
آنچه اما مي‌تواند نكته مثبت اين ماجرا باشد، نوع آموزش و حتي يادگيري در بستر دنياي ديجيتال تازه است. جهاني كه همزمان مروج مصرف و فردگرايي است؛ مي‌تواند ذيل آن، امور جانبي را نيز سرلوحه كارش قرار دهد.
مي‌ماند نكته‌اي كه مسوولان آموزشي و حتي برنامه‌سازان تلويزيوني ما، تا چه حد به خود مي‌آيند در قبال چنين كردارهايي. آيا اصولا براي‌شان مي‌تواند نكات مثبتي داشته باشد يا خير؟
 يا فقط كودكان و نوجوانان اين ديار هستند كه بايد مفاخر شعر و ادب و موسيقي‌شان را اين شكلي و دور از جايگاه واقعي‌شان بشناسند؟
تازه اگر بتوانند بشناسند و در پي آن باشند كه اين افراد كه بودند و چه كردند...! كاري كه كارتن باب اسفنجي به راحتي با دوبله‌اي دلخواه انجام داد و آب از آب تكان نخورد!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون