پشت به قانون
عبدالصمد خرمشاهي
هر جهت، هر مسير و هر راهي را كه باب دل شان باشد ميروند، به چپ به راست، روبرو، شاخ به شاخ و به اشكال مختلف از روي قانون عبور ميكنند.
هر از گاهي ميشنويم و ميخوانيم كه نيروي انتظامي قصد ساماندهي موتورسواران را دارد و متعاقبا ميبينيم كه چند موتوسيكلت توقيف شده يا راهي انبار ميشود اما پس از چندي باز روز از نو روزي از نو. به راستي رانندگي در كلانشهري مانند تهران كار صعب و شاقي است.
هر لحظه بايد مراقب موتوسيكلتهاي عنانگسيختهاي باشيد تا مبادا حادثهاي در برخورد با آنان به وجود نيايد. نظم ترافيكي و رعايت مقررات راهنمايي و رانندگي در هر جامعه نشانه فرهنگ پيشرفته و جلوهاي از رعايت حقوق شهروندي است. به راستي چرا بعد از سالها نتوانستهايم وضعيت نابسامان ترافيكي شهرها را به خصوص كلانشهرها را نظم و نسقي بدهيم.
ايراد كار كجاست؟ جريمههاي كلان رانندهها چرا گرهاي از كار فروبسته اوضاع نابسامان ترافيكي شهرها نميگشايد.
معمولا در كشورهاي پيشرفته مسير عبور دوچرخهها و موتوسيكلتها مجزا و مشخص شده است. اينگونه نيست كه موتورسواران از هر جا كه دل شان بخواهد عبور كنند و هر طور كه خواستند ويراژ دهند و موجبات به هم ريختن آرامش شهروندان را فراهم كنند.
به نظر ميرسد در كنار خلأ قانوني جهت مجازات موتورسواران متخلف در زمينه فرهنگي آموزش لازم به آنان داده نشده است و در اين راستا رسانهها به خصوص صدا و سيما آنچنان كه بايد و شايد به بررسي اين اوضاع نابسامان نپرداخته و رسالت خود را به درستي انجام ندادهاند. شهروندان در وضعيت هرج و مرج ترافيكي دچار استرس خواهند شد و طبعا اين موضوع به روح و روان آنان آسيب زده و باعث صدمات عميق در جهات مختلف به آنان خواهد شد.
باب سخن بسيار است اين زمان بگذار تا وقت ديگر...