«اعتماد» در گفتوگو با يك جامعهشناس از آزار جنسي، اعتياد، خودكشي و... دختران فراري گزارش ميدهد
فرار از خانه
بهاره شبانكارئيان
بيشتر مواقع جرايم با كوچكترين اتفاقات به وقوع ميپيوندد.
فرار ميكنند تا از خانه و كاشانهشان رها شوند اما نميدانند چه سرنوشت تلخي در انتظار آنها در كمين نشسته است. دختران فراري به دلايل مختلف از خانه و خانوادههايشان فرار ميكنند و به جامعه پناه ميبرند. سال گذشته مديركل دفتر آسيبهاي اجتماعي اعلام كرد كه در ايران حدود ۸۰درصد دختران در ۲۴ ساعت اول بعد از فرار مورد آزار و اذيت جنسي قرار ميگيرند. برخي از آنها جذب باندهاي فساد داخلي و خارجي ميشوند و در نتيجه پس از دستگيري به زندان ميافتند و گاهي هم بعضي از آنها توسط مقامات قضايي به خانواده بازگردانده ميشوند كه اين خود خطا در خطا است و ميتواند در مواردي منجر به قتل شود.
رومينا اشرفي دختر ۱۴ ساله اهل تالش كه توسط پدرش به قتل رسيد از اين دست موارد است. او به دليل مخالفت پدر و خانواده با ازدواجش به همراه دوست پسرش فرار ميكند اما مقامات قضايي او را به پدرش تحويل ميدهند. همين موضوع باعث قتل رومينا به دست پدرش ميشود.
دختراني كه از خانه فرار ميكنند يا توسط پسراني اغفال شدهاند يا تحت فشار اعضاي خانواده قرار ميگيرند يا مشكلات اقتصادي باعث ميشود اين دختران دست به چنين اقدامي بزنند. اين پديده در كشور ما به خاطر جرم بودن اصل قضيه باعث شده كه اين دختران به افراد غريبه كه اكثرا خلافكار هستند پناه ببرند. بنابراين پايان ماجراي اين دختران تلخ بوده است. از نمونه بارز اين اتفاقات تلخ براي دختران فراري ميتوان به شكارچي دختران در خانه وحشت اشاره كرد. آذر ماه سال ۱۴۰۰ بود كه اخبار مربوط به خانه وحشت در تهران منتشر شد مبني بر به قتل رسيدن يك دختر در آن خانه و زنداني شدن دو دختر ديگر در همان خانه. اين دختران از خانه فرار كرده بودند و در اين خانه جرم خيز زندگي ميكردند. نمونه وحشتناك ديگر فرار مونا ۱۷ ساله از خانه همسرش در اهواز بود كه پس از بازگرداندن او از تركيه به خانه پدري به دست همسرش بهطور وحشتناكي به قتل رسيد. اكثر دختران فراري از اقشار پايين اجتماع هستند و به عبارتي به دليل مشكلات اقتصادي و دلايل ديگر از خانواده و خانواده خود فرار ميكنند.
بررسي روي 110 دختر فراري
امانالله قرايي مقدم جامعهشناس از مواجه شدن اين دختران با مواردي همچون آزار جنسي، اعتياد، خودكشي و... به «اعتماد» ميگويد: «دختران فراري معمولا در سن نوجواني تصميم به فرار از خانه ميگيرند. يك عامل فرار دختران از خانه بدرفتاريها و چالشهاي درون خانواده به خصوص رفتار پدر است. عامل ديگر بد سرپرستي است. بدين معنا كه سرپرست در خانه دارند اما از سوي آنها كنترل نميشوند. علت ديگري كه ميتوان اشاره كرد تك سرپرستي است. يعني يا فقط با مادر زندگي ميكنند يا پدر. عامل ديگر بيسرپرستي است. ما حدودا روي ۱۱۰ دختر فراري عواملي را بررسي كرديم. اين دختران از شهرهاي مختلف ايران بودند كه از اين ميان دو دختر از ساري فرار كرده و به تهران آمده بودند. اين دختران هر دو خواهر بودند. خواهر كوچكتر وقتي ديده بود خواهر بزرگتر فرار كرده او هم فرار ميكند. در نتيجه گاهي عواملي باعث ترغيب به اين عمل ميشوند. گاهي انتخاب دوستهاي ناباب ميتواند به فرار دختران كمك كند. زنان خياباني ممكن است برخي از اين دختران را تشويق به فرار از خانه و درآمدزايي كنند. اين عوامل به علاوه توقعاتي كه دختران از خانوادههاي خود دارند و والدين نميتوانند توقعات آنان را برآورده كنند باعث فرار دختران از خانه ميشود. معمولا دختران فراري از اقشار پايين جامعه هستند. دختراني كه در خانوادههاي مرفه زندگي ميكنند بسيار نادر است كه بخواهند دست به چنين اقدامي بزنند. چون به لحاظ اقتصادي مشكلي ندارند.»
فرار از كانال كولر
اين جامعهشناس در ادامه ميگويد: «برخي دختراني كه در خانوادههايي سطح پايين و با مشكلات اقتصادي شديد زندگي ميكنند بيشتر با اين پديده برخورد ميكنند. در بررسيهاي ما مشخص شد دختران فراري يكي دو شب اول شايد بتوانند مورد آزار جنسي واقع نشوند وگرنه به آنها تعرض ميشود. مثلا در يكي از اين موارد دختري بود كه از يكي از روستاها فرار كرده بود و در راهآهن در تهران با زني آشنا ميشود كه اين زن او را به خانه خودش ميبرد. همان شب او را براي فروش در اختيار يك مرد قرار ميدهد. ببينيد، عاقبت اين دختران روسپيگري، فحشا، اعتياد و كارهاي نادرست است. در برخي موارد اين دختران چون به انتهاي خط رسيدهاند و اميدي براي زندگي آينده خود نميبينند اقدام به خودكشي ميكنند.
اين موردي كه برايتان ميگويم خيلي كم اتفاق ميافتد اما موردي بود كه در ترمينال جنوب پيش آمد؛ دو دختري كه از بوشهر فرار كرده بودند و به تهران آمده بودند. شاگرد راننده وقتي متوجه ميشود اين دو دختر فرار كردند به آنها ميگويد بايد به بوشهر برگردند و خلاصه آنها را به بوشهر برميگرداند و تحويل خانوادههايشان ميدهد.»
قرايي مقدم درخصوص اين دختران توضيح ميدهد: «دختران فراري به هيچوجه حاضر نميشوند واقعيت را بگويند. نه حاضرند نام و نام خانوادگيشان را بگويند و نه اينكه از كدام شهرستان فرار كردند را. در سالهاي گذشته كه ما درخصوص دختران فراري تحقيق ميكرديم خانههايي بود مخصوص نگهداري دختران فراري. آنها را با ماشين جمع ميكردند و به اين خانهها ميبردند تا سه چهار هفته بعد بتوانند آنها را تحويل خانوادههايشان بدهند. در اين خانهها زناني هم ميآمدند به عنوان اينكه سرپناه ندارند، اما در واقع هدف اصلي اين زنان اغفال كردن اين دختران بود تا جايي كه يادم ميآيد يك بار يكي از اين زنان يك دختر را از كانال كولر فراري داد تا بتواند اين دختر را براي استفاده در كارهاي خلاف ببرد.»
در ابتداي دستگيري
پليس، دختر را مقصر ميداند
او درخصوص راهكارهايي براي جلوگيري از فرار دختران ميگويد: «متاسفانه دختر اختيارش با پدر است. گاهي هم پدرها به لحاظ فرهنگي اطلاعات چنداني براي رفتار مناسب با دختران خود ندارند. براي همين خانوادهها بايد به لحاظ فرهنگي آموزشهاي لازم را در اين زمينه ببينند. دختران هم بايد چه در مدرسه و چه در خانواده آموزش لازم را ببينند كه بدانند بيرون از خانه و در جامعه چه خطراتي ميتواند آنها را تهديد كند. مورد ديگر قانون است كه بايد به دخترهايي كه دستگير ميشوند و به خانوادهها تحويل داده ميشوند رسيدگي لازم را انجام دهند. شما ميدانيد رومينا كه توسط پدرش به قتل رسيد به دليل بازگرداندن او به خانوادهاش بود. چرا بايد دختري كه فرار كرده و دستگير ميشود را تحويل پدرش داد؟ خب پدرش هم او را كشت. اگر در اين موارد احتياطهاي لازم از سوي قانون صورت گيرد رخ دادن چنين حادثههاي دردناكي نيز مشاهده نخواهد شد. فرهنگها نيز بايد شناخته شود. در روستاها خب اگر دختري از خانه فرار كند مسلما اگر خيلي ساده به خانواده بازگردانده شود جرمي مثل قتل رومينا رخ خواهد داد. يا در خوزستان، لرستان و... اگر آموزشهاي لازم به خانوادهها و دختران داده شود كمتر شاهد چنين اتفاقاتي خواهيم بود. متاسفانه در جامعه ما وقتي دختري از خانه فرار ميكند و توسط ماموران پليس دستگير ميشود، در همان ابتدا پليس دختر را مقصر ميداند. در صورتي كه بايد علت فرار دختران در خانواده مشخص شود. نميتوان گفت در شهرهاي مختلف كشورمان دختران به يك دليل مشخص فرار ميكنند. علتها حتي گاهي به لحاظ فرهنگي بايد ريشهيابي شود.»